با بررسی این استفتاء و نظر صریح و هشدار دهنده آیت‌الله مکارم شیرازی مبنی بر اینکه شورای نگهبان در قلمرو مرجعیت وارد نشود، نکات قابل ملاحظه وتحلیلی به چشم می خورد که در پی می آید:
1- شرکت های هرمی طی چندسال با ایجاد شغل کاذب و جمع آوری نقدینگی مردم و تبدیل کردن آنها به ارز جهت ارسال به شرکت مادر در کشورهای خارجی، اقتصاد کشور را با تهدید جدی مواجه کرده بودند. با تلاش‌های زیاد مسئولین طی چند سال و ورود قوه قضاییه ونیروهای انتظامی و امنیتی بالاخره این زنجیره ها شناسایی و متوقف شد. بدون شک کسانی که آن موقع به پولهای باد آورده در داخل و خارج کشور رسیده بودند، بیکار ننشسته و دنبال ادامه کار خود در شکل و شمایلی دیگر و ظاهرا در چارچوب قانون بوده‌اند. طبق نظرات اکثر مراجع، شبکه‌های شرکت‌ها ومؤسسات بازاریابی خاص، ادامه همان روند شرکت های هرمی بوده ولذا عموما فعالیت آنها را حرام اعلام کرده اند. باید توجه داشته باشیم که هر شرکت بازاریابی جزء این مجموعه نیست ولذا نباید درست و نادرست را با هم یکسان پنداشت.
2- مراجع معتقدند که اصول و ضوابط حاکم بر معاملات (بیع) تابع فتاوای شرعی آنان است و مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان باید براساس نظرات مراجع عمل کنند و هرگونه قانون گذاری و یا تفسیر قانون که متضاد با نظرات شرعی اکثریت مراجع تقلید باشد، باطل می دانند و مقلدان هر مرجع تقلید نیز آنچه برایشان حجت شرعی است، نظرات مراجع انتخابی آنان است.
3- در مسأله فوق شورای نگهبان و مراجع تقلید نظرات متضادی داشته اند که نهایتا به تذکر شدید یکی از مراجع تقلید منجر شده و به شورای نگهبان هشدار داده که وارد حریم مرجعیت و مقام افتاء نشود. آنجا که آیت الله مکارم شیرازی اعلام می‌کند: «انتظار می رود شورای محترم نگهبان در محدوده ای که قانون اساسی برای آنها معین کرده و ما آن را محترم می شمریم، گام بردارد و در قلمرو مراجع ورود نکند، مردم مقلد آنها نیستند، مقلد مراجع خویش هستند و اگر این رویه ادامه یابد، مرجعیت که از ارکان مذهب است، به خطر می افتد» گویای همین امر است. همچنین تأکید کرده اند؛ «چگونه شورای محترم نگهبان در این مسأله که وظیفه او نیست وارد شده و فتوا داده» عملا از ورود به حریم مرجعیت نهی کرده اند.
4- باید حدود فعالیت شورای نگهبان، قوه مجریه، قوه قضاییه و حریم مراجع تقلید مشخص شود تا تداخل در قلمرو دیگری رخ ندهد. اگر هم این حدود، مشخص است باید بررسی شود که پس چرا چنین تداخلی رخ داده است.