رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران با اشاره به اینکه اگر امسال موضوع «تابآوری اجتماعی» بهعنوان شعار سال انجمن مددکاری انتخاب شده به معنی سوختن و ساختن نیست، گفت: بلکه دنبال توانمندسازی هستیم چرا که اگر تابآوری افزایش یابد، کیفیت زندگی نیز افزایش مییابد.
به گزارش ایسنا، سید حسن موسوی چلک در دومین کنگره بینالمللی مددکاری اجتماعی و تابآوری اجتماعی، با بیان اینکه شعار امسال انجمن مددکاری اجتماعی «تابآوری» است، گفت: در حالی وارد شصتودومین سال تأسیس رشته مددکاری میشویم که دومین کنگره بینالمللی را برگزار میکنیم.
وی با اشاره به اینکه مددکاری اجتماعی مرز نمیشناسد، افزود: مهمانان خارجی این برنامه سفیران ایران برای معرفی ظرفیتهای ما در جهان هستند.
موسوی چلک با بیان اینکه نزدیک به ۶٠ سازمان در این برنامه همکاری داشتند، اظهار کرد: اگر امسال موضوع تابآوری اجتماعی بهعنوان شعار سال انتخاب شده به معنی سوختن و ساختن نیست، گفت: بلکه دنبال توانمندسازی هستیم چرا که اگر تابآوری افزایش یابد، کیفیت زندگی نیز افزایش می یابد و تاب آوری نیز یکی از این روشهاست.
موسوی چلک با بیان اینکه هیچگاه اجازه نمیدهیم موضوعات اجتماعی رنگ و بوی سیاسی بگیرد، افزود: نتیجه بِه زیستن، کاهش جرائم و آسیبهای اجتماعی است.
تحلیل خبر
ویروس ویرانگر سیاستزدگی و سیاسیکاریهایی که طی چند دهه، خسارتهای سهمگین و جبرانناپذیری را به کشور و اقشار مختلف جامعه وارد کرده است، آنچنان بافتبافتِ پیکر زخمخورهی جامعه را فراگرفته که دیگر هیچکجا و هیچچیزی را نمیتوان یافت که از هجوم این ویروس ساخته و پرداختهی تفکر متحجرانهی «حیدری- نعمتی» مصون و محفوظ مانده باشد.
حال؛ رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران چگونه و چطور اجازه نخواهد داد که موضوعات اجتماعی رنگ و بوی سیاسی بگیرد، جای تأمل بسیار دارد!
در هنگامهای که از قعر اقیانوسها تا اوج کهکشانها برای سوءاستفادههای سیاسی به کار گرفته میشود و «قدرت» تنها هدف باندها و شبکههای شکلیافته در فضای انحرافات و کجفکریها و کجرویهاست و جز تکیهبر قدرت، هیچچیزی برای آنان معنا و مفهومی ندارد، مگر میشود که موضوعات اجتماعی رنگوبوی سیاسی نگیرد!؟
در آشفتهبازاری که سایه شوم سیاست، بر اقتصاد، فرهنگ، ادب و هنر و... افتاده و مرجعیت اجتماعی در اختیار شماری سبکسر و بیمحتوا که بهعنوان «سلبیریتی» عرصههای مختلفی را تصاحب و غصب کردهاند، قرار گرفته است، چگونه میتوان موضوعات اجتماعی را از گزند ویروسها و میکروبهای یورشگر رهانید و در هوای سالم تنفس کرد!؟
زمانی که «فلسفه» در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... رنگ میبازد و فیلسوف منزوی و خانهنشین میشود و در عوض سطح گستردهای از جامعه به جولانگاه برخی هنرمند بیهنر و ورزشکار ناپهلوان و سیاستکارِ ریاکارِ بیدیانت و زورمداران تهی از اخلاق میشود، چگونه میتوان انتظار حرکت در جاده سلامت را داشت!؟
زمانی که محیط برای پیدایش و رشد احزاب رسمی و شناسنامهدار و باهوّیت، مساعد نیست اما شبکههای باندی و مافیایی همچنان گسترش مییابند، نمیتوان در عرصههای اجتماعی به فعالیتهای پاک و خدامحورانه، خلاقانه، صادقانه و... پرداخت. بنابراین باید از بیخ و بن درخت آلودهی مهاجم، نامأنوس و غیربومی سیاستزدگی و سیاسیکاری را درآورد و از نو نهال راستی، صدق، صفا، عشق، مهر و دوستی و پاکی و بیریایی را کاشت.