از این رو مفهوم مشارکت را میتوان چنین معنا کرد که فعالیتی درون زا، داوطلبانه و ارادی است که از متن جامعه نیرو میگیرد و در فرآیند عمل اجتماعی تبلور مییابد(نژادبهرام،1387). نحوه مشارکت مردم در شهر داراي چندين سطح مختلف است. راجر (Roger) پنج سطح قائل است. هر یک از سطوح مشارکت نمودهایی را در عرصه عمومی دارد که میتوان در جدول زیر مشاهده کرد. سطح مشارکت خودجوش بالاترین سطح مشارکت و سطح مشارکت مشورتی پایینترین سطح مشارکت است. هر چه از سطح پایین به سطح بالا حرکت شود میزان اثربخشی و تاثیرگذاری مشارکت مردم نیز افزایش مییابد(راجر،2002).
جدول 1 : طیف و سطح بندی مشارکت مردم و نمودهای آن
پروژهها
ارنشتاین (Ernstien) مشارکت را بر اساس میزان کنترل بر منابع همانند نردبانی تشبیه کرده است. نردبان مشارکت شهروندی، ردهبندی هشت سطحی مشارکت را نشان میدهد. هر پلهی این نردبان، متناظر با قدرت گروههای ذی نفع در تعیین نتایج است. طبقهبندی ارائه شده از عدم مشارکت تا مشارکت اندک و درجات متفاوت قدرت شهروندی، متغیر است. متخصصان توسعه «کنترل شهروندی» را عالی ترین سطح و نوع مشارکت تشخیص دادهاند. در این گونه مشارکت، مردم در کلیه فرآیندهای تصمیمگیریها، برنامهریزیها و اجرای برنامهها و طرحهایی که زندگی روزانه آنها را تحت تاثیر قرار میدهد دخالت میکنند. سطح مشارکت متاثر از عوامل گوناگوني است که بايد در اتخاذ هرگونه رويکردهای مشارکتي و برنامهريزيهاي شهري مورد توجه قرار گيرد. از جمله اين عوامل ميتوان به نيت و قصد مشارکتکنندگان، انگيزه آنان از مشارکت، انتظارات مشارکت کنندگان از نتايج و پاداشهاي مشارکت و سرانجام امکانات و شرايط مشارکت اشاره کرد. مجموعه اين عوامل و ساير عوامل ديگري ميتواند بر شکل گرفتن مشارکت موثرباشد.
جدول 2 : مدل ارنشتاين از مشارکت شهروندان(ارنشتاين، 1969 )
دسته بندي نظريه ها: با توجه به شرايط ايران نظريه هاي مشاركتي به سه دسته تقسيم مي شوند: 1- مشاركت شعاري 2- مشاركت محدود 3- مشاركت واقعي
1- مشاركت شعاري: در واقع مشاركت محسوب نمي شود بلكه ادعاي داشتن مشاركت است. نيت اصلي، نه تامين منافع مردم، بلكه تامين منافع مراجع برنامه ريزي است. علت اصلي توسل به مشاركت، كسب مشروعيت براي طرح و كاهش مقاومت مردم در مقابل آن و در نتيجه، سهولت اجراي طرح است. هيچ سهمي از اختيارات، تصميم گيري ها و سياست گذاري ها به مردم واگذار نمي شود. كمترين اطلاعات ممكن درباره طرح به مردم داده مي شود و اطلاعاتي هم كه منتشر مي شود، تنها در بر دارنده آثار مثبت و قوت طرح است و از آثار منفي سخني به ميان نمي آيد و اساساً وجود هر گونه آثار منفي در طرح نفي مي شود.
2- مشاركت محدود: نيت اصلي تامين منافع مردم است، تا جايي كه با منافع دولت و مراجع برنامه ريزي تضاد پيدا نكند. سهمي از تصميمگيري و هدف گذاري واگذار نمي شود. مردم حق اظهار نظر و مخالفت دارند، اما نمي توانند بر اجراي نظراتشان نظارت داشته باشند و اعمال خواسته هاي خود را پيگيري کنند.
مشاركت ابزاري وسیله ای براي بهبود كيفيت طرحها قلمداد مي شود. جريان اطلاعات از پايين به بالاست؛ يعني اطلاعات از مردم به برنامه ريزان منتقل مي شود. دامنه مشاركت، محدود است و به مشاركت در تامين اعتبار مالي طرح ها و نظر خواهي از مردم براي بعضي موارد، مورد برنامه ريزي منحصر مي شود.
3- مشاركت واقعي: نيت اصلي، تامين حداكثر منافع مردم و جلب رضايت عموم است. هزينه هاي اين امر، توسط دولت يا سازمان پشتيبان طرح تامين مي شود. شهروندان در تصميم گيري مشاركت دارند. علاوه بر اين، شهروندان حق اظهار نظر دارند، حق اعتراض و مخالفت با طرح و حق نظارت بر اجراي خواسته هايشان را نيز دارند.
مشاركت علاوه بر آن كه ابزاري براي بهبود كيفيت طرح ها تلقي مي شود، به عنوان هدف نيز قلمداد مي شود و موجب رشد فكري، اجتماعي و مدني شهروندان مي شود. جريان اطلاعات دوسويه و فعال است و مراجع برنامه ريزي و مردم، هر دو، اطلاعاتشان را در اختيار هم مي گذارند.
4-2- درآمدی بر توسعه
توسعه فرآیندی است که طی آن ظرفیت و توانایی سیستم و اجزای تشکیل دهنده آن افزایش می یابد. پیامد توسعه ارتقای کیفیت زندگی است. مهمترین پیامد توسعه افزایش کفایت است. کفایت دستیابی به اهداف و عینیت بخشیدن به آرمان ها و آرزوها است. این پیامد سیستم را قادر می سازد منابع خود را به شکل بهینه مصرف کند و وابستگی به منابع خارجی در جهت رشد و توسعه خود را کاهش دهد. پس توسعه هم واقعیتی مادی است و هم حالتی ذهنی که بر حسب آن جامعه از طریق ترکیب فرآیندهای اجتماعی، اقتصادی و نهادی وسایلی را برای به دست آوردن زندگی بهتر تامین می کند (امیراحمدی، 1375: 11).
مفهوم توسعه به دلیل کیفی بودن، به راحتی قابل سنجش و اندازه گیری نیست.
ادامه دارد...