علاوه بر این درمی یابیم که مشاركت اجتماعي بيشتر ناظر بر اهدافي است كه جنبه داوطلبانه، فعالانه، آگاهانه، آزادانه و مسئولانه دارد و يكي از ساز و كارهاي اعمال قدرت مردم در امور شهری به شمار مي رود. مشاركت محلي- شهري، انجمن ها و... از جمله عرصه هاي مشاركت اجتماعي هستند و مفهوم شهروندي نقطه اشتراك مشاركت اجتماعي و سياسي است. پیش بینی هر پدیده ای مستلزم آگاهی از مبانی فکری و نظری دانشی است که بررسی درباره آن پدیده را عهده دار می باشد. امروزه شاهد تحولات عظیمی در حوزه های مختلف علوم اجتماعی، مدیریت، علوم اداری، سیاسی، اقتصادی و غیره هستیم و هیچ شاخهای از دانش بشری از این تحولات شگرف مستثنی نبوده است و بسیاری نیز کم و بیش در ارتباط با یکدیگر حادث شده اند که از آن جمله می توان به بحث مشارکت و توسعه پایدار شهری اشاره کرد. ضرورت شناخت از مقوله مشارکت بدان جهت دارای اهمیت است که یکی از مبانی اساسی و اصولی دموکراسی در دنیای امروز است و زمینه ساز رسیدن به آرمان های جامعه دموکراتیک بر اساس (ادبیات امروز) می باشند. بدون شک هر چقدر زیرساخت های مشارکت از ابعاد گوناگون بیشتر مورد کالبدشکافی قرار گیرد، پیش بینی شرایط در راستای ارزش های مترتب بر مؤلفه مشارکت دقیق تر هویدا می شود.
2-سوال تحقیق
این مطالعه در پی آن است که روشن سازد مشارکت چه تعریفی دارد و سطوح آن کدامند؟ مفاهیم و تعاریف توسعه و توسعه پایدار شهری کدامند؟ و مشارکت چه نقشی در توسعه پایدار شهری دارد؟
3-روش تحقیق
این پژوهش با استفاده از منابع كتابخانهاي و اسنادی به توصیف مفاهیم و تعاریف موضوعات پرداخته است.
4-ادبیات نظری
4-1- تعاریف و مفاهیم و نظریه های مشارکت
این واژه معادل participation در زبان انگلیسی است و از حیث لغوی به معنای درگیری و تجمع برای منظور خاص است. در مورد معنای اصطلاحی آن بحثهای فراوانی شده است، ولی میتوان جوهره اصلی آن را درگیری در فعالیت و تاثیرپذیری دانست (علوی تبار،25:1379). از بعد جامعه شناختی، مشارکت به معنی تعلق فرد در گروه و سهمی که در آن دارد تلقی می شود و همچنین به معنی شرکت فعالانه در گروه در جهت به ثمر رسانیدن یک فعالیت اجتماعی است. مشارکت مردم عبارت است از فرآیندی که در طی آن مردم به طور عاقلانه و با آگاهی، اراده و رغبت در زمینههای خاصی با قبول گوشهای از مسئولیت آن به طور گروهی سعی در ارضای نیازهای روحی و روانی فردی و گروهی خود و همیاری جهت رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده بر اساس نیازهای واقعی و اولویت بندی شده با در نظر گرفتن امکانات و محدودیتها جهت هویت فردی و جمعی در جامعه اقدام می کنند. در تعریف مشارکت سه اندیشه نهفته است: الف) درگیری ذهنی و عاطفی ب) انگیزش برای یاری دادن ج) پذیرش مسئولیت (طوسی ،1372).
1- درگیری ذهنی و عاطفی: مشارکت بیش از هر چیز دیگر، به معنای درگیری ذهنی و عاطفی بوده و تنها به کوششهای فیزیکی محدود نمیشود. در مشارکت، خود شخص نیز درگیر است و تنها مهارت و تواناییهای وی یا امکانات فراهم شده به دست وی درگیر نیست. این درگیری روانشناختی است و نه جسمانی، انسانی که مشارکت میکند خود- درگیر است و نه کار - درگیر. اگر خود احساس کند به صورت واقعی در امور مشارکت داده شده است، خود-درگیر می شود.
2- انگیزش برای یاری دادن: شخص در مشارکت این فرصت را مییابد که از قابلیتها، ابتکارات و آفرینندگی خود برای دستیابی به هدفهای گروهی استفاده کند. در واقع در مشارکت نقش اصلی با مشارکت کننده است که میکوشد تا توانایی های خویش را آشکار سازد.
3- مسئولیتپذیری: مشارکت، اشخاص را بر میانگیزد تا در کوششهای گروه خود مسئولیت بپذیرند. در واقع مشارکت هنگامی تحقق مییابد که بیتفاوتی و بیمسئولیتی جای خود را به احساس وابستگی، همسرنوشتی و مسئولیت بدهد (علوی تبار،16:1379).
در مشارکت آنچه مهم است درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را بر میانگیزد تا برای دستیابی به هدفهای گروهی، یکدیگر را یاری داده و در مسئولیت کار شریک شوند. شریک بودن داوطلبانه و بدون اجبار افراد در کار گروه به معنای احساس تعلق داشتن به آن گروه است.
احساس تعلقی که باعث میشود فرد در برابر ماهیت گروه (اجتماع محلی) خود را مسئول دانسته و تمام سعی خود را در دستیابی به اهداف گروه به کار بندد. با توجه به تعریفهایی که از مشارکت اشاره شد در نهایت میتوان گفت از ديدگاه جامعه شناختي، عمل مشارکتی، فعلی فرایندی است که از حس درون فردی آغاز شده و به آثار برون فردی پیوند میخورد. مشارکت در این معنا، به رغم آنکه از حوزههای درونی جریان مییابد،
با کارکردی برونی نمایش داده میشود. لذا مشارکت آغاز و انجام دارد و مستقل از افراد صورت میپذیرد. به عقیده برخی، مشارکت، فعل داوطلبانه، آزادانه و ارادی است که پیوندهای آن میتواند در هر زمان قطع یا وصل شود و خروج از آن با تنبیه روبه رو نیست.
ادامه دارد...