یک جامعهشناس گفت: در آینده از عموها و اقوام نزدیک تنها یک اسم باقی میماند.
مهدی نوری در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، با اشاره به اینکه زنگ خطر کم شدن دیدوبازدیدها چند سالی است که به صدا در آمده است، بیان کرد: یکی از علتهای کم شدن صلهرحم، مشکلات موجود اقتصادی است که با مدیریت نادرست خانوادهها این مسئله شدت بیشتری پیداکرده است.
وی بابیان اینکه در حال حاضر برخی از فرزندان ما اقوام درجهیک خود مانند عمو، دایی، خاله و عمه را نیز نمیشناسند، اضافه کرد: کم شدن دیدوبازدیدها موجب شده تا افراد از یکدیگر تنها یک اسم را بشناسند و هیچگونه ارتباطی با هم نداشته باشند که این مسئله آسیبهای اجتماعی بسیاری را به فرزندان و جامعه وارد میکند.
نوری با تأکید بر اینکه خانوادهها در شرایط فعلی باید رفتارهای سختگیرانه خود را ترک کنند، ادامه داد: چشم و همچشمیها در حال حاضر شرایط را سختتر میکند و موجب میشود تا فاصلهها از این چیزی که وجود دارد بیشتر شود.
به گفته وی، باید رفتارهای تجملگرایی از سمت خانوادهها از بین برود و برای دیدوبازدید با اقوام و برقراری ارتباطات اجتماعی به دنبال آماده کردن شام و نهارهای تجملاتی نباشند و تلاش کنند تا شرایط را آسان بگیرند و بهطورقطع با این رفتارها دیدوبازدیدها افزایش پیدا میکند.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه در این رابطه باید کارکردهای اصلی فرهنگی در جامعه نیز تقویت شود، عنوان کرد: نهادهای فرهنگی باید بهطورجدی در این زمینه ورود پیدا کنند و دیدگاه رسانههای ملی نیز باید تغییر کند و از بیان مسائل منفی خودداری شود.
وی بابیان اینکه خانوادهها الگوپذیری زیادی از رسانه ملی دارند، عنوان کرد: متأسفانه بسیاری از فیلمها و برنامههای تلویزیونی در رابطه با مسائلی مانند خیانت، کلاهبرداری و... پخش میشوند که این مسائل بهطور ناخودآگاه در ذهن مردم جامعه اثر میگذارد و بیان بیشازحد مشکلات جامعه، آسیبهایی را با خود به همراه دارد.
نوری با تأکید بر اینکه آموزشوپرورش نیز در این حوزه باید بسیار جدیتر فعالیت کند، افزود: باید در همان ابتدا به دانشآموزان آموزش داده شود که به دنبال تجملگرایی نباشند تا سادهزیستی برای نسل آینده نهادینه شود.
تحلیل خبر
تا دهههای 50 و 60 کسی تصور نمیکرد روزگاری فرارسد که حتی بستگان نزدیک، اینهمه از یکدیگر دور شوند تا جایی که در ایام نوروز هم به دیدوبازدیدهای سنتی با قدمت هزاران ساله مبادرت نکنند.
بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی پیش از انقلاب از اینکه اقتصاد کمکم تمام ابعاد زندگی ما را احاطه خواهد کرد، نگران بودند و به نقدهای متعددی در این زمینه میپرداختند.
پس از پیروزی انقلاب نیز بسیاری از بزرگان نیز وعده تحقق سبکی از زندگی را میدادند که قلب و دل همگان را به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر میکند و معنویت در زندگی ما رنگوبوی بهمراتب غلیظتری به خود میگیرد تا جایی که نخستین رئیسجمهور کشور نیز پیش از انتخاب شدن به این سمت، به انتشار کتابی با نام «اقتصاد توحیدی» اقدام کرد و به کلیپردازی در مورد مباحث مربوط به اقتصاد اسلامی پرداخت.
در آن سالها بهراستی دلها به هم بسیار نزدیکتر از زمان حال بود و چهره زیبای همدلی و همبستگی نهتنها در میان خویشاوندان بلکه بین آحاد جامعه بهروشنی نمایان بود.
با تغییر روش و منش در چگونگی زندگی شماری از مسئولان و بروز دگرگونی در رفتار و گفتار و حتی ظاهر آنان و غلبه فرهنگهای مهاجم، بخش عمدهای از جامعه نیز در زندگی خود اقتصاد را محور اصلی قرارداد و کمکم پدیدههای ناخوشایندی مانند چشموهمچشمی، لاکچریگری، پُز دادن و... رواج یافت و تا آنجا پیش رفت که رفتوآمدهای فامیلی و دیدوبازدیدها، به اسارت تجملگرایی و ولخرجی و... درآمد و روزبهروز از شمار آنها کاسته شد و دیدار حتی نزدیکترین افراد خویشاوند را سخت و سختتر کرد.
با گسترش فرهنگی که تمام ارزشها را به پول و دارایی داده است، زندگی عادی و معمولی مردم بهتدریج دچار سختیهای طاقتفرسا شد تا اینکه این پدیده شوم، با پیدایش مشکلات بسیار اقتصادی، اقشار مختلف را دامنگیر و سپس زمینگیر کرد بهگونهای که خروجی این شیوه و سبک زندگی را در کاهش و یا توقف رفتوآمدهای فامیلی، بروز معضلات بیشمار اجتماعی، سرخوردگیها، رنگ باختن بسیاری از ارزشها، پدیدههای سیاهی مانند «ازدواج سفید» و... مشاهده میکنیم.