شریعتمداری، گزینه پیشنهادی دولت برای وزارت کار و رفاه اجتماعی همسانسازی حقوق بازنشستگان با شاغلان را ازجمله اهداف مهم برنامههای کاری خود در صورت تصدی بر این وزارتخانه خواند و گفت: اگر بتوانیم ۳۰ درصد از مطالبات سازمان تأمین اجتماعی را از دولت اخذ کنیم میتوانیم راه تحقق این امر را هموار سازیم؛ البته در حال حاضر در وزارتخانه پلههایی از این هدف به سرانجام رسیده اما ما این مسیر را با سرعت بیشتری طی خواهیم کرد.
به گزارش ایسنا، محمد شریعتمداری گزینه پیشنهادی دولت برای وزارت کار و رفاه اجتماعی دیدگاههای خود را در قالب یادداشت در اختیار ایسنا قرارداده است.
متن یادداشت محمد شریعتمداری:
- امروز جامعه بازنشستگان ما از شرایط مطلوبی برخوردار نیستند. یکی از مهمترین مطالباتی که آنها مطرح کردهاند همسانسازی حقوقها است. من این هدف را در رأس برنامههای خود میدانم. هرچند که نیازمند منابع فوقالعادهای هستیم؛ اما اگر بتوانیم ۳۰ درصد از مطالبات سازمان تأمین اجتماعی را از دولت اخذ کنیم میتوانیم راه تحقق این امر را هموار سازیم. البته در حال حاضر در وزارتخانه پلههایی از این هدف به سرانجام رسیده اما ما این مسیر را با سرعت بیشتری طی خواهیم کرد.
تحلیل خبر
وعده همسانسازی حقوق بازنشستگان، همواره در تبلیغات مختلف کاربرد داشته و دارد و مصداق ضربالمثل معروف «بزک نمیر بهار میاد...» است.
این وعده برای نامزدهای مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، وزارت و... همیشه منشأ خیروبرکت بوده؛ اما برای خود بازنشستگان بازمانده از قطار رفاه و آسایش، هیچ خیری را تاکنون دربرنداشته است.
چه بسیار از مسئولان انتخابی و انتصابی آمدند و رفتند و از این قانون بدون پشتوانه و بیکسوکار، با دادن قولهای گوناگون، بهرهها بردند و پلههای سمت و عنوان را یکی پس از دیگری طی کردند تا سرانجام خرشان از پل گذشت و بازنشستگان را با بخورونمیریهایی که فقط ادامه حیات آنان را همراه با مشقت و رنج برای چند صباحی کوتاه در پی دارد، تنها و بییارویاور رها کردند و رفتند و به خوشیهای خود پرداختند.
البته بیاعتنایی و بیتوجهی به تحقق همسانسازی حقوق بازنشستگان، نهتنها جهاندیدگان و سالمندان را در غم و اندوه دردناکی فروبرده و میبرد، بلکه امید و امیدواری را از نسل جوان و شاغلان کنونی نیز میستاند، چراکه آینده خود را در این آئینه «عاقبتنما» مشاهده میکنند و دلگرمیهایشان را نسبت به تلاش و تکاپو در محیط کار از دست میدهند و انگیزههای مثبت آنان به سردی و خاموشی میگراید.
هیچ فرد ایرانی انتظار ندارد که باوجود اینهمه منابع خدادادی و نعمتهای فراوان و ظرفیتهای سرشار کشورش، آخر و عاقبتی توأم با فقر و سختی داشته باشد و سالهای پایانی عمر هزینهکردهاش را که باید با آرامش و آسایش سپری کند، با دشواری و تلخی بگذارند.
ایکاش کسانی که همواره تمایل دارند بر مرکب قدرت و ثروت سوار باشند، کمی به خود آیند و اعتماد عمومی که تنها عامل اعتباربخشی به آنان است را به خود جلب کنند تا قادر باشند به حیات اجتماعی و سیاسی خود ادامه دهند.