نمایندگان مجلس در جلسه علنی دیروز پارلمان کلیات طرح بانکداری جمهوری اسلامی ایران را تصویب کردند. به گزارش خبرنگار مجلس گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، نمایندگان در صحن علنی دیروز مجلس شورای اسلامی با ۱۳۲ رأی موافق، ۴۴ رأی مخالف و ۶ رأی ممتنع از ۲۰۱ نماینده حاضر در جلسه با کلیات طرح بانکداری جمهوری اسلامی ایران موافقت کردند. سید تقی کبیری در ارائه متن گزارش طرح بانکداری جمهوری اسلامی ایران که از سوی کمیسیون اقتصادی تدوینشده گفت: طرح بانکداری جمهوری اسلامی ایران به شماره چاپ ۱۸۷ طرح بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به شماره چاپ ۶۶۹ طرح تأسیس بانک توسعه جمهوری اسلامی ایران به شماره چاپ ۱۰۱۶، طرح عملیات بانکی بدون ربا به شماره چاپ ۱۶۵ و لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی کشور به شماره چاپ ۶۲۸ در جلسات متعدد با حضور مسئولان ذیربط، کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و دیوان محاسبات کشور موردبحث و بررسی قرار گرفت و به استناد تبصره ۱ ماده ۱۴۳ آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی به دلیل تشابه موضوع طرحها و لایحه مذکور با هم ادغام و نهایتاً در جلسه سهشنبه مورخ ۲۱/۸/۹۸ با اصلاحاتی با اکثریت آرا به تصویب رسید.
تحلیل خبر
خبر جالبی است. پس از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، بالاخره با موافقت نمایندگان مجلس شورای اسلامی، کلیات طرح بانکداری جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسید! آن هم با 132 رأی موافق، 44 رأی مخالف، 6 رأی ممتنع و تعداد افراد حاضر در مجلس هم 201 بودند! حتماً شما هم خواهید گفت چرا پس از 40 سال تازه چنین طرحی در مجلس مطرح میشود.
قاعده کار این است که در نظام اسلامی، کلیه فعالیتهای اقتصادیاش بر محور تعالیم اسلام تنظیم و اجرا شود. سؤال مهم این است که تاکنون نظام بانکداری مبتنی بر اقتصاد کاپیتالیستی و سرمایهداری دارند و در کشورهای شرقی خصوصاً بلوک سوسیالیستی، نظام بانکداری آنها مبتنی بر اقتصاد سوسیالیستی میچرخد. در بیشتر کشورها، چارچوب علمی، بانکداری آنها را اداره میکند. کشور ما تاکنون نظام بانکداریاش بر اساس چه چیزی بوده است؟ اینکه تعداد زیادی از مراجع تقلید بارها از ربوی بودن فعالیت بانکها سخن گفتهاند و در فتاوای آنها ربا، امری حرام تلقی شده و میشود، تکلیف 40 سال لقمه حرام زاییده از بانکها و مؤسسات مالی که مردم و نهادهای انقلابی و تمام تاروپود مملکت را به هم گرهزده چیست؟ ما که معتقدیم اگر کسی لقمه حرامی بخورد تا 40 شبانهروز دعایش مستجاب نمیشود و عبادتش خالص نیست و در قرآن آمده است که «ربا، جنگ باخدا و رسول اوست» چگونه قابلهضم و توجیه است؟ از سوی دیگر مردم هم از روی ناچاری مجبورند با بانکها مراوده اقتصادی و دادوستد داشته باشند و راه گریزی از آن ندارند آنها چگونه باید در چارچوب اعتقادی خود با آن کنار بیایند؟ اقتصاددانان کشور ما که با گرایشهای مختلف سیاسی همیشه گفتهاند اقتصاد و بانکداری ما «علمی نیست»، مراجع هم گفتهاند، «اسلامی نیست»، پس چرا تاکنون در جهت علمی شدن همهجانبه و یا اسلامی شدن خالص، اقدامی نشده است؟