چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403 5/8/2024

به وب سایت رسمی روزنامه طلوع خوش آمدید

شنبه 21 فروردین 1395 ، 31 : 17

کد خبر : 8357

از 0 نفر 0

سری پر زدانش، دلی مهربان

سری پر زدانش، دلی مهربان

گفت وگو با نیک مرد بخشنده ، محمد دوانی، به مناسبت راه اندازی مرکز پژوهش و توسعه شهرستان کازرون
زمانی که انسان به عنوان پستاندار پیشرفته، بر این سیاره آبی خاکی زیستن آغاز نمود ، یا فاجعه آفرید یا قربانی فاجعه همنوع گشت.تاریخ این سیاره مملو از خودکامگی،  جنایت و پرستش قدرت است؛ اما هستند کسانیکه به ستیغ رستگاری رسیده اند و نگاهی ورای مخلوق سخنگو به جهان ،گیاه ، حیوان و انسان دارند!
 با درود. از روزنامه طلوع خدمت می رسم.محبت کنید خودتان را برای خوانندگان این روزنامه معرفی کنید.
باستایش پروردگار و درود و شادباش به شما، سایر کارکنان روزنامه طلوع و سردبیر کوشا و دلسوز آن. محمد دوانی ، متولد 16/10/1321 خورشیدی در شهرستان کازرون، در محله فخاران یا کوزه گران هستم که در اصل فخرو یکی از دوازده فامیل مشهور دوانی هاست که به این محله آمده و کوزه گری را بنا نهادند.
بسیار خوب، این را نمی دانستم، جالب بود.
بله، بنیانگذار کوزه گری در کازرون، دوانی ها بودند.
از تحصیلاتتان بگویید؟
ابتدایی را در دبستان بازیار و متوسطه را در دبیرستان شاهپور و بواسحق تا کلاس یازده، ادامه دادم. بخاطر اختلافاتی که پیش آمد، ششم ریاضی بواسحق منحل شد و من برای ادامه تحصیل به شیراز رفتم.
دیپلم را در شیراز گرفتید؟کدام آموزشگاه؟
از کازرون به شیراز رفتم، در دبیرستان نمازی ثبت نام شدم ، چون مجردی زندگی می کردم دلباخته سینما شدم و نسبت به درس توجهی نداشتم؛ لذا آن سال مردود شدم و سال بعد به آبادان نزد دایی هایم که اشخاص مشهوری بودند رفتم, دیپلمم را در خرداد 1341 از دبیرستان فرخی آبادان گرفتم.
جناب دوانی، سینما هم اثر درخشانی در دانش اجتماعی داشته، از این بابت جای نگرانی نیست؟
بی شک همین است.آن زمان سینمای هالیوود در ایران تاثیر زیادی داشت و جوانان را به سوی خود می کشاند، در آبادان هم دل از سینما نکندم و کماکان فیلم های خوب را می دیدم،سینمای ایتالیا،فرانسه، انگلستان فیلم های خوبی ارائه می دادند که به اتفاق پسر خاله هایم به آنجا می رفتیم.
دایی های شما در آبادان به چه دلیل مشهور بودند؟
آقایان افشارپور و از همه مشهورتر آقای ملک محمد افشارپور که یدک کش داشتند و با کشتی از آبادان، بنزین، قیر و مالچ را به خارک، چابهار و امارات حمل می نمودند ،تمکن مالی خوبی داشته و برای من خیلی زحمت کشیدند.
اکنون کجایند؟
از دنیا رفته اند، در جنگ عراق علیه ایران خسارت زیادی دیدند وسه تا از کشتی هایشان در کارون و اروند رود محصور  و بی استفاده ماندند.
روحشان شاد. شما زنده باشید. در دوران تحصیل به ورزش هم علاقه داشتید؟
بله، بسکتبال، فوتبال ، پینگ گونگ(تنیس روی میز)و وزنه برداری.
مقامی هم کسب کردید؟
خیر، چون روی یک رشته خاص تمرکز نداشتم.نگاهم به ورزش به عنوان سرگرمی و تندرستی بود، نه کسب عنوان.
بسیار خوب،بعد از فارغ التحصیلی چه کردید؟به سربازی رفتید؟
خیر، چون کفالت داشتم از خدمت وظیفه معاف شدم، برخی به من پیشنهاد بانک و معلمی دادند که نپذیرفتم!
چرا آموزگاری را نپذیرفتید؟
خودم را شایسته این کار ندیدم.
شکسته نفسی می کنید، شما دارای بهره هوشی خوبی بوده اید که  در رشته ریاضی دیپلم گرفته اید و قبولی خرداد هستید!
به هر حال آموزگار نشدم.
چه شغلی انتخاب کردید؟
در آزمون سراسری گمرک، به عنوان ارزیاب پذیرفته شدم و برای آموزش به تهران رفتم، پس از یک سال آموزش عملی و تئوری در امتحان پایان دوره جزو نفرات ممتاز شده و محل خدمتم را خودم انتخاب نمودم.
جناب دوانی با تبریک این موفقیت، کجا را برگزیدید؟
خرمشهر را انتخاب کردم.
به به چه جای زیبایی، شهر رویایی من. زیباترین شهر جنوب ایران! به این خاطر آن را برگزیدید؟
بله، بخاطر دایی هایم که در آن شهر شناورهای دریایی داشتند هم بود، سه سال در گمرک خرمشهر بودم و در آنجا تجربیاتی کسب کردم که پایه کار عملی ام شد.
بعد به کجا رفتید؟
بوشهر، یک سال و چند ماه هم در بوشهر بودم و در آن زمان ازدواج کردم.
پس دلباخته دختر خوش شانس بوشهری شدید؟
خیر، دختر کازرونی نصیبم شد.
عاشق شدی؟
خیر، به روش سنتی، دختر آقای سید علی شاه امیری که آموزگار بود و در دبستان مرآت تدریس می کرد را به من پیشنهاد دادند.
شما هم پذیرفتید؟
بله، و زندگی خوبی با هم داشته ایم.
خدا را شکر. خانمتان شاغل بود؟
خیر.
چند  فرزند دارید؟
پنج فرزند دارم.دوتا پسر و سه تا دختر.
برای ادامه زندگی جدید به بوشهر رفتید؟
بله، یک سال بعد پست بهتری در بندر لنگه به من پیشنهاد شد،گفتم باید تحقیق کنم چون نمی دانستم بندر لنگه کجاست و چه وضعیتی دارد،به هر حال پذیرفتم.

