رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی وضعیت کشور را از لحاظ خشکسالی در بازههای کوتاهمدت و بلندمدت تشریح کرد و گفت: متأسفانه بررسی نقشهها، بیانگر خشکسالیهای اندوخته و تجمیع یافتهای است که در بستر طبیعت باقیمانده است. شاهرخ فاتح در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: بر اساس شاخص (۱۲ ماهه SPEI) منتهی به پایان آذرماه ۹۶ اغلب مناطق و استانهای کشور با درجات مختلفی از خشکسالی درگیر بودند. بر اساس برآوردها، در بازه یکساله گذشته حدود ۹۰ درصد از مساحت کل کشور با خشکسالیهای مختلف اعم از خفیف، متوسط، شدید و بسیار شدید مواجه بودند.
رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی در ادامه با اشاره به وضعیت خشکسالی کشور در بازه بلندمدت گفت: بررسی خشکسالی با استفاده از شاخص (۸۴ ماهه SPEI) بیانگر خشکسالیهای اندوخته و تجمیع یافتهای است که در بستر طبیعت باقیمانده است.
تحلیل خبر
در چند سال اخیر جز شنیدن و خواندن هشدارهای دلهرهآمیز و اضطرابآور مسئولان مرتبط با مسئله آب و خشکسالی و... اقدام عملی جدی دیگری را مشاهده نکردهایم. مدام از خطر بحرانهای ناشی از خشکسالی، کمآبی و کمبارشی سخن به میان میآید اما همواره نظارهگر به هدر دادن این مایه حیات در شهرها، روستاها و بهویژه در بخش کشاورزی استان خود هستیم که تا صدای نقد و فریاد اعتراضی نیز در این مورد در میآید، از چند جبهه حملات و تاختوتازهای ویرانگرانه و خفهکننده و بازدارنده شروع میشود. ازیکطرف سیاسیونی که قصد بهرهبرداریهای اجتماعی با سوءاستفاده از این موضوع دارند، اشک تمساح میریزند و داد و فغان سر میدهند که کشاورز زحمتکش اینچنین و آنچنان میشود و تا میتوانند به عوامفریبی میپردازند و همچنین از جانب دیگر ادارات و ارگانهای ذیربط بزرگترین بهانه خود را نبود بودجه و مشکلات مالی اعلام میکنند که تا امروز این داستان دورودراز همچنان ادامه دارد.
دراینارتباط وعدههایی از سوی دستگاههای اجرایی نیز دادهشده که همچنان در محدوده بیان و طرحهای بر روی کاغذ متوقف مانده است. گویی همگان منتظرند این بحران به اوج خود برسد و دیگر هیچ چارهای برای رفع و دفع این مشکل و معضل به ذهن نیاید و به آخر خط برسیم.
از آبیاری نوین در بخش کشاورزی جز محدودهای از استان خبری نیست. برخی همچنان با کشتهای بهشدت آببری مانند برنج و هندوانه همچنان به حکایت طلا دادن و آهن پس گرفتن ادامه میدهند. تبدیل بعضی از کشتها به باغ و باغداری که پایداری قابلقبولی را در بر دارد، تنها در حرف و اعلام طرح باقی مانده است. از وعده راهاندازی تصفیهخانههای محلی در سطح کلانشهر شیراز توسط شهرداری نیز خبری نیست. برای مطالعه و بررسی بر روی چاههای ژرف از سوی دانشگاههای ما، به یک گفتوگوی رسانهای
بسنده شد.
مجموعهی منابع طبیعی تاکنون قادر به جذب سرمایهگذار در احیای زمینهای بایر و رهاشده نبوده است و... .
حال باید نشست و منتظر ماند تا مانند زلزله، پس از وقوع آن به چارهجویی و اجرای طرحهای مرتبط بپردازیم. گویی نمیخواهیم قبول کنیم که بهراستی «پیشگیری مقدم بر درمان است.»