همانطور که رئیس جمهور در این خبر عنوان کرده اند، همه اجزای اهداف انقلاب باید با هم دیده شود و هیچکس به گزینش بین «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که شعار اصلی مردم قبل از پیروزی انقلاب بود، روی نیاورد. بعضی به بهانه دفاع از استقلال کشور، به آزادی می تازند. بعضی به بهانه آزادی، استقلال را غلط تفسیر میکنند. بعضی به «جمهوری» بدون «اسلامی» روی آورده و برخی به «اسلامی بودن» بدون «جمهوری» تاکید دارند.
همه این قیچی کردن ها اشتباه است و با اهداف اولیه انقلاب، سازگار نیست.
اگر چهار کلمه استقلال، آزادی، جمهوری و اسلامی به خوبی فهمیده شود و رگه های ناخالص سیاسی و اقتصادی وارد آن نگردد و جهت تحقق این چهار کلمهی به هم پیوسته تلاش مخلصانه شود، راه را به کژراهه تبدیل نکردهایم ولی به محض اینکه هرکدام از اینها به پای دیگری قربانی شد، ماشین انقلاب را با سرعت هرچه تمامتر به سمت درّهای هولناک هدایت خواهیم کرد. خوب است تعریف مختصری از این چهار کلمه داشته باشیم تا اختلاف زاویهها هویدا شود:
-استقلال به معنای روی پای خود ایستادن و تکیه نکردن به غیر است. گاهی آنچنان به چیزی تکیه میدهیم که با برداشتن آن تکیهگاه، ما نیز فرو می ریزیم. استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و علمی به معنای استفاده نکردن از داشتههای دیگران نیست. نه فقط در دنیای به هم پیوسته کنونی، بلکه در هزار و چند سال پیش پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: «اطلبوالعلم ولو بالصین» (علم بیاموزید ولو با مسافرت به چین و بهره گیری از آنها باشد). عقل سلیم حکم میکند که انسانها در سراسر کره زمین از همه امکانات یکدیگر و دانستههایشان بهره مند شوند. امّا همزمان با این بهره مندی باید هر ملتی تلاش کند که خودش به آن امکانات و داشته ها، دست یابد و به داشته های خود متکی شود. پس استقلال به معنای بُریدن از کشورهای دیگر و داشته های آنان نیست.
-آزادی جوهره وجود انسان است و اگر اختیار و آزادی از انسان سلب شود تبدیل به موجودی مسلوب الاختیار و بیاراده شده و هویت خود را از دست خواهد داد. آزادی به معنای بی بند و باری و فساد نیست، آزادی امر مقدسی است که در بیان و قلم و تحزب و سایر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی رخ مینمایاند. بعضی افراد سفسطهگر که نمیخواهند افکار و اندیشههای انسانها را آزاد ببینند، تهمت بیبند و باری و فساد به واژه مقدس آزادی می زنند. البته اینها خودشان نیز می دانند که منظور مردم از آزادی همان آزادی قلم و بیان و حزب و... است ولی تعمداً آن را به ولنگاری نسبت می دهند تا اصل آزادی را بدنام کنند.
-جمهوری نیز گویای خرد و اراده جمعی مردم یک کشور در اداره مملکتشان است و در این فضا، رای و نظر مردم است که حرف اول و آخر را می زند و سرنوشت مردم به دست خودشان رقم میخورد. کسانی که مخالف جمهوری هستند طبع دفاع از فردگرایی و انزوای جمع را دارند که نتیجه آن حذف رای و نظر مردم در انتخاب سرنوشتشان است که در دنیای کنونی پذیرفته نیست.
-اسلامیت چراغ راه جمهوری است و اگر اسلام به معنای حقیقی فهمیده شود و از برداشت های انحصارگرایانه، سودجویانه، خرافات مدارانه و... زدوده شود و باطن آن که باطن فطرت انسان است و بدون هیچ رنگ و تعلقی برای همه انسانها قابل فهم و درک و حتی عموماً قابل قبول است، ملاک و راهنمای جمهوریت قرار گیرد، بسیاری از مشکلات و مصائب حل می شود.
در مجموع اگر این چهار کلمه «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به طور صحیح تفسیر و به آن عمل شود، مسیر اولیه انقلاب می تواند در همه نسلها تداوم داشته باشد و...