به گزارش ایلنا، حجتالاسلام حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در دولتهای یازدهم و دوازدهم روز گذشته در دیدار جمعی از رؤسای سابق آموزش و پرورش و فرهنگیان با گرامیداشت یاد و خاطره آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: آیتالله هاشمی به فکر آینده کشور و همواره در پی آبادانی و رشد و عظمت ایران بود. مانند امیرکبیر میاندیشید و عظمت، اعتلا و استقلال ایران را میخواست.
رئیس دولت تدبیر و امید با تاکید بر اینکه مسائل آموزش و پرورش نمیتواند از مسائل کل کشور جدا باشد، اظهار داشت: متاسفانه اعتماد عمومی و امید و سرمایه اجتماعی کاهش یافته و سختی معیشت روز به روز بیشتر میشود. برای همه مردم از جمله نوجوانان و جوانان اگر آینده روشن و قابل اعتماد نباشد، زندگی بسیار دشوار و سخت خواهد شد. آنها میخواهند بدانند اگر درس خواندند، آیا حداقل زندگی را میتوانند تامین کنند؟ خصوصاً که شرایط خودشان را حداقل با زندگی مردم در کشورهای همسایه مقایسه میکنند.
او به وجود شکاف بین خواستههای نسل جوان با بخشی از حاکمیت اشاره کرد و گفت: عدهای درون نظام، طبق برنامهریزی ناقص خود تلاش میکنند کشور را فقط طبق نظر خودشان اداره کنند. اما ما نمیتوانیم جدا از دنیا زندگی کنیم و بگوییم دور خودمان دیوار میکشیم. مگر با ممنوع کردن ویدئو، دین جوانان مصون ماند؟ آیا ممنوع کردن ماهواره و جمعآوری آنها از پشتبام خانهها جواب داد؟ آیا درباره فضای مجازی این روشها نتیجه میدهد؟
روحانی افزود: باید با دنیا زندگی کنیم و دین و ایمان ما هم حفظ شود. افراد فراوان ایرانی و غیرایرانی در خارج از کشور و در غرب هستند که ایمان آنها از ایمان برخی افراد داخل کشور هم بیشتر است. آنها در جامعهای زندگی میکنند که آزادی کامل دارند اما هم نماز میخوانند و هم روزه میگیرند. پس راهش این نیست که برخی میروند.
رئیس دولت تدبیر و امید به نکاتی اشاره کرد که در سال ۱۴۰۰ گفته بود که «فکر نکنید اگر همه قوا یکدست شد معضلات کشور رفع خواهد شد» و اظهار داشت: برخی به من میگفتند اگر کسی که خودشان میخواهد بیاید و همه قوا یکی شوند، مشکلات کشور را حل میکنند. من گفتم اگر مشکلات حل شود خوب است اما میترسم اینطور نشود و دیدیم که نشد.
وی اظهار داشت: الان میگویند تأثیر انتخابات چیست و چه فرقی میکند چه دولت یا مجلسی سر کار باشد؟ اما اگر مجلس یازدهم نبود و مجلس دیگری وجود داشت قانونی اقدام راهبردی را در ۹۹.۹.۱۱ تصویب نمیکرد. با این قانون دست همه را بستند تا برجام حل نشود. طبق این قانون برجام در صورتی قابل اجراست که همه تحریمهای هستهای و غیرهستهای برداشته شود. معلوم بود که تحریمهای غیرهستهای با برجام برداشته نمیشود. من آن زمان هم اعلام کردم که این مصوبه مجلس خلاف قانون اساسی است. متأسفانه شورای نگهبان به نامه من توجه نکرد و مصوبه تائید شد. پس اینکه چه مجلس و دولتی بر سر کار باشد، بسیار تاثیرگذار است.
