متخصصان روانشناسی معتقدند که گفتاردرمانی روشی سودمندتر و مقرونبهصرفهتر برای درمان نوجوان مبتلا به افسردگی است.
به گزارش ایسنا، در یک مطالعه جدید در این خصوص آشکار شد در نوجوانان مبتلا به افسردگی که نمیتوانند قرصهای افسردگی مصرف کنند یا آن را قطع کردهاند گفتاردرمانی روشی کارآمدتر و مفیدتر است. متخصصان آمریکایی اظهار داشتند: بهطورمعمول برای درمان این اختلال خُلقی داروهای افسردگی تجویز میشوند اما نیمی از خانوادهها مخالف تجویز این داروها برای فرزندانشان هستند. علاوه بر این نزدیک به نیمی از نوجوانان که شروع به مصرف داروهای افسردگی میکنند مصرف آن را به دلیل عوارض جانبی، ناکارایی یا بالا بودن هزینهها کنار میگذارند. این در حالیست که از سوی دیگر عدم درمان افسردگی نیز فشار جدی را به بسیاری از نوجوانان و خانوادههایشان وارد میکند و تأثیر آن حتی سالها پس از تشخیص بیماری احساس میشود.
در این بررسی متخصصان آمریکایی به مطالعه روی مقرونبهصرفه بودن روش گفتاردرمانی که رفتاردرمانی شناختی نامیده میشود میان ۲۱۲ نوجوان افسرده پرداختند.
به گزارش هلث دینیوز، آنها مشاهده کردند در یک بازه زمانی دوساله هزینههای مراقبتی مربوط به افسردگی در افرادی که تحت روش گفتاردرمانی قرارگرفتهاند نسبت به نوجوانانی که درمانهای معمول را دریافت کردهاند دستکم ۵۰۰۰ دلار کمتر بوده است و بدیهی است که این هزینه کمتر به سود بیمار، خانواده او و درعینحال به سود سیستم مراقبت بهداشتی است.
تحلیل خبر
دگرگون شدن سبک زندگی ما که در اثر نداشتن مدیریت مشخص و عدم برنامههای از پیش مطالعه شده و بهصورت مقلدانه و التقاطی پدیدار شده، امروز آسیبهای بسیاری را گریبانگیر ردههای سنی مختلف کرده است. این وضعیت از یکسو فاصلههای عمیق بیننسلی را بهوجود آورده و تفاهم و درک متقابل را از زندگی ما دور کرده و از سوی دیگر موجب شده است که نسل گذشته و فعلی بهظاهر در کنار هم اما در واقع بهتنهایی بهسر ببرند و دچار افسردگیهای رنجآور شوند.
کاربرد بسیار اصطلاح «بشر تنهای امروز»، از همین فاصلهها و نبود تفاهمهای بیننسلی سرچشمه میگیرد که سالهای متمادی است جوامع غربی را مبتلا کرده و امروز نیز ناخواسته و در اثر ندانمکاریها، به سراغ ما نیز آمده است.
امروز بیش از هر اقدامی، نیازمند بازگشت به اصل خویشتن و از سرگرفتن زندگی به سبک متناسب با معیارها و ملاکهای پذیرفتشده خود هستیم تا بتوانیم از افسردگیها و ناامیدیهای تحمیلی و ویرانگر و پدیدههای شومی مانند «طلاق و طلاق عاطفی»، «خودکشی»، «اعتیاد»، «فرار از خانه»، «ازدواج سفید» و... رهایی یابیم.
نبود امید و نشاط بهویژه در نوجوانان و جوانان، هم قطار پیشرفت و توسعه کشور را متوقف خواهد کرد و هم زندگی را بر تمام اقشار جامعه تلخ و سخت میکند.
امروز صاحبان افکار منجمد و مردود باید تاوان عملکرد خود که گرفتن شورونشاط و شادی از جامعه بوده است را بدهند، چراکه در جوامع افسرده و ناشاد، انواع و اقسام فساد و تباهی موج میزند و در آن؛ خشونت، نزاع و درگیری به مردم تحمیل میشود.