دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور گفت: طبق آخرین نظرسنجی که انجام شده، متوسط جامعه حدود ۳.۶ ساعت در روز در فضای مجازی زندگی میکند.
به گزارش خبرنگار مهر، سید محمد امین آقامیری، دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور، در اختتامیه دومین رویداد «جام رسانه امید» با اشاره به آمارهای مربوط به مصرف رسانهای، بر لزوم مدیریت افکار عمومی در این فضا تأکید کرد و جنگ شناختی و روانی را مهمترین بعد تهدید سایبری علیه کشور دانست.
وی گفت: طبق آخرین نظرسنجی که انجام شده (البته مربوط به چند ماه پیش است و نظرسنجی جدید تا یک ماه آینده منتشر میشود)، متوسط جامعه حدود ۳.۶ ساعت در روز در این فضا زندگی میکند. این عدد، فضایی است که بیشترین تأثیرپذیری و تأثیرگذاری فرهنگی در آن اتفاق میافتد. اگر بخواهیم از این فرصت برای مدیریت افکار عمومی جامعه استفاده کنیم، نیاز است که ابتدا یک تقسیمبندی درستی از این حوزه داشته باشیم.
وی افزود: اگر بخواهیم انواع جنگ را از منظر درگیری و تهدیداتی که کشور ما با آن درگیر است، دستهبندی کنیم، پنج حوزه جنگ به صورت کلاسیک در ذهن تعریف شده است: زمینی، دریایی، هوایی، و جنگ سایبری که سنتی است. اما بحث بعدی، جنگ شناختی
(Cognitive Warfare) و روانی است که شاید به این جلسه بیشتر مربوط باشد و من بیشتر میخواهم به آن بپردازم.
آقامیری عنوان کرد: در حوزه جنگ سایبری، ما با چهار دسته مواجه هستیم. دسته اول که شاید در ذهن همه آشکارتر باشد، حملات سایبری است که هم قبل از جنگ دوازده روزه و هم در طول و بعد از آن، یک سرفصل جدی بود و همچنان با آن درگیر هستیم. دشمن حملات متعددی دارد و بیشتر هدفش خدمات عمومی است که میتواند نارضایتی اجتماعی ایجاد کند. البته به کمک متخصصین داخلی، اکثر این حملات مهار و کنترل شدهاند. دسته دوم، استفاده از اطلاعات فضای مجازی برای اهداف نظامی است. اطلاعاتی که به دست میآید، باعث میشود اهداف نظامی با درصد خطای کمتری مورد اصابت قرار گیرند. دسته سوم، افزارهای سایبری است، مثل بحث «استارلینک» و دیگر اپلیکیشنهایی که با هدف تخریب، دشمن حمله کرده است؛ مانند حملات به سامانههای بانکی و مالی کشور که خیلی شخصی بود و هدفش برداشت اطلاعاتی نبود.
دبیر شورای عالی فضای مجازی تاکید کرد: اما مورد چهارم، که یکی از تهدیدات جدی است و کمتر به آن پرداخته میشود، جنگ شناختی و روانی است. این موضوع پس از ظهور فضای مجازی و توسعه پلتفرمها تقویت شد. امروز در این صحنه، دو مسئله قابل توجه است: یک بحث اینکه آیا محتوا و مسائلی که مردم در این شبکهها میبینند، محتوایی خنثی و بدون جهتگیری است یا یک محتوای جهتدهی شده؟ حتماً این موضوع که محتوای اختصاصی جهتدهی شده حرف اول را میزند، بدیهی و پذیرفته شده است. امروز در اسناد مختلف، مانند اسناد اخلاق در هوش مصنوعی، بحث عدم استفاده از شبکههای اجتماعی به عنوان یک ابزار دستکاری اجتماعی به صورت گسترده در جوامع مطرح میشود. این فرض که یک شبکه اجتماعی میتواند نقش دستکاری در جوامع و هدایت آنها را داشته باشد، به صورت پیشفرض قبول شده است. این همان نقطهای است که در مدیریت فضای مجازی، برخی هنوز آن را درک نکردهاند. صرفاً بحث محتوای مستهجن یا توهین به مقدسات مطرح نیست. جهتدهی این سکوهای اجتماعی موضوعی است که اهمیت حکمرانی را چند برابر میکند. اگر حکمرانی ما بخواهد خودش را صرفاً در سطح محدودسازی محتوای مستهجن محدود کند، این یک حکمرانی ناقص است.آقامیری با اشاره به ضرورت توسعه خدمات داخلی در فضای مجازی، تأکید کرد: اگر ایران صرفاً در موضع مصرفکننده و تنظیمگر باقی بماند، همیشه از پلتفرمهای خارجی عقب خواهد ماند و باید مسیر توسعه خدمات را با رفع موانع مقرراتی هموار کرد.
