در همه کشورهای پیشرفته، یکی از شاخص های توانمندی و موفقیت مدیران سطوح مختلف را، میزان ارتباط آنان با «رسانه های گروهی» میدانند. هر مدیری حداقل سه وظیفه مهم دارد؛ اول انجام وظایف و تکالیفی که به عهده وی گذاشته شده، دوم پاسخگویی دقیق، صحیح و به موقع به مقامات فوق، سوم گزارش صادقانه به مردم.
مدیر قوی از تمام امکانات و نیروهایش استفاده می کند تا بهترین عملکرد را در حوزه ماموریت خویش داشته باشد، این محور اصلی فعالیت هر مدیری است. اما معمولا در روند هر فعالیتی یک سری نقص و کاستیهایی نیز خود را نشان میدهد که اگر مدیر قادر به رفع آنها نبود باید با مقامات مافوق خود در میان بگذارد و راهکار مطلوب بطلبد. متاسفانه برخی از مدیران فقط نقاط قوت را به سطوح بالاتر، گزارش می دهند و از گفتن نقاط ضعف و معایب خودداری میکنند چون می ترسند آن را به پای ضعف مدیریت آنان بگذارند. در حالی که پنهان کردن نقاط ضعف، خود محکم ترین سند بر ضعف مدیریت آنان است. یک مدیر خوب و شایسته، آنجا که خوب میداند، خوب عمل می کند و آنجا که نمی داند، سوال می کند تا از علم و تجارب دیگران کمک بگیرد و کار را با دانایی پیش ببرد. این ضرب المثل مشهور که میگویند مدیران پایین تر در موقع گزارش دادن به مدیران بالاتر، میگویند شهر در امن و امان است؛ گویای همین نکته است.
اما گزارش دادن به مردم و اطلاعرسانی رسانه ای به جامعه، هنر بالاتری را می طلبد. مدیری که نتواند پیوسته از طریق رسانه ها به مردم اطلاعرسانی کرده و اذهان آنها را روشن کند، مدیر ضعیفی است چرا که در خلاء آگاهی مردم، احتمال قضاوت منفی بر عملکرد آن اداره بیشتر می شود. مدیر در این زمینه باید به وسیله روابط عمومی اداره، دو کار مهم در مرحله اطلاعرسانی انجام دهد: یکی تشریح عملکرد خود و کارکنان اداره و امیدوار کردن مردم به صورت واقعی، دوم توجه ویژه به انتقادات و پیشنهادهای مردم.
یکی از کانالهای ایجاد چنین ارتباطی، مطبوعات و دیگر رسانهها هستند که با ارتباط قوی و سازنده با آنان می توان به هر دو مقصود رسید. معمولا مدیران قوی و به روز، ارتباط روزانه و پیوسته با رسانهها دارند و پس از اطلاع رسانی به بازخورد آن (feed back) توجه ویژه کرده و به اصلاح امور می پردازند.