فرق بین «هنجار» و «ارزش» چیست؟
برای تسهیل در فهم این دو واژه با یک مثال شروع می کنیم: مالیات جنبه هنجاری و صدقه جنبه ارزشی دارد. هرآنچه در قالب بایدها و نبایدهای الزام آور قرار گیرد که سرپیچی از آن با مجازات قانونی یا مقررات گروهی و اجتماعی همراه باشد در مجموعه هنجارها می گنجد و لذا رعایت آن امری داوطلبانه و اختیاری نیست بلکه ضروری و اجباری است. رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و سایر قوانین در همین حیطه می گنجد. اما «ارزش» آن است که شخص به صورت داوطلبانه و با تکیه بر عقاید و باورها و میل درونیاش انجام می دهد و هیچگونه مجازاتی در صورت عدم انجام آن شامل فرد نمی شود. صدقات، قرضالحسنه، فعالیت های داوطلبانه در هلال احمر، محیط زیست و... از این نوع است. هر جامعه ای برای جلب همکاری مردم، بهتر است که اعتقادات و باورمندی افراد را در حوزه های اجتماعی ارتقا بخشد تا بدون نیاز به قانون و مجازات قانونی، مردم خودشان به تعاون و همکاری و امور خیر روی آورند.
ولی آنچه در این راستا مهم است این است که کمک های مردمی چگونه ساماندهی و مدیریت شود تا خود منبع درآمدزایی برای مددجویان گردد؟ صدقات به دو صورت میتواند مصرف شود: یکی اینکه مستقیما بین نیازمندان به صورت نقدی یا غیر نقدی توزیع گردد و آنها بتوانند بخشی از مایحتاج اولیه خود را بدین طریق تهیه نمایند. این روش گرچه ساده ترین روش است و سریع جواب می دهد ولی هر ماه باید منتظر ماند تا معلوم شود مردم چقدر صدقه می دهند و بر اساس دریافتی های حاصله، بین نیازمندان تقسیم شود و اگر زمانی به هر دلیل میزان صدقات واریزی مردم به صندوق ها کم شد، نیازمندان با دست خالی به خانه برمی گردند.
اما روش دوم این است که بخشی از این صدقات در فعالیت های اقتصادی مولد سرمایه گذاری شود که از قبال آن، درآمدهای چند برابری و زاینده در آینده تولید شود. مثلا اگر همین مبلغ 163میلیارد تومانی که طی هفت ماه اول سال 95درآمد کمیته امداد از صدقات مردم بوده است، بخش اعظم آن در مسیر ایجاد شغل مولد، سرمایهگذاری شود و این روند ادامه داشته باشد یقینا به مرور زمان درآمدهای چند برابری ماهیانه نصیب نیازمندان خواهد شد و از طرف دیگر زمینه اشتغال تعدادی از افراد بیکار (که می تواند از خود مددجویان باشد) را فراهم می آورد و از طرف سوم در رونق اقتصادی کشور نیز می تواند موثر واقع شود. اگر از اول پیروزی انقلاب تاکنون (در 38 سال گذشته) این روش دنبال می شد الان بخش عظیمی از فعالیت های تولیدی در اختیار کمیته امداد و به تبع آن در اختیار نیازمندان بود و شاید با به کارگیری مددجویان، اساسا یا فقیر و نیازمندی وجود نداشت و
یا تعداد کمی از آنان تحت پوشش بودند.