شیشه عمر هر صندوق بازنشستگی، تعادل در منابع و مصارف است. اگر به هر دلیلی، این تعادل به هم بخورد و میزان منابع این صندوق، تناسبی با تعداد بازنشستهها نداشته باشد، قطعاً این شیشه عمر شکسته خواهد شد. این روزها وضعیت بیشتر صندوقهای بازنشستگی در کشور از مدار تعادل خارج شده است و خیلی از این صندوقها به زحمت از پس پرداخت مستمری بازنشستهها برمیآیند.
جام جم آنلاین: حدود 22 صندوق بازنشستگی در کشور فعال است که صندوق تأمیناجتماعی برای کارگران بازنشسته، صندوق بازنشستگی کشوری برای کارکنان دولت، صندوق کشاورزان، روستاییان و عشایر برای جمعیت روستایی و صندوق بازنشستگی لشکری برای بازنشستگان نیروهای مسلح، از جمله مهمترین و بزرگترین صندوقهای بازنشستگی در کشور به حساب میآیند که بیشتر آنها با سیلی، صورتشان را سرخ نگه داشتهاند و دخل و خرجشان به هم نمیخواند.
حدود یک میلیون و 200 هزار مستمریبگیر صندوق بازنشستگی کشوری، بیش از سه میلیون مستمریبگیر تأمیناجتماعی و 670 هزار بازنشسته صندوق تأمیناجتماعی نیروهای مسلح در کشور داریم که پرداخت مستمری به این گروه میلیونی از بازنشستگان، مستلزم تأمین منابع صندوقهای بازنشستگی است، اما بیشتر این صندوقها در کشور ما در مرز ورشکستگی قرار دارند و اگر به لطف درآمدهای نفتی نباشد، این صندوقها توان روی پای خود ایستادن و پرداخت مستمری بازنشستگان را ندارند.
براساس استانداردهای جهانی باید در مقابل بازنشسته شدن هر یک نفر، حداقل پنج نفر به سیستم بیمهپردازی وارد شود تا صندوق بازنشستگی بتواند به حیات خود ادامه دهد، اما بیشتر صندوقهای بازنشستگی در کشور ما فاقد این شرط حیاتی هستند. همین مسئله باعث شده جز چند صندوق بازنشستگی محدود مثل صندوق بازنشستگی صنعت نفت و صندوق بازنشستگی کارکنان بانکها که اوضاع مالی بهتری دارند، بقیه صندوقها در وضعیت اورژانسی قرار بگیرند.
تحلیل خبر
بازنشستگان آینه تمامنمای آینده جوانان در مجموعههای بزرگ و کوچک کاری و حرفهای هستند که وضعیت معیشتی آنان بیتردید در انگیزههای شغلی و میزان کارایی افراد شاغل تأثیرات عمیق و اثرگذار دارد.
زمانی که مشکلات و معضلات ناشی از پایین بودن حقوق و سطح رفاهی بازنشستگان ذهن شاغلان را به خود مشغول میکند و به آنان از آیندهای سخت و ناهموار خبر میدهد، باید وقوع فاجعهای را به انتظار نشست که همگان را نسبت به موطن خود مأیوس و ناامید میکند و به راههایی میکشاند که سرانجام خوشی ندارد.
سالخوردگانی که بهترین سالهای عمر خود را در حرفهای مشخص سپری و ارائه خدمات به دیگران کردهاند به امید اینکه به دوران آسایش و آرامش برسند، اما جز دست و پنجه نرم کردن با مشکلات متعدد چیز دیگری عایدشان نمیشود، آینهای برای جوانترها بهحساب میآیند که سرنوشت آنان را نشان
میدهد.
بنابراین شاغلان بهجای امید بستن به آینده، ذهن و فکرشان به سمتوسویی دیگر میرود و تلاش میکنند تا به روشها و راهکارهایی که بهطورمعمول یا کجراهه و یا سرابی بیش نیست، خود را از این بنبست تاریک نجات دهند.
با وجود اینهمه دغدغه و نگرانی و اضطراب که در دل هم بازنشستگان و هم شاغلان وجود دارد، چنانچه صندوقهای حمایتی آنان نیز به بازنشستگی برسند، آنگاه باید بهکلی فاتحه امید، آرزو و نشاط را خواند و منتظر فرشته مرگ نشست.