در جامعه شناسی مبحثی وجود دارد تحت عنوان کارکردهای آشکار و پنهان. بر اساس تعاریفی که برای این دو ذکر کردهاند هر کدام از پدیدههای اجتماعی میتواند یک یا چند کارکرد آشکار و پنهان داشته باشد. کارکرد آشکار آن است که به صراحت بیان میشود و مرئی است، مثلا کارکرد آشکار جریمههای رانندگی حفظ نظم و انضباط و ایجاد امنیت در تردد خودروهاست تا جان مردم به خطر نیفتد و حوادث ناگوار رخ ندهد، اما همین جریمههای رانندگی میتواند کارکردهای پنهان نیز داشته باشد، از جمله ایجاد درآمد و عواید برای خزانه کشور. معمولاً کارکرد پنهان به صراحت بیان نمیشود و نامریی است و به صورت ضمنی و در پشت پرده مدّ نظر قرار میگیرد. کنکور هم با توجه به خبر منتشر شده فوق، هم کارکرد آشکار دارد و هم کارکرد پنهان. کارکرد آشکار آن، ایجاد رقابت سالم برای تصاحب صندلی دانشگاهها توسط دانشجویان باسوادتر و زرنگتر است و بدین طریق باید تا حدودی نخبگان بتوانند در آن موفق شوند.
البته هر چه تعداد صندلیهای دانشگاه کمتر و تعداد داوطلبان بیشتر باشد این رقابت جدیتر و سختتر و در نتیجه رسیدن به آن رویاییتر و ارزشمندتر است. در گذشته که فقط دانشگاههای دولتی وجود داشتند و از سایر دانشگاهها خبری نبود، دانشجو شدن ارزش و منزلت خاصی داشت و فقط افراد با بنیه قوی علمی میتوانستند به دانشگاه راه یابند. در طی زمان که دانشگاههای متعدد با نامهای مختلف به وجود آمد و تعداد صندلی دانشگاهها زیاد شد، ورود به دانشگاهها سهلتر و راحتتر گردید تا جایی که اخیراً با کم شدن تعداد پشت کنکوریها و داوطلبان، نیازی به شرکت در کنکور نیست و در برخی رشتهها و دانشگاهها بدون کنکور افراد پذیرفته میشوند.
اما یکی از کارکردهای پنهان کنکور که کسب درآمد و عایدات است همچنان ادامه دارد. گاهی کارکردهای پنهان تبدیل به هدف اصلی و کارکردهای آشکار مبدل به هدف فرعی و حاشیهای میشود، اینجاست که خطرناک است و اهداف اولیه و موردنظر که نخبهشناسی و سپس نخبهپروری بوده است فدای کارکردهای پنهان میشود. کارکردهای پنهان تا زمانی که در تعارض با کارکردهای آشکار نباشد و آنها را فدای خود نکند قابل تحمل است ولی اگر در مسیری قرار گرفت که
بهمنوار بر سر اهداف اصلی و کارکردهای آشکار خراب شد، آنگاه این انحراف به پایههای اصلی آموزشعالی کشور خسارات جبرانناپذیری وارد میکند، به نحوی که خروجی دانشگاهها، افراد کمسواد و ضعیفی خواهند بود.