عضو حزب اعتماد ملی میگوید: بنده معتقدم زنان فعال در عرصههای مختلف اجرایی کشور اگر برتری نسبت به مردان نداشته باشند، قطعاً هیچ کاستی نسبت به ایشان ندارند.
رویداد۲۴ محمدرضا خباز، عضو حزب اعتماد ملی میگوید: اگر به دنبال موفقیت در انتخابات ۱۴۰۰ هستیم باید هرچه سریعتر یک کاندیدا به همراه برنامه اجرایی به مردم ارائه دهیم.
به هر میزان که به انتخابات سال ۱۴۰۰ نزدیک میشویم شاهد تحرک بیشتری از اصلاحطلبان برای حضور جدیتر در عرصه رقابت هستیم. بیانیه اخیر آیت الله موسوی خوئینیها و تحرک جدی انتخاباتی حزب کارگزاران سازندگی مؤید این موضوع است که اصلاحطلبان نیز برای فتح مجدد پاستور خیز برداشتهاند. حتی برخی گمانهزنیها حکایت از آن دارد که چهرههای سیاسی شاخصی همچون اسحاق جهانگیری، محمدرضا عارف، محمدجواد ظریف، محسن هاشمی، سورنا ستاری و... شاید نیمنگاهی به جایگاه ریاست جمهوری داشته باشند.
دیدارهای اخیر برخی از چهرههای اصلاحطلب با شیخ مهدی کروبی شاید نشانههای اولیه ایجاد گشایش بیشتر برای اصلاحطلبان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده باشد. البته تغییرات قوانین انتخابات ریاست جمهوری که در دستور کار مجلس یازدهم قرار گرفته و همچنین نوع نگاه و شاید مصلحتاندیشی شورای نگهبان را نیز باید جزو عوامل تأثیرگذار در امکان حضور جدی اصلاحطلبان در عرصه انتخابات ۱۴۰۰ به شمار آورد.
محمدرضا خباز به عنوان یک سیاستمدار اصلاحطلب گشایش ایجاد شده برای برخی محصورین را قدمی مثبت میداند. او معتقد است زمان را نباید از دست داد و تا دیر نشده اجازه حضور چهرههای شاخص اصلاحطلب در عرصه خدمترسانی به مردم در انتخابات ۱۴۰۰ را صادر کرد.
نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی با هشدار به اصلاحطلبان نیز میگوید: دیگر زمانی برای فکر کردن باقی نمانده و اصلاحطلبان باید هرچه زودتر با محوریت سید محمد خاتمی یک کاندیدای اصلی و همچنین یک معاون اول را برای انتخابات ۱۴۰۰ به مردم معرفی کنند.
آنچه در ادامه از نظر میگذرانید بخشی گپ و گفت با محمدرضا خباز، عضو حزب اعتماد ملی، نماینده ادوار و استاندار سابق دولت روحانی است؛
آقای خباز! به نظر میرسد بخشی از اردوگاه اصلاحات فعالیت خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ آغاز کرده است. آیا میتوان امیدوار بود تحرک شکل گرفته به تمامی بخشهای جریان اصلاحات تسری پیدا کند؟
اصلاحطلبان به عنوان یک مجموعه قوی و با سابقه که دغدغه پیروی از خط امام راحل (ره) را دارند نباید در سال ۱۴۰۰ به عنوان یک تماشاچی صرف در عرصه انتخابات حاضر باشند و بهتر است که به عنوان یک جریان تأثیرگذار سیاسی به ایفای نقش جدی بپردازند.
به نظر میرسد بیانیه موسوی خوئینیها در هماهنگی با آقای خاتمی نگارش شده است
فکر میکنید کدام شخصیت و یا حتی نهاد سیاسی درون اصلاحطلبان باید به عنوان محور، این انسجام اولیه
را ایجاد کند؟
تلاشهای اخیر آیتالله موسوی خوئینیها بسیار قابل ستایش است، در واقع تلاشهای ایشان برای جریان اصلاحات و انقلاب اسلامی غیرقابل انکار است، اما بنده معتقدم تنها فردی که در جریان اصلاحات در شرایط کنونی قدرت ایجاد اجماع را دارد، شخص آقای سید محمد خاتمی است. البته تصور بنده این است که اطلاعیه اخیر آیت الله موسوی خوئینیها طی هماهنگی با آقای خاتمی نگارش شده باشد.
بنده معتقدم زنان فعال در عرصههای مختلف اجرایی کشور اگر برتری نسبت به مردان نداشته باشند، قطعاً هیچ کاستی نسبت به ایشان ندارند. امیدوارم شورای نگهبان مفهوم رجل سیاسی را به عنوان فرد سیاسی مورد بررسی قرار دهد و از طریق آن اجازه حضور زنان را نیز برای کاندیداتوری انتخابات ۱۴۰۰ صادر کند.
کشور ما پیش از این شاهد حضور یک وزیر خانم بود که ایشان عملکرد بسیار مثبتی از خود به جا گذاشتند و امروز نیز بسیاری از زنان در این کشور حضور دارند که به دلیل همین تفسیر غلط از عبارت «رجل سیاسی» پا به عرصه خدمت نمیگذارند.
زنانی داریم که لایق حضور در پاستور هستند
آیا در میان بانوان فعال در عالم سیاست، فردی وجود دارد که قابلیت اداره قوه مجریه را داشته باشد؟
بنده به صورت مصداقی به هیچکدام از بانوان اشاره نمیکنم، اما با اطمینان میگویم که بانوان لایق پست ریاست جمهوری در کشور کم
نیستند.
تحلیل خبر
هر چند حضور زنان در همه مناصب و پست ها، حق مسلم آنهاست و در دنیای امروز از این جهت، فرقی بین زنان و مردان قائل نیستند آن چنان که کشور قدرتمندی مانند آلمان با سرپنجه تدبیر یک زن می چرخد؛ اما باید ببینیم آیا مشکل اساسی کشور ما، حضور یک زن به عنوان
رئیس جمهور در رأس است یا موضوع اصلی چیز دیگری است؟
در 40سال گذشته مردان قَدَری که خود را توانمندترین مدیران جمهوری اسلامی می دانستند آمدند و ردای ریاست جمهوری پوشیدند اما چرا میانگین و برآیند همه آنها و سایر قوای کشور، شرایط فعلی شده است؟ آیا مشکل از زن و مرد بودن است یا باید شیوه مدیریت کشور را به سمت مدیریت علمی و سبک های شناخته شده و تجربه شده علم مدیریت پیش برد و از آزمون و خطا و سپردن پست های کلیدی به دست افرادی که خلاقیت، نوآوری و توان لازم در این عرصه را ندارند، اجتناب شود؟ اگر فرضا زنی از همه فیلترها و صافی های شورای نگهبان گذشت و در معرض آرای مردم قرار گرفت آیا در بین همه زنان ایران، وی جزء قویترین ها خواهد بود؟ آیا چنین زنی از خود استقلال نظر و فکر و برنامه دارد و تحمل وی بیشتر از مردانی است که تاکنون بر صندلی ریاست جمهوری تکیه زده اند؟ به نظر می رسد اول باید اصل ماجرا که «مدیریت صحیح و علمی» است پذیرفته شود بعد فرد مورد نظر که توان حرکت در آن میدان را داشته باشد به رأی مردم گذاشته شود وگرنه فرقی بین ریاست زنان و مردان نخواهد بود و شرایط فعلی با آینده ای نامشخص به پیش خواهد رفت.