رئیسجمهور و وزیر خارجه لبنان در جمع هواداران خود بر لزوم شناسایی و مقابله با مفسدان تأکید کردند.
میشل عون، رئیسجمهور لبنان در جمع هواداران خود در محوطه کاخ ریاست جمهوری در شهر بعبدا گفت: فساد مسئلهای ریشهدار است؛ چراکه از قدیم بوده و نیازمند تلاش فراوانی برای نابودی آن است.
میشل عون همچنین خطاب به هواداران خود گفت: شما امروز بار دیگر تجدید میثاق کردید و ما نیز بر سر عهد و پیمان خود هستیم.
میشل عون در ادامه بر بازگرداندن اعتماد مردم لبنان به دولت این کشور تأکید کرد.
او همچنین گفت: بسیاری افراد مانع مبارزه با فساد هستند. من از شما میخواهم تا در خیابانها حضورداشته، توافق کرده و علیه فساد مبارزه کنید.
جبران باسیل، وزیر خارجه لبنان و رئیس جریان ملی آزاد نیز در تجمع هواداران میشل عون گفت: ما به شرکایمان درخصوص آنچه اکنون در آن هستیم، هشدار داده بودیم. خیزش شما، برای آن است که به آنها بگویید که آنها درست نمیگویند.
باسیل در ادامه اعلام کرد: انقلاب یعنی خیزش علیه ظلم؛ اما انقلاب ظلم نمیکند. ما علیه ظلم خیزش کردیم و به هیچکس ظلم نمیکنیم.
وزیر خارجه لبنان در ادامه تأکید کرد که باید در ابتدا افراد مفسد شناسایی شوند و بعد به سراغ انتخابات رفت. جبران باسیل همچنین گفت: من حسابهایم را افشا کردم؛ اما دیگران خواهان فاش شدن حسابهای بانکی خود
نیستند. جبران باسیل همچنین خواهان ایجاد یک مجلس سنا و اجرای سیاست تمرکززدایی و برپایی یک دولت مدنی شد.
تحلیل خبر
در چند سال گذشته، حساسیت مردم کشورهای مختلف بر مسئله «فساد اقتصادی- اداری» شدت یافته است. بهنحویکه در بیشتر کشورها منجر به اعتراضات جمعی و برخوردهای داخلی شده و ناآرامیها نهفقط ادامه دارد بلکه در بعضی از کشورها همانند عراق و لبنان وارد مرحله فرابحران و شبیه جنبشهای سیاسی شده است. این فسادها نهفقط توسط مردم بلکه حتی بهوسیله دولتهای آنها تأیید شده و همگی وعده برای ریشهکنی آن دادهاند. سؤال این است که چرا حساسیت بر مسئله فساد، در دهههای گذشته بیسروصدا بود ولی امروزه توفانی شده است؟ در تحلیل این چرایی باید به چند عامل توجه شود: یکی اینکه هرچه زمان میگذرد و آگاهیها و اطلاعات مردم از مسائل پشت پرده بیشتر میشود قهراً به حجم نارضایتیها افزوده شده و نتیجه آن اعتراضات خیابانی میشود. بهعبارتدیگر با پیشرفت وسایل ارتباطجمعی و پیدایش رسانههای جدید در عالم ارتباطات، ناگفتههایی گفته میشود و نادیدنیهایی دیده میشود که منجر به این اعتراضات و اعتصابات میگردد. دوم اینکه باگذشت زمان و سخت شدن معیشت مردم و به زیرخط فقر رفتن تعداد بیشتری از جمعیت جهان، عصبانیت از «برخورداری اقلیت» و «محرومیت اکثریت» از رفاه و امکانات زندگی و به چپاول رفتن اموال ملتها، از دولتهایشان رویگردان شده به عصیان و نافرمانی مدنی روی میآورند.
نکته سوم، افزایش سطح توقعات مردم کشورها بهموازات پیشرفتهای چشمگیر در زندگی اجتماعی است بهطوریکه در صدسال گذشته سطح زندگی مردم پایین بود و همگی به نداشتههای خود عادت کرده بودند و وسایل و کالاهای لوکس هم هنوز ابداع و اختراع نشده بود لذا اختلاف طبقاتی بین فقیر و غنی بهشدت امروز خود را نشان نمیداد. امروز همه مردم ماشین، وسایل الکترونیکی، تجهیزات به روز، تشریفات مدرن و خلاصه کالاها و خدمات پیشرفته میخواهند و نمیتوان گفت که حق آنها نیست. لذا حکومت کردن بر چنین مردمی مانند حکومت کردن بر مردم صدسال پیش نیست و باید به خواستههای آنها پاسخ مثبت گفته شود تا رضایت آنها جلب گردد. در قدم اول باید ریشه فساد و زیادهخواهی خشکانده شود تا مردم کشورها به دولتهایشان اعتماد و امید پیدا کنند.