مدیرعامل شرکت غله و بازرگانی منطقه ۳ کشور گفت: تاکنون ۶۹ درصد از مطالبات گندمکاران فارس پرداخت شده و باقیمانده مطالبات این کشاورزان ۲۸۰ میلیارد تومان است. لطیف رستاد در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در شیراز، بابیان اینکه در سال جاری درمجموع 694 هزار و 500 تن گندم از کشاورزان فارس بهصورت تضمینی خریداری شد، اظهار داشت: مطالبات گندم درمجموع 922 میلیارد تومان بود که 69 درصد آن تاکنون پرداخت شده است. وی بابیان اینکه باقیمانده مطالبات گندم کاران فارس 280 میلیارد تومان است، عنوان کرد: فصل برداشت گندم در استان فارس به پایان رسیده اما ازآنجاکه ممکن است در بخشهای اندکی از شهرستان اقلید و سپیدان کشاورزان گندم خود را تحویل نداده باشند، زمان تحویل گندم در دو سیلو دولتی آباده و اکبرآباد تا 31 شهریورماه تمدیدشده و این مهلت معمولاً تا 15 مهرماه نیز بار دیگر تمدید میشود.
تحلیل خبر
ضرورت اجتنابناپذیر مدیریت صحیح آب و کشت، استفاده از محصولات کم آببر و تبدیل زمینهای کشاورزی به باغ و... ازجمله سخنان و تأکیدات همیشگی کارشناسان و متولیان مربوطه است که همواره با هشدارهای مکرر درزمینه خشکسالی و کمآبی در دل مردم ایجاد دلهره، اضطراب، نگرانی و ناامیدی میکنند اما بنا بر ضربالمثل معروف «جوجه را آخر پاییز میشمارند»، در میزان خرید گندم از کشاورزان این استان، معلوم میشود که هم در مورد آب و هم درزمینه کشت مدیریتی وجود ندارد و تاکنون مسئولان ذیربط به «حرفدرمانی»، «ذکر مصیبت» و سخن بهجای اقدام، پرداختهاند!
در نشستهای خبری و گفتوگوهای رادیوتلویزیونی، مدام از زبان متولیان هم آب و هم کشت، هشدارهای بسیاری را میشنویم که در آنها همواره کلمه «باید» بهکار برده میشود. گویی این مردم هستند که وظیفه دارند کاری صورت دهند و اقدامی بکنند و هنوز مشخص نشده که مخاطب این «بایدها» چه کسانی هستند و چگونه باید نسبت به این امور مدیریت داشته باشند؟
همواره این واقعیت بسیار تلخ شنیده میشود که نزدیک به ۹۰ درصد آب فارس صرف کشتهایی نظیر گندم، هندوانه، برنج، ذرت و... میشود که از چندان بازدهی اقتصادی برای این استان برخوردار نیست و بهیقین قیمت و ارزش آب مصرفی برای این نوع کشتها بهمراتب بیشتر از محصول آنهاست.
حال این سؤال مطرح است که چرا اینگونه زمینهای کشاورزی به باغهای میوه که هم پایدار و هم اقتصادی و هم بسیار کمآببرتر از کشت و هم تلطیف کننده هواست، تبدیل نمیشود؟
چرا از به هدر دادن این مایه حیات پای گندم و هندوانه و... در این شرایط سخت، جلوگیری جدی و با برنامه صورت نمیگیرد؟
چرا محصولات پرآببری مانند گندم و برنج در استانهای پرآب کشور کشت نمیشود و تنها فارس باید در صدر استانهای آبباخته و مالباخته قرار گیرد؟
چرا از سوی وزارت جهاد کشاورزی هماهنگی بین استانهای کشور در مدیریت کشت صورت نمیگیرد تا هر نوع کشتی متناسب با شرایط منطقه و بهنسبت کمآبی و پرآبی انجام شود؟
همچنین چرا کشتهای متناسب با هرمنطقه از سوی دستگاهها و ارگانهای ذیربط حمایت نمیشود تا بهشکل خودکار کشاورزان برابر با مدیریت کشت هر استان و شهرستان اقدام به انتخاب محصول کنند؟