استاندار تهران با بیان اینکه ۷۰ درصد ثروت کشور در تهران است، گفت: این ظرفیت بسیار خوب پایتخت است اما در این سالها استفاده مناسبی از این ظرفیتها نشده است.
به گزارش عصر ایران، محسن منصوری در حاشیه برگزاری جلسه خود با مدیران بانکهای عامل به خبرنگار ایرنا افزود: بانکها مهمترین عامل و منابع برای توسعه کشور محسوب میشوند که در سالهای اخیر در این زمینه عملکرد مناسبی نداشتند و شاهد هستیم که میزان تسهیلات، متناسب با رشد واحدهای تولیدی و حتی جمعیت افزایش پیدا نکرده است.
وی افزود: علاوه بر اینکه واحدهای تولیدی و صنعتی به دلیل قوانین سختگیرانه از بانکها راضی نیستند، مردم نیز در زمینه ارائه تسهیلات در زمینه ازدواج، مسکن و فرزندآوری گلایه دارند و از قوانین سختگیرانه بانکهای عامل به شدت ناراضی هستند.
استاندار تهران ادامه داد: در جلسه روز گذشته رئیسجمهور به وزیر اقتصاد تکلیف کرد که در روزهای آینده این موضوع را رسیدگی کند و در این زمینه، بانکها تسهیلگری کنند و موجب شوند که مردم و تولید کننده در کمترین زمان و بروکراسی اداری به تسهیلات خود دست یابند.
وی یکی دیگر از موضوعات مهم پایتخت را فرسودگی حمل و نقل عمومی اعلام کرد و گفت: برای نوسازی ناوگان حمل و نقل باید بانکهای عامل پیشقدم شوند و با ارائه تسهیلات مناسب در کنار دولت و شهرداری در این امر مهم مشارکت کنند.
منصوری تأکید کرد: بانکها ابزار مالی حاکمیت محسوب میشوند و باید در زمینه احداث واحدهای تولیدی همچنین سایر مسائل در حوزه گردشگری، محیط زیست و کشاورزی مشارکت داشته باشند.
وی خاطرنشان کرد: در این جلسه مقرر شد که مدیران بانکهای عامل برای افزایش تسهیلات بانکی به واحدهای تولیدی و مردم تلاش جدی داشته باشند همچنین سالانه برای اتمام چند طرح بزرگ اقتصادی مشارکت داشته باشند.
تحلیل خبر
گفته استاندار تهران مبنی بر وجود 70 درصدی ثروت در پایتخت، بیانگر توزیع غیرمتوازن ثروت و موید یکی از مشکلات اقتصادی کشور است. اگرچه عدالت و راه حل درست، همیشه توزیع یکسان و یکنواخت ثروت در کشور نیست و در بسیاری از کشورهای جهان پایتختها سهم بیشتری از تخصیص ثروت دارند، اما این میزان اختلاف برای سرزمینی پهناور مانند ایران اسلامی نیز به دور از عدالت و استاندارد است.
این در حالی است که عمده منابع سرمایهای و منابع مولد ثروت مانند منابع نفتی و گازی، معادن، صنایع پتروشیمی، مراکز تولید کشاورزی و باغی، منابع دریایی و طبیعی و حتی بزرگترین پتانسیلهای گردشگری و طبیعی هیچ کدام در تهران قرار ندارند. اینکه عمده تولید ثروت در سایر مناطق و استانهای کشور باشد، اما تنها 30 درصد ثروت در آنها توزیع شود، پیامدهایی دارد که هر کدام میتواند به نوبه خود زیانبار باشد.
مهاجرت گسترده به تهران برای بهرهمندی از این 70 درصد ثروت موجود، یکی از مهمترین پیامدهای تمرکز ثروت در پایتخت است. ناگفته پیداست که مهاجرت، خود بن مایه بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی است که بخشی از انرژی و تمرکز دولتمردان و دستاندرکاران را مصروف خود میکند.
توسعه نامتوازن زیرساختی، عمرانی و امکانات دیگر نتیجه این شیوه توزیع ثروت است. در حالی که بسیاری از استانهایی که منابع بزرگ تولید ثروتهای ملی و تأمینکننده بسیاری از درآمدهای کشور هستند، خود از کمترین امکانات بیبهره ماندهاند.
شکوفا نشدن یا کندی در بهرهگیری از سایر پتانسیلهای دیگر نقاط کشور هم، از دیگر پیامدهای قابل ذکر است. اگر این واقعیت را بپذیریم که ثروت، ثروت تولید میکند، متوجه خواهیم شد که بسیاری از ظرفیتهای بالقوه دیگر نقاط کشور، به دلیل همین عدم توزیع ثروت و عدم تخصیص بودجه مناسب، فرصت بهرهبرداری پیدا نمیکنند یا این بهرهبرداری مطلوب و حداکثری نیست.
اگر توزیع عادلانه ثروت به صورت متوازن و برنامهریزی شده باشد و به هر استان بر اساس ظرفیتها، سرمایهها، مزایا، بافت و... ثروت تعلق گیرد، علاوه بر اینکه میتوان بر پیامدهای ناهنجار توزیع متمرکز فائق آمد، میتوان به توسعه کشور شتاب بخشید، رفاه را در سطح جامعه ارتقا داد و حتی از این توزیع صحیح ثروث، ثروت بیشتری برای کل کشور خلق کرد.