سرپرست وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بابیان اینکه اکنون شاهد وضع نامطلوبی با توجه به افزایش قیمتها و گرانی هستیم و طبق آنچه اعلام شد، قدرت خرید جامعه ۳۰ درصد کاهشیافته است، دو برنامه ویژه دولت را در این زمینه تشریح کرد.
به گزارش ایسنا، انوشیروان محسنی بندپی در مراسم تجلیل از بازنشستگان نمونه کشوری که در باغ کتاب تهران برگزار شد با اشاره به ارتقای خدمات نظام سلامت و افزایش امید به زندگی در جامعه گفت: اگر بدو انقلاب امید به زندگی ۵۷ سال بوده اکنون به بالای ۷۷ سال برای زنان و ۷۳ سال برای مردان رسیده است.
وی افزود: نسبت شاغلین به بازنشستگان تغیر کرده و اکنون ۴.۹ درصد ورودی و ۸.۸ درصد خروجی و بازنشستگی داریم. در سال ۵۴ نسبت شاغلین به بازنشستگان ۲۵ به ۱ بود و در سال ۹۶، ۶.۳ به یک است که نشان میدهد با یک بحران در صندوقهای بازنشستگی روبهرو هستیم.
۲۰ درصد سالمندان زن و ۱۰ درصد سالمندان مرد «تنها» زندگی میکنند
سرپرست وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به یکمیلیون و ۴۰۰ هزار بازنشسته کشوری، سه میلیون و ۲۰۰ هزار بازنشسته تأمین اجتماعی و ۸۹ هزار بازنشسته صندوق فولاد گفت: از هفت میلیون و ۶۰۰ هزار افراد بالای ۶۰ سال بیش از ۶۰ درصد تحت پوشش صندوقها هستند؛ اما هنوز افرادی را داریم که از هیچ حمایت مالی و بازنشستگی برخوردار نیستند. همچنین ۲۰ درصد سالمندان زن و ۱۰ درصد سالمندان مرد تنها زندگی میکنند.
قدرت خرید ۳۰ درصد کاهش یافت/ باید به دنبال همسانسازی حقوق بازنشستگان باشیم
وی به برگزاری اجلاس سالمندان اشاره کرد و گفت: اقدامات خوبی را برای تکریم بازنشستگان شروع کردیم. دکتر ربیعی پایهگذاری خوبی در مبارزه با فقر و تکریم بازنشستگان انجام داد و در ادامه راه عهدهدار تداوم و سرعت بخشیدن به این برنامهها هستیم. اکنون شاهد وضع نامطلوبی با توجه به افزایش قیمتها و گرانی هستیم و طبق آنچه اعلام شد قدرت خرید جامعه ۳۰ درصد کاهشیافته است.
بندپی ادامه داد: در این میان اقشار کمدرآمد و بازنشستگان بیشتر در فشار هستند و باید به دنبال همسانسازی حقوق بازنشستگان باشیم.
تحلیل خبر
اعلام کاهش ۳۰ درصدی قدرت خرید اقشار حقوق و دستمزدبگیر بهویژه بازنشستگان از زبان یک مقام رسمی کشور و در پی آن عدم ارائه هیچگونه طرح و برنامه فوری و ضربتی برای جبران این شکاف فاحش، حکایت از فجایع بسیاری دارد که هم پنهان و هم آشکار گلوی بسیاری از اقشار جامعه را میفشارد تا سرانجام به بحران و یا بحرانهایی مبدل شود که پیامدهای آنها یا غیرقابلجبران و یا بسیار پرهزینه و زمانبر خواهد بود.
مسئولان باید بدانند که صبر و تحمل جامعه اندازهای دارد و چنانچه از حد خود عبور کند، آنگاه نه میز و سمت و عنوانی برایشان میماند و نه آبرویی که بتوانند به زندگی عادی خود ادامه دهند.
اکتفا کردن به بیان دردها، مصیبتها و رنجها بدون آنکه راهحلی ارائه شود، به خشم و نفرت اقشار ضعیف و متوسط جامعه میافزاید و راههای غیرعادی و خشونتباری را پیش روی مردم میگشاید که توفانهای سهمگینی را به دنبال دارد.
جوانانی که آینده خود را در آینه تمامنمای بازنشستگی در کشورمان و چگونگی زیستن در این دوران مشاهده و ملاحظه میکنند، دیگر امیدی را پیشروی خود نمیبینند و انگیزهای نخواهند داشت که در فضای مه گرفته و غبارآلود کنونی تلاشی داشته باشند و بهجایی و جایگاهی تکیه کنند!
در هنگامهای که خط فقر را با درآمد ماهیانه کمتر از ۵ میلیون تومان میدانند، اینکه چه تعداد از هموطنان ما زیر این خط قرارگرفته و چگونه و با چه کیفیتی به حیات خود ادامه میدهند، پرسشی است که مسئولان در ردههای مختلف باید بهصراحت، واضح و قابلقبول به آن پاسخ
دهند.