یک دکترای روانشناسی اظهار کرد: بسیاری از مردم ساکن در کلانشهرها به خاطر تکاپوی بیشازحد و نداشتن آرامش کافی، رضایت و سلامت روان خود را از دست میدهند.
به گزارش ایسنا، دکتر معصومه امینیخو (دکترای روانشناسی و استاد دانشگاه) با اشاره به اینکه اقتصاد و شرایط اقتصادی میتواند یکی از مؤلفههای آرامش در کلانشهرها باشد، گفت: ازنظر روانشناسی برآورده نشدن بسیاری از نیازهای ابتدایی افراد میتواند تجربه نیازهای بالاتری مانند احساس آسایش و آرامش را محقق نکند.
وی با اشاره به اینکه کلانشهر تهران همچنان درروند توسعه قرار دارد، اظهار کرد: بدون شک میزان آرامش در کلانشهر تهران که شهری درحالتوسعه است، از کیفیت و کمیت خوبی برخوردار نمیشود؛ چراکه مردم بهجای استفاده از امکانات کلانشهری با عوارض زندگی در کلانشهرها دستوپنجه نرم میکنند.
این دکترای روانشناسی همچنین افزود: استرس زیاد، تراکم بالای جمعیت، آلودگی هوا، دوری محل کار با محل سکونت، زدوخوردهای متعدد و غیره ازجمله عواملی هستند که مردم ساکن در کلانشهرها بهصورت روزانه با آن دستوپنجه نرم میکنند.
وی بابیان اینکه آرامش در کلانشهرها برای مردم تجربهای گمشده است، عنوان کرد: بسیاری از مردم ساکن در کلانشهرها به خاطر تکاپوی بیشازحد و نداشتن آرامش کافی رضایت و سلامت روان خود را از دست
میدهند.
تحلیل خبر
کلانشهرها در کشورهای توسعهیافته، از جایگاه ویژه خود برخوردارند؛ آنگونه که شهروندان در آنها از امکانات و رفاهیات متناسب با زندگی شهرنشینی منفعت میبرند. اما در شهرهای گسترشیافتهای که از اصول شهرسازی و شرایط و ضوابط شهروندی برخوردار نیستند، شهرنشینان تنها کاریکاتوری از کلانشهر را پیش روی خود دارند و فقط از عوارض و حواشی گوناگونی که ناشی از ساختار آنهاست رنج میبرند و دچار مشکلات و ناراحتیهای جسمی و روحی میشوند.
در کلانشهرهایی که رشد سرطانی یافتهاند، فاصله فاحش میان آنچه در اصطلاح معمول شمال و جنوب از آن نام برده میشود، انواع تضادها و احساس تبعیضها که ناخوشیهای روانی روحی بسیاری در پی دارد، ایجاد کرده و زمینه انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی را به وجود آورده است.
کلانشهرهایی که به کاریکاتوری از خود مبدل شدهاند، فرصت اندیشیدن و تأمل را از ساکنان خود ستانده و آنان را به سرعتهای اجباری و نفسگیر مبتلا کرده، بهنحویکه عجله و شتاب در آنها به عادتی کشنده و ویرانگر تبدیل شده و انسانها را بهصورت ماشینهای کوکی ناآرام و بدون توقف درآورده است.
بیتردید در این شرایط، باید منتظر بروز و ظهور انواع بیماریهای روحی و روانی بود و هرگز انتظار نداشت که روابط افراد در جامعه، عاطفی، اخلاقی، مهربانانه و دوستانه باشد.