استاد جامعهشناسی دانشگاه شیراز گفت: احزاب و نهادهای مدنی باآنکه این افتخار را داشتهاند که به نسل جوان نزدیکتر باشند، در کاهش فاصله بین جوانان و حاکمیت موفق نبودهاند.
به گزارش ایرنا، محمود شهابی در نشست امنیت زنان توسعه پایدار و چالشهای آن با تأکید بر اینکه نابرابری جنسیتی بر الگوی توسعه تأثیر میگذارد، افزود: عدم امکان حضور زنان در حوزه جامعه، ازجمله فضاهای عمومی شهری به معنای پیاده کردن عدهای از قطار مشارکت اجتماعی است.
وی افزود: نبود امنیت برای زنان مشارکت را از آنان سلب میکند؛ بدین ترتیب جامعه از 50 درصد از نیروهای خود محروم خواهد شد.
این استاد دانشگاه امنیت را هم متعلق به حوزه خصوصی یعنی خانواده دانست و هم آن را در حوزه عمومی یعنی اجتماع معنا کرد.
شهابی اعمال خشونتهای خانگی در حوزه خصوصی و مداخلات دولتها، سیاستهای فضایی و عرف جامعه را در حوزه عمومی مانع پیشرفت زنان عنوان کرد.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز اظهار داشت: وقتی از امنیت زنان در فضای عمومی سخن میگوییم، باید به مباحث سیاست فضایی بپردازیم که به معنای وضع قوانین درباره چگونگی حضور زنان و مردان در جامعه از سوی حاکمیت است.
وی بابیان اینکه قدسیسازی فضاهای عمومی، پسازانقلاب در ایران آغاز شد، تشریح کرد: بدین معنا فضاهای عمومی را از پلیدیهای دنیای مدرن تطهیر میکنند که پسازانقلاب این موضوع با تعطیلی برخی مراکز تفریحی، نظارت بر هتلها، رستورانها و کافهها و تفکیک جنسیتی در برخی دیگر از محیطهای عمومی صورت گرفت.
شهابی ادامه داد: این پاکسازی اخلاقی به رادیوتلویزیون، کتابهای درسی و نحوه رابطه زن و مرد نیز تسری یافت.
وی در ادامه از پدید آمدن گفتمان هراس اخلاقی در چارچوب سیاست فضایی سخن گفت و اظهار داشت: هراس اخلاقی عمدتاً در مورد حضور زنان در فضای عمومی همچنان در کشور ما وجود دارد.
این جامعهشناس بابیان اینکه اهریمنسازی، بحرانآفرینی مصنوعی و از کاه کوه ساختن روش ایجاد هراس اخلاقی است، افزود: مصداق این موضوع بحثهایی است که درباره ورود زنان به استادیومها شکلگرفته است که البته بخشی از آن، مشکل گفتمانی است و بخشی نیز به مشکلات اجتماعی و عرفی بازمیگردد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز درخصوص نحوه حضور زنان باوجود اعمال ترس و هراس اخلاقی گفت: زنان ایرانی بهجای ایستادگی علنی، قوانین را دور زدهاند و از روشهای مختلف برای کنار آمدن با قوانین استفاده کردهاند و هر جا حاشیه امنی یافتند، رفتار مطلوب خود را نشان دادهاند.
وی اظهار داشت: طی پژوهشی که در سال 1395 در دانشگاه علامه طباطبایی تهران صورت گرفت، به این نتیجه رسیدیم که در مقابل گفتمان هراس اخلاقی، پادگفتمانی نیز شکلگرفته که مقاومت در برابر هراس اخلاقی محسوب میشود.
شهابی تأکید کرد: نتیجه و تبعات این دو برخورد نوعی کنارگذاری فضایی متقابل است.
این استاد دانشگاه افزود: کنارگذاری ابعادی مختلف دارد و کنارگذاری فضایی بدین معناست که از طریق وضع قانون عدهای را از حضور در برخی مکانها منع میکنند، مثلاً حضور زنان در استادیومها.
وی ادامه داد: گاه این کنارگذاری جلوه عرفی نیز مییابد و مردم نیز با سازوکاری یکدیگر را کنار میگذارند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز دراینباره به پژوهشی درخصوص کنارگذاری اجتماعی اشاره کرد و گفت: در این بررسی دو گروه زن با پوشش چادر و پوشش غیرچادر در طیفهای مختلف بررسی شدند و هر دو گروه گلایههایی از کنارگذاریهای اجتماعی ابراز کردند.
شهابی افزود: برای زنان محجبه مشکلاتی همچون عدم پذیرش در برخی فروشگاهها و رستورانهای بالای شهر مطرح بود و زنان غیرچادری نیز عدم پذیرش در برخی شغلها و برخورد نامناسب در ورود به مراسم و مکانهای مذهبی را مطرح کرده بودند.
کنارگذاری، جامعه را به سمت دوقطبی شدن پیش میبرد
این جامعهشناس بابیان اینکه، کنارگذاری جامعه را به سمت دوقطبی شدن پیش میبرد، گفت: این جداسازی فرهنگی در بزنگاههای تاریخی مختلفی رویداده است و در حوزههایی همچون حوزه اقتصادی و درآمدی نیز وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه جامعه ما هنوز به مرحله شکلگیری کینههای طبقاتی نرسیده است، عنوان کرد: باوجوداین، سدهای نامرئی شبه کاستی در جامعه پدید آمده است که در برهههای مختلف خود را نشان میدهد.
شهابی در ادامه به تمایزطلبیهای نژادی، قومی و مذهبی نیز اشاره کرد که امروز بهمثابه تعیینکننده جایگاه طبقاتی افراد وجود دارد.