چندسال بندر لنگه بودید؟
 بعد از چند ماه دیدم آنجا برایم کوچک است و درخواست انتقال دادم.حکم انتقالم آمد ولی مدیرمان به من ابلاغ نکرد.
به دلیل علاقه به شما بود؟
هم علاقه و هم تخصصم در کار،از بندر لنگه به آبادان و پس از یک سال بخاطر گرما و رعایت حال نوزادم نتوانستم آنجا بمانم.
امکانات ناکافی بود؟
خیر، امکانات خوب بود، ولی چون در آبادان چهره ای شناخته شده بودم فامیل و دوستان انتظار بیشتری از من داشتند و چون کارم قانونی بود نمی توانستم خواسته آنها را برآورده کنم؛ لذا با درخواست شخصی به جلفای آذربایجان رفته و حدود چهارسال در آنجا به خدمت پرداختم و در اوج ارتقای شغلی که کارشناسی ارشد ارزیابی گمرک بودم، در آزمون دانشگاه تهران با توافق گمرک شرکت کرده و پذیرفته شدم، در طول آموزش دو ساله برای کسب مدارج علمی و تجربه کاری و همچنین بازدید از کشورهای مختلف اروپایی،روانه اروپا شدم.
به کدام کشورها رفتید؟
ایتالیا شهر «تورینو». انگلستان شهر «لندن»، سوییس شهر  «ژنو»، فرانسه شهر «پاریس» و آلمان شهر «فرانکفورت» و کلیه جاهای دیدنی اروپا از جمله موزه  لوور پاریس. موزه لندن و ادارات مختلف آن کشورها مثل مجلس سوییس.
آنجا برای آموزش رفتید یا بازدید؟
آموزش تجربی بود.یکی از درس هایی که باید می گذراندیم کامپیوتر بود که آن موقع به این شکل درایران نیامده بود.
بسیار خوب، جناب دوانی.شما با کوله باری از دانش و تجربه به ایران بازگشتید ،پس از تحصیلات دانشگاه به چه مقامی رسیدید؟
پس از پایان تحصیلات دانشگاه و بازگشت از اروپا، در گمرک فرودگاه مهرآباد تهران مشغول به کار شدم.
چه سالی بود؟
از سال 1355 تا 1360،کارشناس مسئول ارزیابی و مسئول سالن پروازهای خارجی بودم.
بعد از انقلاب سمت شما تغییر کرد؟
من نماینده کارکنان گمرک بودم.
انصراف دادید؟
مرخصی بدون حقوق گرفتم،چون با بازخرید خدمتم موافقت نشد.
چند سال به پایان خدمتتان مانده بود؟
من هفده سال خدمت کرده بودم و باید سیزده سال دیگر نیز خدمت می کردم. از سال 60 تا 66 علاوه بر اینکه مرخصی بودم، خوار وبار وارد کازرون می کردم؛ کامیون داشتم و کارخانه سنگ بری و صنایع سنگ کازرون را بنا گذاشتیم.
چه نوع آذوقه ای وارد می کردید؟
چون خودم فرزند بازاری بودم، از کودکی نزد پدرم کسب و کار یاد گرفتم و به آن علاقه مند شدم؛ در واقع پدرم بنکدار بود و معاملات کلان انجام می داد؛ با شهرهای بزرگ از جمله تهران،اصفهان، شیراز و بوشهر در ارتباط بود و کالا صادر می نمود.
جناب دوانی، مرخصی بدون حقوق شما چند سال طول کشید و چه سالی بازنشسته شدید؟
شش سال، و در سال 1366 خورشیدی با سابقه 19 سال و پنج ماه، با درخواست بازخرید من موافقت شد.
چرا با داشتن شغل ممتازی چون ارزیاب ارشد گمرک فرودگاه مهرآباد، درخواست بازخریدی نمودید؟
چون احساس نزدیکی بیشتری با همشهریان بعد از 20 سال دوری از آنها به من دست داد. به آنان علاقه مند شدم و آنها هم نسبت به من محبت داشتند؛ به خصوص که در این پنج سال به خاطر احداث کارخانه و رفع نیاز آنها در ارتباط بیشتری با منطقه بودم.
