رئیسجمهور آمریکا با تکیهبر ادعاهای بیاساس این کشور مبنی بر اینکه ایران به دنبال دستیابی به تسلیحات هستهای است، بار دیگر اظهار کرد که اجازه رخ دادن چنین چیزی را به ایران نخواهد داد.
به گزارش ایسنا، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در گفتوگو با شبکه فاکس نیوز گفت: من به دنبال جنگ نیستم؛ اما وقتی وضعیتی مانند وضعیت ایران وجود دارد، نمیتوان به آنها اجازه داد که تسلیحات هستهای داشته باشند، نمیتوان اجازه وقوع چنین چیزی را داد. وی بابیان اینکه از جنگ رویگردان است اظهار کرد: علیرغم تمام چیزهایی که در حال رخ دادن هستند، من وارد جنگ نخواهم شد چراکه جنگ به اقتصاد و مهمتر از همه به مردم آسیب میرساند. ترامپ در بخش دیگری از این گفتوگو گفت: من کسی نیستم که با ایران وارد جنگ شوم، اگر بخواهم وارد جنگی شوم آن جنگ اقتصادی خواهد بود.
به گزارش ایسنا، دولت دونالد ترامپ از زمان خروج از توافق هستهای که میان ایران و پنج قدرت جهانی در سال ۲۰۱۵ به امضا رسیده بود و بهموجب این قرارداد ایران باید در ازای لغو تحریمهایی که بر آن اعمال شده بود، برنامه هستهای خود را محدود کند، ایران را پیدرپی به تلاش برای دستیابی به تسلیحات هستهای و فعالیت در راستای آن متهم میکند. این در حالی است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی در چهارده گزارش متوالی از تأسیسات هستهای ایران، پایبندی کشورمان را به تعهدات برجامی خود اعلام کرده است و مقامات ایرانی نیز همواره تأکید داشتهاند که سلاح هستهای در دکترین دفاعی ما هیچ جایگاهی نداشته و ندارد.
تحلیل خبر
جنگ اقتصادی بدتر است یا جنگ نظامی؟ اگر وارد یک تحلیل مختصر شویم و مؤلفهها و عناصر و پیامدهای این دو نوع جنگ را به تدقیق و تعمیق بگذاریم اکثراً به این نتیجه خواهیم رسید که جنگ اقتصادی بدتر از جنگ نظامی است، زیرا؛
*جنگ اقتصادی به مرور زمان همچون موریانه، مردم را ناراضی کرده و زمانی که این لایههای نارضایتی بر روی هم انباشته شود، پشتوانه مردمیِ حاکمیت متزلزل خواهد شد و دشمن بهراحتی میتواند مردم را در مقابل حکومت وادارد. در جنگ نظامی ماجرا برعکس است احتمال اینکه مردم و حکومت تحت شرایطی با هم علیه دشمن متحد شوند (همانند جنگ 8 ساله ایران و عراق) و حتی کمکهای مادی و مالی خود را روانه جبههها کنند وجود دارد. البته اگر جنگ نظامی با نارضایتی اقتصادی توأم شود، ادامه جنگ همانند شمشیر دو لبه است؛ اینکه آیا عِرق ملی و غیرت و تعصب دفاع از وطن بر نارضایتی اقتصادی خواهد چربید قابل پیشبینی نیست.
*جنگ اقتصادی، بیسروصدا و خاموش، همان کاری را میکند که جنگ نظامی با سروصدا و جنجال و هیاهو میکند. در جنگ اقتصادی، هرروز عدهای ناراضی میشوند و این موج بهآرامی و با گذر زمان به همه خانوادهها نفوذ میکند و خیلی خطرناک است.
*در جنگ نظامی شاید مرزها و نقاط خاصی درگیر شوند و بقیه مردم در شهرها و روستاها زندگی آرامی داشته باشند اما در جنگ اقتصادی همه مردم در همه نقاط کشور حتی در دورترین روستاها زیر فشار قرارگرفته و درگیر میشوند، لذا شرایط پیچیدهتری در جامعه رقم میخورد که بهشدت خطرناک است.
*در جنگ اقتصادی، پیامدهای بیکاری، گرسنگی، قحطی، خودفروشی، ناامنی، سرقت و ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی و سست شدن اعتقادات، محتمل است ولی در جنگ نظامی گاهی مواقع اعتقادات مستحکمتر، ایثار و گذشت بیشتر و حس همدردی و معنوی در آن افزایش مییابد؛ همچنان که در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، خیل شهدا، جانبازان، مجروحین، آزادگان و خانوادههای آنها در مرتبه بالا و والایی از معنویت و آخرتگرایی قرار گرفتند؛ اما در جنگ اقتصادی ماجرا معکوس است.
این دلایل و دلایل ناگفتهی دیگر، همگی گویای این است که جنگ اقتصادی بهمراتب بدتر از جنگ نظامی است و ترامپ راه خطرناکتری را انتخاب کرده است. فراموش نکنیم که شوروی سابق که نیمی از جهان را زیر سیطره خود داشت با مشکلات پیچیده اقتصادی و آویزان شدن کشورهای شرقی به آن، از هم پاشید نه با جنگ
نظامی.