بنا به تاکیدات حشمت الله فلاحتپیشه مولفههای امنیت ملی ایران تضعیف شده است. ادامه این روند به صلاح کشور و منافع ملی ایرانیان نیست.
رویداد ۲۴ اعتماد نوشت: حشمتالله فلاحتپیشه در گفتوگویی به بررسی تبعات انتخابات در بخشهای بنیادین پرداخت.
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
معتقدم بههیچوجه انتخابات 11 اسفند برای اصولگرایان به معنای پیروزی نبود، بلکه برای خالصسازان به معنای یک شکست بود.
بسته انتخابات باید به صورت جامع دیده شود. یعنی تصویب قانون جدید انتخابات، ثبتنامها، بررسی صلاحیتها و نهایتاً برگزاری انتخابات. آنچه در انتخابات شکل گرفت، از روند اجرا تا نظارت و نتایج نهایی بههیچوجه قابل دفاع نبود. اگر قرار باشد آرای باطله هم محاسبه شوند، باید گفت چنین وضعیتی در جهان کمسابقه و کمبدیل است.
مهمترین تبعات داخلی کاهش مشارکت، افزایش بیاعتمادی مردم است. مردم احساس میکنند نهادهای انتخاباتی بنا به دلایل مختلف از کارایی لازم برخوردار نیستند. مردم معتقدند آرای آنها دیگر اثری در سرنوشتشان ندارد. موضوع مهم دیگر آن است که گروههایی که ید طولایی در تحقیر و توهین به دیگران دارند و ذیل عنوان گروههای فشار از آنها یاد میشود، اینبار حتی به پدرخواندهها و بزرگان خود هم رحم نکردند. تکرار میکنم، حتی به پدرخواندههای سیاسی خود هم رحم نکردند.این جریان است که امروز در مجلس و دولت و ساختار مدیریتی کشور حاکم شدهاند. جریاناتی که در گذشته بسیاری از مواضع افراطی آنها کشور را دچار مشکل کرده است. این وضعیت در داخل مانع شکلگیری انسجام ملی شده و مردم را سیاست زده کرده است، ضمن اینکه در خارج هم اجماعی را علیه ایران شکل داده و به منافع ملی کشور آسیب وارد شده است. دلسوزان کشور نگرانند که این افراد که در مناصب مهمتری قرار گرفتهاند، خسارات بیشتری متوجه کشور کنند.
اغلب این چهرهها قبلاً ذیل گروههای فشار فعالیت کردند. ردپای بسیاری از افراد را در بخشهایی، چون مخالفت با برجام، اعمال فشار بر دولتهای مستقر و امنیت ملی کشور و حمله به سفارتخانهها و... میتوان دید. حالا شما تصور کنید چنین افرادی با این نوع تفکرات در جایگاه تصمیمگیری و نمایندگی برای تصمیمگیری در سرنوشت ایرانیان قرار بگیرند. آیا میتوان تخمینی از خسارات محتمله داشت؟
وقتی از ابتدای ورود صحبت از طرحهای محدودیتزا، مقابله با جهان و انسداد ارتباطی صحبت میشود، مشخص است کشور به سمت چه نوع تصمیماتی میرود.موضوع دیگر بیاعتنایی کشندهای است که این روزها درخصوص مطالبات بیش از ۶۰ درصد ایرانیان که حاضر به رأی نشدند، یا دهها درصد افرادی که رأی خود را به صورت سفید یا باطله به صندوقها ریختهاند، مشاهده میشود. این بیاعتمادیها در گذشته هم سابقه دارد، این طیف با کسانی که منتقدند، ناراضیاند یا خانهنشین شدهاند، برخوردهای تندی دارد و از طریق اتهام و توهین و تخریب آنها را به حاشیه رانده است.مولفههای امنیت ملی ایران تضعیف شده است. ادامه این روند به صلاح کشور و منافع ملی ایرانیان نیست. وقتی دشمنان ایران احساس کنند، مولفههای امنیت ملی ایران تضعیف شده است، راهبردهای مخربتری را برای ضربه زدن به کشور تدارک میبینند. این وضعیت به نفع هیچکس نیست.