شنیده ام که شما در کارهای خیرپیش قدم بوده اید، لطف کنید بفرمایید چه اقداماتی برای مردم این شهرستان انجام داده اید.
سال 1360 در زمینی که ارثیه پدر و مادرم بود و پس از 40 سال از فوت زنده یاد حاج ابراهیم افشارپور تقسیم نشده بود، مدرسه ای ساخته و به آموزش و پرورش تحویل داده شد که به نام مدرسه دوانی ثبت شد.
یعنی به نام شما؟
بله، و بعد از 15 سال این مدرسه، بدون اطلاع به من، تعطیل و اجاره داده شد.
توسط چه کسی؟
آموزش و پرورش کازرون، با مراجعه به مدیریت کازرون معلوم شد که معاون اداره آقای علم الهدی، مدرسه را به جهت نزدیک بودن به دبیرستان پسرانه بعثت تعطیل نموده اند، با اعتراض این جانب مدرسه از مستاجران پس گرفته شد و آسیب هایی که به آن رسیده بود را با هزینه هنگفتی بازسازی نموده  و دوباره در اختیار آموزش و پرورش قرار دادم.
 به همان نام؟
خیر، به دلیل علاقه به دایی ام و قدردانی از مالک اصلی آن، به نام شادروان ملک محمد افشارپور نامیده شد.
با تشکر از شما بخاطر زحمات ارزشمندتان. اگر فعالیت دیگری داشته اید، بفرمایید.
در تشکیل شرکت توسعه و عمران حیات کازرون و سرمایه گذاری آن مشارکت داشته ام.
جناب دوانی این شرکت چه فعالیتی انجام می دهد؟
در سال 1384 خورشیدی این شرکت به صورت سهامی عام با حدود 1300عضو و سرمایه ای حدود ششصد و سی میلیون تومان تشکیل گردید و برنامه های توسعه شهر و کار آفرینی از جمله تولید خانه های پیش ساخته، ساختمان سازی و ... جزو اهداف آن بود که تنها پس از احداث 160 واحد آپارتمان اقدام به انحلال آن نمودند، با اینکه شرکت در حال سوددهی بود.
کجا؟
در ابتدای جاده جدید شیراز واقع بود و بدون پرداخت دستمزدی به من، به اعضا واگذار گردید.
آفرین به شما، مزدتان را از پروردگار می گیرید.برایتان آرزوی تندرستی دارم. دیگر چه اقدامی داشته اید؟
در زمان شهرداری آقای عسکری از ایشان درخواست زمینی برای ساخت ساختمان با کار ویژه فرهنگی نمودم.زمینی به وسعت 2000 متر مربع به من واگذار شد و من بنای ساختمانی را با مشارکت آقای خراسانی یدالهی با زیر بنایی به مساحت 325 متر مربع آغاز کردم که سال 1390 پایان یافت و در فروردین 1391 خورشیدی افتتاح گردید.
این ساختمان به چه منظوری ساخته شد و چه فعالیت هایی در آن صورت می گیرد؟
بر اساس تفاهمنامه ای که بین من و آقای مرتضی دیانتی نسب مدیریت آموزش و پرورش آن زمان صورت گرفت، از این ساختمان برای ارتقای علمی دانش آموزان و پرورش نخبگان استفاده می گردد.
این ساختمان در آمدی هم برای شما دارد؟
از نظر مالی خیر، ولی به خاطر عشق به مردم شهرم و ارتقای علمی آنان و موفقیت در دانشگاه ها که آینده سازان شهر و کشور کهن ایران هستند، بهترین در آمد برای من است.
 شما ساختمان را به چه کسی سپرده اید؟
به آقای قدرت اله دبستانی، از فرهنگیان کازرون.
آشنایی شما با ایشان چگونه بود؟
ایشان از خیلی پیش همسایه ما بودند.آشنایی ما با پدر ایشان شروع شد که او هم از آموزگاران خوش نام و زحمتکش شهرستان کازرون بودند. روحشان شاد. علاوه بر ترمیم آموزشگاه زنده یاد افشارپور، کلیه عملیات اجرایی ساختمان نخبگان و پژوهش، توسط آقای دبستانی و با مدیریت ایشان انجام گرفت.