تحلیل خبر
زندگی انسانها به سمت پوچگرایی نرود
دکتر محمدمهدی جعفری زاده
بحث بر سر این نیست که آیا فضای مجازی، زندگی دوم مردم است یا نه. همچنین آیا استفاده از واژه «فضای مجازی» و «فضای حقیقی» درست است یا نه. اگر به تاریخ زندگی بشر نگاه کنیم میبینیم انسانها همیشه تشنه «خبررسانی» بودهاند لیکن ابزار آن متفاوت بوده است. گاهی با روشن کردن آتش، دیگران را متوجه موضوعی میکردند، زمانی با چاپار و اسب، پیامی را میرساندند، گاهی با نوشتههای روی پوست حیوانات و بعد بر روی کاغذ اطلاعرسانی میکردند تا امروز که با وسایل الکترونیکی و اینترنتی خبررسانی میکنند. در همه این حالات هدف اصلی «پیامرسانی، خبردهی و ارتباطات» بوده ولی «ابزارهای آن» از ساده به متنوع و پیچیده تغییر ماهیت داده است. شاید فردا و فرداها، ابزارهای دیگری بیاید که کاملاً با ابزارهای فعلی متفاوت باشد. مهم این است که هدف اصلی، «پیامرسانی» است و درگذشته، حال و آینده ثابت خواهد ماند. یعنی ما در بخش «اطلاعرسانی» یک بخش ثابت داریم و یک بخش متغیر. بخش ثابت همان آگاه کردن یکدیگر است که تا به ابد ثابت خواهد بود ولی بخش متغیر آن، ابزارهای آن است که از ابتدای خلقت بشر تاکنون بارها تغییر کرده و درآینده هم همچنان تغییر خواهد کرد. نکته مهم این است که «ابزارها» هیچگاه نباید برای ما بت شوند. «نه کتاب»، «نه مطبوعات» و
«نه فضای مجازی» هیچکدام نباید باعث کیش شخصیت ما شوند و ما را سحر و مسخ کنند و جذابیت آنها باعث جابجا شدن «هدف» با «ابزار» شود. اما در قدم بالاتر و مهمتر باید صرف اطلاعرسانی ما را در خود، متوقف نکند بلکه مهم نوع پیام و اطلاعاتی است که بر تصمیم روزمره و رفتار و شخصیت ما اثر رشددهنده و کمال بخش دارد. اگر جامعه از لابلای حجم میلیاردی اطلاعات و ابزارهای متنوع آن، نداند چه کار میکند و به کدام راه میرود، درآینده سرخورده و خسته خواهد شد و راه را از بیراهه تشخیص نخواهد داد. لذا چنانچه کتاب، مطبوعات و فضای مجازی بر سلامت جسم و روح و روان انسانها اثر مثبت بگذارند و مردم را به کمال برسانند، میمانند وگرنه به مرحله آنتروپی، آشفتگی، زوال و پوچی خواهند رسید.