تحلیل خبر
عدالتی که منجر به پیشرفت کشور خواهد شد
دکتر محمدمهدی جعفری زاده
گرچه شاخهها و شعبات عدالت، گسترده است و در همه تار و پود زندگی فردی و اجتماعی مردم، آثار عملی و سرنوشتساز دارد و در کلیات، متناظر با عدالت اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، سیاسی، ورزشی، بهداشتی و درمانی، هنری، شغلی، رسانهای، رفاهی و ... است اما این عدالت «در سه جا» میتواند سایر موارد فوقالذکر را نیز پوشش دهد؛
1-عدالت در ایجاد فرصتهای برابر 2-عدالت در شناخت و کشف استعدادها و به کارگیری متناسب آنها 3-عدالت در جنبش فکری و آگاهسازی همگانی
به شرح مختصر هر کدام میپردازیم:
1-عدالت در ایجاد فرصتها:
شاید یکی از بزرگترین جلوههای عدالت، عدالت در ایجاد فرصتهای برابر برای عموم مردم باشد. اگر فرصتهای برابر برای همه مردم ایجاد شود و همه آنها در یک مسابقه واقعی و یکسان تواناییهای خود را به منصه ظهور برسانند و اشرافزادگان، نورچشمیها، تافتههای جدا بافته، پارتی داران، رانتخواران، ویژه طلبان و ...
«در صف» نزنند و خارج از معادلات عادلانه، خود را به موقعیتهای برجسته نرسانند، بخش مهمی از عدالت، تحقق مییابد. لذا ایجاد فرصتهای برابر در همه جا معنا میدهد و تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی ما را دربر میگیرد. ندادن فرصتهای برابر به مردم یعنی نابود کردن تمام سرمایهها و توانمندیهای آنها. این فرصتها میتواند در آینده رهبران پیشرو، پیشرفته و توسعهگرا را تقدیم جامعه کند و کشور را متحول سازد.
2-عدالت در شناخت و کشف استعدادها و به کارگیری متناسب آنها:
یکی از تعاریفی که برای عدالت آوردهاند این است که « الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا - یعنی عدالت این است که هر چیز (و هر کس) در جای خودش قرار گیرد» اینکه کارهای کوچک به بزرگان و کارهای بزرگ به کوچکها داده شود و کارهای مهم به افراد کم دانش و کارهای بیارزش به دانشوران و دانایان سپرده شود، بزرگترین ظلم به جامعه و به افراد دانا و توانا است. بعضی از افراد بر اساس رابطه به پستهایی گمارده میشوند که شأنیت و توانایی اداره آن را ندارند و خسارتهای هنگفتی به کشور و مردم وارد میکنند. اینها نمونههای ظلم به اجتماع است. عدالت این است که هر کس با توجه به استعداد و تواناییهایش در جایی گمارده شود که تناسب و شایستگی آن را داشته باشد.
3-عدالت در جنبش فکری و آگاهسازی همگانی:
اگر اخبار و اطلاعات مهم و سرنوشتساز و آگاههایی که باعث بسط و گسترش بینش مردم میشود از آنها دریغ شود و یا ابزارها و امکاناتی که لازمه اطلاعرسانی است در اختیارشان قرار نگیرد، ظلم به مردم است و کشور را دهها سال، عقب نگه میدارد.
زمانی که مردم، به روز از همه تحولات جهان آگاه باشند و دانستههای آنها را به دانستههای خود اضافه کنند، مطالباتشان واقعیتر و عالیتر میشود و دچار عوامفریبی و پوپولیسم نمیشوند. اجرای عدالت در این عرصه باعث شناخت همگانی قوتها و ضعفها میشود و عزم ملی به سمت پالایش ضعفها و معایب رفته، اصلاحات لحظه به لحظه و گسترده در کشور رقم میزند و باعث پیشرفتهای همه جانبه و چشمگیر میشود.