محمد شریعتمداری کاندیدای وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی با تأکید بر اینکه دوره سیاستگذاری آمرانه به پایان رسیده است گفت: صدای رسای فقرا و گروههای خاموش در دولت و نظام خواهم بود.
محمد شریعتمداری کاندیدای وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به اینکه در فضای امروز کشور باید بیش از هر زمان دیگر حمایت اجتماعی از مردم و ارتقای تابآوری آنها مقابل سختیهای اقتصادی در دستور کار باشد گفت: در صورت کسب رأی اعتماد مجلس، هم گوش شنوا و هم شنونده همراه و همدل برای اقشار آسیبپذیر و فقرا خواهم بود. همراه با آنها و با گفتوگو و شنود با این عزیزان مسائل و مشکلات آنها را احصا و پیگیری خواهم کرد. همچنین صدای بلند و رسای مطالبات و مدافع حقوق آنها در دولت و نظام خواهم بود. وی افزود: بر این باورم که وزیر رفاه باید سیاستهای حمایتی را با مشارکت خود ذینفعان و گروهای هدف تدوین و اجرا کند.
عضو هیئتامنای سازمان تأمین اجتماعی در ادامه بابیان اینکه دوره سیاستگذاری آمرانه به پایان رسیده است تأکید کرد: در تدوین سیاست و در اجرای آن و همچنین در ارزیابی سیاستهای حمایتی از مشارکت، مشورت فعالان مدنی، گروهای ذیربط، ذینفعان، صاحبنظران دانشگاهیان و سازمانهای مردمنهاد بهرهمند خواهم شد. وی با تأکید بر اینکه راه عبور از شرایط سخت کنونی از یکسو انسجام و یکپارچگی قوای سهگانه، نهادهای مسئول، ائتلاف فراگیر نخبگان گروهای سیاسی، فعالان مدنی و دانشگاهیان از سوی دیگر است. شریعتمداری در پایان عنوان کرد: ما با ائتلاف بزرگ و فراگیر امیدوارانه و مدبرانه از این شرایط سخت عبور خواهیم کرد.
تحلیل خبر
شوربختانه به خاطر وعدههای دور و نزدیک متعدد و مکرر محقق نشده مسئولان، اعتماد عمومی دچار خدشه شده و باورهای همگانی نسبت به سخنان آنان به بیاعتمادی انجامیده است.
اقشار حقوقبگیر و دستمزدبگیر و بهقول کاندیدای وزارت کار و رفاه اجتماعی، «گروههای خاموش» که بهطورمعمول افراد آبرومند اما تهیدست جامعه را شامل میشود، استخوانهایشان زیر بار گرانیها خورد شده و با بغض در گلو و سر در گریبان، مأیوس و ناامید، به زندهبودن خود با تلخی و مشقت ادامه میدهند.
چنانچه مروری بر سالهای نخستین پیروزی انقلاب داشته باشیم و انگیزههایی که منتج از امیدواری به زندگی عزتمندانه و رفاه درخور و تعالی دین و اخلاق و... وجود داشت را بررسی کنیم، میبینیم که مردم نجیب، صبور و مؤمن ما هرگز انتظار نداشتهاند و در تصورشان نیز نمیگنجیده است که پس از گذشت نزدیک به چهار دهه، برای تهیه ابتداییترین ملزومات زندگی خود با چنین مشکلات و معضلات سهمگینی مواجه شوند و تبعات مخوف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... این وضعیت به آنان تحمیل شود.
هرگز تصور نمیشد که بیکاری جای اشتغال پایدار و مولد را اشغال کند، ناتوانی در راهاندازی یک زندگی مطلوب و قابلقبول و متناسب با شأن و منزلت ایرانی مسلمان گریبانگیر جامعه اسلامی شود، اختلاس، رشوه و مفسدههای گوناگون بهجای استقرار دینداری و اخلاق و ایمان، به کشور تحمیل شود و... .
حال با این اوصاف، این کاندیدای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی چگونه انتظار دارد که وعدههای دادهشده، در باور عمومی بنشیند و در مختصات بیاعتمادی همگانی بگنجد؟ و اگر بهواقع براین باور است که دوره سیاستگذاریهای آمرانه پایانیافته که بیتردید هم به خط پایان رسیده است، پس با سیاستگذاریها در مورد حقوق و دستمزد کارمندان و کارگران چگونه سازگاری خواهد داشت؟! و در اصل نیز میتواند در این زمینه تصمیمگیر و یا تصمیمساز باشد؟! و آیا رفاه جامعه به دست این وزارتخانه تحقق مییابد؟!
به این کاندیدای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی توصیه میکنیم که سخنان پس از برکناری وزیر پیشین که در فضای مجازی بهصورت گستردهای منتشر شد را مرور
کند.