چکیده
در سالهای اخیر همواره در محافل علمی و سیاسی کشور موضوع «مشارکت» شهروندان در امور شهرها، در صدر گفتارهای اجتماعی و سیاسی جامعه قرار داشته و همگان از آن به عنوان عنصری مهم در جهت رسیدن به دموکراسی و تحقق توسعه پایدار سخن رانده اند. اگرچه سابقه شکل گیری این مباحث به حوادث بعد از انقلاب مشروطیت و تصویب قوانین مهمی همچون قانون اساسی کشور، قانون بلدیه، قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی و قانون تشکیل ایالات و ولایات، انجمن شهر و ده و... (که اکثر اصول آنها در دوره پهلوی به فراموشی سپرده شدند) برمی گردد، اما ظهور مفاهیم جدیدی از قبیل جامعه مدنی، مقتدرسازی، شایسته سالاری، شهروندی و... همگی نشان از اهمیت روزافزون این مباحث در نزد افکار عمومی به ویژه دست اندرکاران امور کشوری
دارد.
کارشناسان مسایل توسعه معتقدند شهر نماد توسعه در جوامع انسانی امروزی است و کشورها بر اساس شاخص های توسعهیافتگی شهرهایشان در سطح جهانی رتبه بندی و ارزشگذاری می شوند. از این منظر و با لحاظ این نکته که شهر و مدیریت شهری بر عنصری انسانی به نام «شهروند» متکی است، مشارکت مردمی، نقش بی مانندی در موفقیت مدیریت شهری دارد. مشارکت را می توان به معنای شرکت و حضور جدی، فعال، آگاهانه و ارادی، سازمان یافته و موثر افراد، گروهها و سازمانهای شهری در فعالیتهای اقتصادی اجتماعی و فرهنگی زندگی شهری برای نیل به اهداف جمعی شهری دانست. مشارکت بر نیازها و موضوعات جامعه محلی متمرکز است و در تصمیم گیری های جوامع محلی تاثیرگذار است.
مشارکت به شکل نوین آن در قالب یک فعالیت سازمان یافته و به معنای دخالت همه جانبه مردم در فرآیندهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد عملاً از دهه 1960 مطرح شد، اما تجربیات جهانی نشان می دهد که دهه 1980 به بعد در برنامه های توسعه و همچنین توسعه شهری توجه فزاینده ای به رویکرد مشارکتی صورت گرفته است تا جایی که در حال حاضر مشارکت شهری رمز موفقیت پروژه توسعه شهری و همچنین یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد نظام مدیریت شهری و ارکان آن (شورا و شهرداری) است.
مشارکت در کشور ما پدیده تازه ای نیست و مردم این سرزمین همواره در امور خود از شور با یکدیگر غفلت نورزیده اند اما با رشد شهر نشینی و به تبع آن تغییر الگوهای مشارکت، لزوم بازبینی در این مفهوم و ارائه الگوهای متناسب با نیازهای امروزی شهروندان احساس شد. توجه دولت به مشارکت، فزونی آگاهی مردم نسبت به این امر خطیر و تلاش در جهت ایجاد جامعه مدنی گواه این مدعاست. همچنین تشکیل شورای اسلامی شهرها در کشور، لزوم توجه به این امر را دو چندان کرده است.
این نوشتار بر آن است تا مفاهیم مشارکت، سطح مشارکت و پیش شرط های آن و توسعه پایدار شهری را با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی توصیف وتحلیل کند.
واژگان کلیدی: مشارکت، توسعه پایدار، پایداری شهری.
1-مقدمه
امروزه توسعه روزافزون شهرنشینی و رشد جمعیت در جهان موجب گسترش بیش از پیش شهرها شده است. بدیهی است که شهروندان به دلیل تنوع نیازها، خواستها، آداب و رسوم، علایق و توانها، قشرهای مختلفی به وجود میآورند که دستیابی آنها به این مطالبات از یک سو به شهروندان و از سوی دیگر به مدیریت شهری بستگی دارد (محمدی، 1385: 1). گسترش مشکلات گوناگون شهرها، ضرورت توجه همهجانبه به راهبردها و چارههای سودمند برای بهینهسازی زندگی ساکنان شهرها روشن ساخته است، هر فعالیت اجتماعی بدون وجود مدیریت سازمانیافته که اهداف و ابزارهای رسیدن به آنها را مشخص کند و فعالیتها را هماهنگ سازد از هم میپاشد و به بینظمی میگراید. شهر پیچیدهترین و متنوعترین جلوههای زندگی بشری را در خود دارد. ماکس سور شهر را الگوی کاملی از زندگی
اجتماعی میدانست (رضوانی، 1388، 15). بدون وجود یک نظام مدیریت شهری که برنامهریزیهای لازم برای رشد و توسعه آینده شهر را انجام دهد و به مقابله با مسائل و مشکلات آن بپردازد، شهر بیسامان میشود (سعیدنیا،1383: 5).
بنابراین ایجاد حس مشارکت شهروندان در اداره امور شهر نیازمند برنامهریزی منظم و همه جانبه است. شرکت مردم در امر برنامهریزی و احترام به عقاید آنها، شاید اولین گام در رسیدن به هدفهای برنامهریزی باشد. لذا بدون شرکت مردم و توجه به نیازها و منافع عمومی و تنها با مراجعه به معیارهای نوشتهشده در کتابها، نمیتوان رسیدن به هدفهای نهایی برنامهریزی را تضمین کرد(شکوئی، 1391: 51). مشارکت پدیده ای ذهنی است که بدون فلسفه ای کارساز و راهگشا نمی تواند جزئی از فرهنگ مردم شود.
تازه ترین زمینه مشارکت «مشارکت شهروندان در اداره امور شهرها» است. این مشارکت یکی از الزامات زندگی شهری است و هنگامی تحقق می یابد که شهرنشینان از حالت فردی که صرفا در مکانی به نام شهر زندگی می کنند درآیند و به «شهروند» بدل شوند.
به طور کلی می توان گفت در جهان امروز، به دلیل بحرانهای اقتصادی و بی ثباتی، بحران های زیست محیطی و عوامل عدیده دیگر، ضرورت وجودی مشارکت شهروندان در امور مختلف شهری احساس می شود. توجه به نيازهاي شهروندان و دادن آموزشهاي لازم به آنان، برنامهريزي براي اوقات فراغت شهروندان و برگزاري همايشها و همانديشيها، گسترش اطلاعرساني به شهروندان، تقويت روحيه اعتماد بين مردم و پاسخگو بودن مسئولين شهري، از جمله راهكارهايي است كه مي توان با تقويت و تاكيد بر آنها زمينه مشاركت افراد در امور شهر را فراهم ساخت...
ادامه دارد...