روحانی با تاکید بر اینکه ما نمیتوانیم نسبت به مسئله انتخابات بیتفاوت باشیم، گفت: من فکر نمیکردم بعد از بیانات اخیر مقام معظم رهبری، این همه نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی را ردصلاحیت کنند. تصور میکردیم هیئتهای نظارت اقدام هیئتهای اجرایی را جبران میکنند. اما بسیاری از افرادی که امید داشتیم در استانها و تهران تائید شوند تا مردم بیشتر پای صندوق رأی بیایند، تائید نشدند که کار خیلی سخت
شد.
روحانی با بیان اینکه تائید کردن ۱۱ هزار نفر عمدتاً از یک جناح چه تاثیری دارد؟، تاکید کرد: به جای ۱۱ هزار نفر اگر ۱۱۰ هزار نفر را هم از یک جناح تائید کنید باز همان عدهای که قرار بود در انتخابات شرکت کنند پای صندوق رأی میآیند و مشارکت را افزایش نمیدهد. مشارکت پایین در انتخابات برای کشور و نظام تأثیر نامطلوبی به جای میگذارد.
او با تکرار پیشنهاد رأی دادن اعتراضی گفت: دو نوع میتوان به شرایط حاکم اعتراض کرد. یک راه این است که در انتخابات شرکت نکنیم اما این راه نتیجهای در پی نخواهد داشت. راه بهتر این است که پای صندوق رأی برویم و به فردی که به شرایط امروز معترض است، رأی دهیم. رأی اعتراضی بهتر از رأی ندادن است. مشکلات ما درنهایت باید با صندوق رأی حل شود، راه دیگری نداریم.
تحلیل خبر
چرا کار باید به اینجا بکشد؟!
دکتر محمدمهدی جعفری زاده
چرا باید شرایط به سمتی پیش برود که رئیس جمهور سابق کشور، مردم را دعوت به شرکت در رأی اعتراضی کند؟ چرا مردم باید بین رأی ندادن یا رأی اعتراضی دادن و به تعبیری دیگر بین بد و بدتر مجبور به انتخاب باشند؟
چه مشکلاتی باعث میشود که انگیزه حضور مردم در انتخابات را کمرنگ کند و مسئولان برای رفع این مشکلات چه قدمی برداشتهاند؟ فقط شعار دادن و با زبان از مردم خواستن که در انتخابات حماسه آفرین شوند، چه اثر ایجابی و اثباتی دارد؟
در مباحث جامعه شناسی داریم که انتخابات، حق مردم است نه تکلیف آنان. معنای این حق، این است که مردم خودشان مشتاقانه و با اصرار دنبال تحقق حقشان باشند و نیاز نیست که مسئولان آنها را دعوت به حضور در انتخابات کنند.
اگر همه چیز سرجای خودش باشد و مردم احساس کنند که با حضورشان در انتخابات میتوانند اوضاع را به سمت مطلوب و مثبت تغییر دهند، خودشان با عشق و رغبت حضور پیدا میکنند همچنانکه در بعضی مقاطع این حضور بسیار چشمگیر بوده است و در آن مقاطع، مردم که عاشق فرد خاصی نبودهاند، بلکه به سرنوشت خودشان و کشورشان میاندیشیدهاند و این سرنوشت را در گرو حضور در انتخابات میدانستهاند. اگر مجالس مختلف و روسای جمهوری، آیینه تمام نمای افکار و خواستههای مردم باشند و مشکلی از مشکلات ملت را حل میکردند، امروز همه مردم، بدون دعوت مسئولان، با شوق و اختیار در انتخابات حماسه میآفریدند.
همچنین اگر همه کاندیداها، جلوهای از سلایق و علائق و عقاید مردم باشند، هر کدام گروهی از مردم را با خود به پای صندوقهای رأی آورده و واقعاً انتخابات با حضور حداکثری مردم تحقق مییافت. مردم نه عاشق و فدایی جناحها و باندهای سیاسی هستند و نه حضور آنها را معجزه آفرین میدانند. آنچه برای مردم مهم است سرنوشت خودشان و کشور، آرزوی اعتلای ایران، رفع مشکلاتشان و بالندگی دین و دنیایشان است.