چقدر هزینه صرف این کار کردید؟
حدود 350 میلیون تومان جهت تالار نخبگان و مرکز پژوهش و توسعه کازرون ، به اضافه مصالحی که از کارگاه خودم صرف گردید، هزینه شد.
در ساخت این مجتمع فرهنگی کسی هم به شما کمک نموده؟
بله.جناب آقای یدالهی بخشی از هزینه را متقبل شده و آقای محمد توانگر، دو دستگاه ایرکاندیشن ایستاده را تهیه نموده اند که از هر دو ایشان سپاسگزارم.
چه انتطاری از این ساختمان دارید؟
انتظار دارم مرکزی جهت گردهمایی گروه های فرهنگی ، ورزشی ، هنری ، آموزشی و زیبا سازی شهر باشد. در ضمن بخشی از این ساختمان را در اختیار کانون جهاندیدگان گرامی قرار داده ام و امیدوارم این عزیزان با تلاش بیشتر به امور بازنشستگان بپردازند.
اگر اقدام خیر خواهانه ای در این راستا داشته اید، بفرمایید.
یکی از همشهریان که دکترای برق دارد و در اداره هوافضا مشغول به کار است، از من خواست که مرکزی جهت حمایت از جوانان با استعداد در اختیار او قرار دهم و کرایه اش را بپردازد، چون این کار را در راستای اهداف خودم دیدم ساختمانی با تنظیم قرارداد مشارکت در اختیارشان گذاشتم؛ مشروط به اینکه در انتهای سال پس از پرداخت کلیه هزینه های آموزشی و حقوق دبیران و پرسنل، چنانچه سودی حاصل گردید درصدی از آن را به من بپردازند.
جناب دوانی تاکنون چیزی به شما پرداخت گردیده؟
خیر.
جناب دوانی بخاطر پیشرفت هایی که در عرصه های مختلف زندگی داشته اید، مدیون چه کسی یا کسانی هستید؟
بعد از پروردگار ، مدیون پدر و مادر، دایی ام آقای افشار پور ، همه دوستان و آشنایانی که به من یاری دادند و آموزگارانم به ویژه آقای امان اله خان امیرعضدی و آقای حبیب اله معنویان هستم.
اگر بخواهید یکی از آموزگارانتان را که در زندگیتان نقش ارزنده ای داشته اند،  نام ببرید چه کسی را معرفی می کنید؟
آقای حبیب اله معنویان دبیر ریاضی  دبیرستان بواسحق کازرون.از خداوند برایشان تندرستی خواستارم.
با سپاس از شما بخاطر خدمات ارزشمندتان و آرزوی توفیق روز افزون برایتان، اگر مطلبی دارید که من نپرسیده ام، بفرمایید.
با تشکر از شما . همانگونه که تاکنون کازرونی ها در مراحل مختلف اداره کشور نقش ارزنده ای داشته اند ؛  فرهیختگی  و دانش خود را نشان داده و افراد موثری برای ایران سرفراز بوده اند، امیدوارم در این راه کوشش بیشتری در پیشرفت و تعالی کشور نمایند. از همشهریان گرامی تقاضا دارم تا با همدلی در شکوفایی شهر سبز کهن مان بکوشند؛ دست آنها را می فشارم و برایشان آرزوی تندرستی و  درخواست همکاری دارم.به فرموده حکیم خردگرا، فردوسی بزرگ :
بیا تا جهان را به بد نسپریم                         
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار                             
همان به که نیکی بود پایدار
خدا نگهدار.
خدا نگهدار شما و همکارانتان در روزنامه طلوع و سپاس از وقتی که گذاشتید. بهروز و پیروز باشید.



ارسال دیدگاه Post comments


آخرین عناوین « ویژه (مصاحبه /گزارش) »

صفحه اینستاگرام روزنامه طلوع کانال واتس اپ روزنامه طلوع

پربازدیدترین ها