شرایط و اوضاع اقتصادی مناسب و خوبی نداریم، هر چند که دولت و به ویژه رییس دولت (احمدینژاد)، گاه اوضاع را نه تنها بد تلقی نمیکنند، که خیلی هم خوب و ایدهآل ارزیابی میکنند و گاهی هم کمبود و نقصانها را ناشی از توطئههای داخلی و خارجی در راستای کارشکنی علیه خود و دولتش میداند.
به هر حال چه دوستان در دولت و احمدینژاد، اوضاع اقتصادی را خوب و یا توطئه مشترک داخلی و خارجی معرفی کنند، آنچه مردم میبینند و با آن دست به گریبان هستند، دلالت بر اوضاع اقتصادی مناسب و مطلوب نمیکند. طوری که همه چشمها و گوشها به گرانی و تورم معطوف شده است و خبرهای روز و داغ، همان خبرهای اقتصادی و تبعات ناشی از فشار اقتصادی است.
البته همه مردم به یک اندازه و یک میزان به اخبار و بحثهای اقتصادی توجه و اشراف ندارند، بنابراین نگرانی و استرسهایشان هم برابر نیست و همان طوری که در مقالات و بحثهای اقتصادی در رسانه ها و مطبوعات به آن اشاره گردیده است، واقعا برخی بسیار همسو و همراه و به قول امروزیها، خیلی خیلی پایه هستند. یعنی همه کار میکنند تا این روند افسار گسیخته تورم و گرانی، متوقف نشود. و برعکس اقشار کم درآمد و حقوق بگیر که رنگ بر چهره ندارند، این گروه از هر طرح و برنامهای که برایشان درآمدزایی کند، با آغوش باز استقبال میکنند و هیچ شکایتی هم ندارند. گهگاه هم اگر حرفی و سخنی بر زبان جاری میکنند و یا مطلبی را عنوان میکنند، تنها میخواهند عرض اندامی کرده باشند تا چشم نخورند.
و اما برمیگردیم به سوژه تکراری تورم و گرانی که دیگر از برخی تبلیغات هم تکراریتر شده است. اما با وجود تکراری بودن، باز مردم به آن توجه دارند. چرا که اقتصاد و سلامت اقتصادی که دست اندرکاران از آن صحبت میکنند، شاید گاهی دچار بحران و بدبیاری هم میشود، ولی نه تا این اندازه که بسیاری از شهروندان از آن بیم به دل راه دهند و این چنین نگران تحولات اقتصادی و تبعات آن شوند.
به هر حال آنچه انکار ناپذیر است، این حقیقت است که امروز در ایران، همه نگاهها به نوسانات قیمتها و کاهش قدرت خرید مردم معطوف شده است. گاهی گناه ها به گردن تحریمهاست و گاهی هم عدهای، اجرای طرح هدفمند کردن یارانه را عامل این مصیبت و اوضاع نابسامان معرفی میکنند.
هر چند بسیاری از مردم، علت را ناشی از تلفیق این دو، یعنی تحریم خارجی و سیاست اقتصادی دولت احمدی نژاد میدانند.
به هر حال هر چه هست، نگرانیها بسیار جدی است و امیدها خیلی کورسو میزند که شاید دوباره ثبات اقتصادی بر عرصه تجارت و اقتصاد و... حاکم شود. هر چند از اوایل سال 91 و از بعد از مذاکرات 1+5 (امریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه، چین و آلمان) با کشورمان تا حدودی بلاتکلیفی و سردر گمی در بازار ایجاد شده است که برخی آن را ناشی از نظرات اعلام شده در مذاکرات چند هفته قبل استانبول، که هر دو طرف یعنی ایران و گروه 1+5 اظهار خوش بینی و رضایت کرده بودند، میدانند که یقینا بیتأثیر هم نبوده است.
اما از هم اکنون، دوباره زمزمههایی دال بر گرانی، با از سر گرفته شدن فاز دوم اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها به گوش میرسد. البته در این مقطع کمی نگاهها به مذاکرات پیش روی ایران و گروه 1+5 در بغداد، پیرامون فعالیتهای هستهای است، چرا که بسیاری از کارشناسان اقتصادی، بر این باور هستند که اگر ایران و گروه 1+5 در بغداد به تفاهم و احیانا توافقی دست یابند و تحریمهای بانکی و نفتی و تجاری تا حدودی برداشته شود، احتمال آغاز روند کاهش قیمتها به ویژه در بهای سکه و دلار که در حال حاضر متأثر از کاهش قیمتهای جهانی طلاست، با کاهش احتمالی بهای نفت، سرعت بیشتری گیرد و به عاملی برای کاهش قیمتها و خدمات تبدیل خواهد شد.
بنابراین این بار توجه جهانی و داخلی به مذاکرات ایران و گروه 1+5 در سوم خرداد (روز آزادسازی خرمشهر) دوخته شده است، تا مگر توافقی در مذاکرات بغداد صورت گیرد که منافع ایران و قدرتهای خارجی را دربرگیرد، یا سرنوشت این مذاکرات نیز به مذاکرات آتی و بعدی گره خواهد خورد.
باید دید که از فردای مذاکرات (سوم خرداد)، مردم شاهد روند افزایش یا برعکس کاهش قیمتها خواهند بود و یا اینکه دوره انتظار دیگری توأم با رکود آغاز میگردد.