عبدالوحید فیاضی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت: باید فقر را مهار کنیم، چون تعداد بازماندگان از تحصیل نگرانکننده است.
به گزارش رویداد ۲۴، عبدالوحید فیاضی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی درباره کاهش حدود ۱۱۰ هزار نفری دانشآموزان پایه اول ابتدایی گفت: بازماندن از تحصیل یک آسیب در حوزه آموزش و پرورش است که در سالهای مختلف بوده منتها در طول این ۱۰ الی ۱۵ سال اخیر به نوعی کم و مهار شده است.
وی اظهار کرد: سیاستهای خوبی اجرا شده که بازماندن از تحصیل را مهار کرده، اما متاسفانه بعد از کرونا یک مقداری میل به تحصیل کمتر شده بود و بعد شکاف طبقاتی و افزایش فقر یک نوع مشکل را در آموزش و پرورش ایجاد کرده و این وزارتخانه دچار یک مشکل جدیدی تحت عنوان بازمانده از تحصیل شده است.
نماینده مردم نور و محمودآباد در مجلس بیان کرد: فقر اقتصادی و کاستیهایی که در حوزه فرهنگی ممکن است وجود داشته باشد منجر به بازماندن از تحصیل شده است حالا باید دید که در کدام بخش و کدام مناطق این اتفاق افتاده است البته به نظر میرسد مناطق دوردست که با کمبود نیروی انسانی مواجه هستند دچار این مشکل باشند، چون دیدم که یک روستا را بهعنوان روستای مرکزی میگذارند و به اهالی چند روستا میگویند برای تحصیل به آنجا بروند، اما، چون مردم میل ندارند به آن روستا بروند که دلیلش یا بیپولی است و یا هر دلیل دیگری مانع از تحصیل فرزندانشان میشود لذا میتوانیم بگوییم فقر پایه اصلی بازماندن از تحصیل است که ما الان با آن مواجه هستیم.
فیاضی تصریح کرد: باید فقر را مهار کنیم، چون تعداد بازماندگان از تحصیل نگرانکننده است.
وی گفت: ما نهضت سوادآموزی را داریم که میخواهد با بزرگسالان کار کند، اما الان دانشآموز ندارد لذا داشتن این همه بازماندن از تحصیل جای نگرانی دارد.
تحلیل خبر
افزایش بازماندگان از تحصیل به علت فقر
دکتر محمدمهدی جعفری زاده
ترک تحصیل بعضی به دلیل عدم رغبت فرد و بیعلاقه بودن او نسبت به ادامه تحصیل است اما بازماندگان از تحصیل کسانی هستند که علیرغم علاقه و رغبت به تحصیل ولی به دلیل موانعی از جمله فقر و نداری، نمیتوانند به تحصیل بپردازند.
شاید تاکنون کودکانی را دیده باشید (به ویژه در مراکز استانها) که کنار خیابان، کفش واکس میزنند یا ترازوی سنجش وزن انسان دارند، یا سر چهارراهها مشغول فروش دستمال کاغذی، گل، اقلام خوراکی و غیره هستند یا در زبالهها دنبال جمع آوری بطری پلاستیکی و اشیای دیگر میباشند و ... چنین کودکانی موقعی که با آنان صحبت میکنید بعضاً میگویند علاقه به تحصیل دارند ولی به علت فقر خانوادگی قادر به تحصیل و سودآموزی نیستند؛ پدر و مادر اینان یا بیمار هستند یا معتادند یا بدهکارند یا کار میکنند ولی خرج و دخلشان با هم نمیخواند و ... لذا جهت رفع فقر خانوادگی، از بچههای خود میخواهند که به جای تحصیل، به کار و شغلِ دارای درآمد
ولو جزیی و نامناسب روی آورند.
در شرایط اقتصادی خراب کنونی اگر دولت به این خانوادهها کمک نکند تا فرزندشان مشغول تحصیل شوند، مجبور خواهد شد درآینده با هزینههای بیشتری از طریق نهضت سوادآموزی، این عقب ماندگی تحصیلی را جبران کند. پس چه بهتر که همان هزینهای را که در آینده، با اثربخشی کمتر و کیفیت پایینتر، میخواهد انجام دهد همین امروز خرج کرده تا نتیجه بهتر و به موقعتری داشته باشد.
اگر دولت بودجه سالانهاش را با اولویت بندی در داخل و خارج کشور میخواهد خرج کند، چه اولویتی بالاتر از اینکه برای «آموزش و تربیت نیروی انسانی» که مهمترین رکن توسعه کشور است هزینه کند و بازتاب آن را در تمام ابعاد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی سیاسی و ... جامعه ببیند.
متاسفانه برخی از نخبگان و افراد مستعد ما به دلیل مشکلات اقتصادی، کشور را ترک میکنند و افراد فقیر هم به دلیل فقر، از تحصیل باز میمانند. باید برای همه اینها، راه چارهای اندیشید.