این استاد دانشگاه یکی از لوازم شکلگیری جامعه مدنی را وجود تابآوری اجتماعی دانست و گفت: زمانی که اصل عمومی بودن از فضاهای شهری گرفته شود، مشارکت اجتماعی به خانه اول برمیگردد و نمیتوانیم رفتار مدنی داشته باشیم.
وی ادامه داد: در این صورت، نمیتوانیم دیدگاههای یکدیگر را هم تحمل کنیم و درنتیجه پوشش ما موجب تمایز میشود و عباراتی همچون پایتختنشین بودن یا نبودن، شهرستانی بودن یا تهرانی بودن، دهاتی بودن یا شهری بودن ابعاد خاصی مییابد.
این جامعهشناس تأکید کرد: اینگونه واژهها آمدهاند تا گفتمان خاصی را منتقل کنند و حامل پیام هستند. زبان در این موارد با برساخت خود، به ما شیوه اندیشیدن را القا میکند و در خدمت فراخوان است و ما همواره، هرروز و هر ساعت، در معرض فراخوانهای ایدئولوژیک هستیم که خودمان متوجه آن نیستیم.
بینزاکتی عامل بروز انواع مزاحمتها برای زنان است
وی ایجاد انواع ناامنی را برای زنان در فضای عمومی شهری، حاکی از وجود مشکل درزمینه نزاکت دانست و افزود: انواع مزاحمتها نشان میدهد در این زمینهها باید فرهنگسازی صورت گیرد.
وی ادامه داد: بخش اعظمی از مشکلاتی که در جامعه با آن مواجهیم به دلیل نبود امکانات شهری مطلوب همچون سیستم حملونقل امن و کافی، نبود نور کافی و نبود امنیت در ساعتهای خاص و بخشی از آن به دلیل ضعف در مدیریت شخصی است.
شهابی بابیان اینکه سازمانهای مردمنهاد میتوانند موضوعات مشخصی را بر اساس تجربیات زیست زنان شناسایی کنند، عنوان کرد: این گروهها با انتقال دغدغههای جامعه به مدیریت شهری و شورای شهر میتوانند در رفع این مسائل نقشآفرینی کنند.
وی رفع وجهی دیگر از مشکلات اجتماعی زنان را در گروی کار فرهنگی بلندمدت دانست و خاطرنشان کرد: فاصله گرفتن از ارزشهای مردسالاری در جامعهای که قرنها به این تفکر دچار بوده است، زمان بسیاری میطلبد و تغییرات باید بهآرامی و از پایه صورت
گیرد.
شهابی ابراز داشت: به بسیاری از موضوعات هنوز از منظر برنامهریزی اجتماعی نگاه نمیکنیم؛ درحالیکه باید سود و زیان را سنجید؛ از همین رو است که امروز سیاستورزی برای جوانان معنایش را ازدستداده است و محدود به سیاستهای خُرد در امور روزانه و شخصی شده
است.
این نشست را جمعیت زنان مسلمان نواندیش استان فارس در شیراز برگزار کرد.
تحلیل خبر
پیشاز انقلاب تنها حزبی که هم بر سر زبانها بود و هم از هیچگونه وجاهتی در جامعه برخوردار نبود، حزب توده بود که ریشه و آبشخور آن در اتحاد جماهیر شوری سابق قرار داشت. این موضوع علت اصلی بدبینی و عدم پذیرش مردم نسبت به حزب شد بهگونهای که در پی آن هرگونه تلاشی برای سازماندهی و ساماندهی حزبی با شکست مواجه شد و تشکلهای مردمی مانند آنچه در پیشازاین وضعیت شکلگرفته بود همراه با فرهنگ دستهبازی و گروهمحوری به حیات خود ادامه دادند و بهجای عضوگیری، پدیده مخرب و ارتجاعی نوچهپروری تداوم یافت.
فرهنگ تشکیل حزب امروزه نیز آنطور که باید در سطح عمومی شکل نگرفته و احزابی که بهلحاظ عنوانی از تکثر بالایی هم برخوردارند، همچنان کارکرد و خروجی اصلی خود را ندارند و سازمانیافته و فراگیر نیستند.
آنگونه که در جهان پیشرفته، احزاب از سازمانیافتگی مطلوبی برخوردارند و با چارت سازمانی کاملِ پیاده و اجراشده، قادر به اداره بخشهای مختلف کشور خود هستند و در صورت موفقیت در انتخابات مختلف میتوانند افراد متبحر، متخصص، تربیتشده و مشخص شدهای را برای اداره امور گوناگون بگمارند، در کشور ما معنا و مفهومی نیافته و بهطورمعمول بر اسب سرکش و چموش احساسات و امواج شعار و وعده و حرفمحوری سوارند، بهنحویکه پس از موفقیت در مدتزمان کوتاهی رنگ میبازند و مورد هجوم آحاد جامعه و حتی طرفداران خود قرار میگیرند و هرگز راه بهجایی نمیبرند.
احزاب ما هنوز نتوانستهاند حتی مرامنامه خود را در جامعه مطرح و موشکافی کنند و بهطور اصولی و بنیانی به عضوگیری بپردازند تا طرفداران مرام و اندیشه آنها بتوانند با دید باز و شناخت کامل به عضویت حزبی درآیند و هریک مانند آجری از بنایی مستحکم و پایدار، ستونهای حزبی را تشکیل دهند و بر اساس باورهای قلبی یار و یاور دائمی و همیشگی آنها باشند، بهطوریکه هم تأثیرگذار و هم تأثیرپذیر شوند.