آنچه در دنیای عرب تحت نام بهار عربی رخ میدهد، در هر کشوری با شکل و شیوه خاصی به سرنگونی نظام آن کشور میانجامد. در این میان تحولات سیاسی مصر نیز قاعده خودش را داشت و از زمان آغاز تظاهرات تا سرنگونی مبارک، شگفتی ساز بود.
حکومت 32 ساله مبارک که وابستگی شدیدی به آمریکا داشت، ظرف مدت تنها 18 روز ساقط شد. هر چند که متحد او عملا به نوعی انتقال قدرت را مدیریت کرد تا نظامیان کنترل اوضاع را به دست گیرند. بعد از سرنگونی محمدحسنی مبارک و به زندان افتادن او و دو پسرش، حوادث بسیار عجیب و غریبی رخ داد. اولا با همه تلاشی که مخالفان مبارک انجام دادند، تنها 46 درصد از واجدین شرایط رأی دادن در انتخابات ماه گذشته شرکت کردند، یعنی کمتر از 25 میلیون نفر. ثانیا در میان 13 کاندیدای ریاست جمهوری محمد مرسی از گروه اخوان المسلمین (نیروی سیاسی اهل تسنن) 24/3 درصد از آرا را به دست آورد و اولین نفری شد که به انتخابات پیش رو راه یافت و بعد از او احمد شفیق با 23/4 درصد از آرا، دومین نفری بود که در انتخابات مرحله دوم ریاست جمهوری شرکت خواهد کرد.
قرار گرفتن این دو نفر یعنی یکی از گروه اخوان و یکی از نظام سیاسی سرنگون شده مبارک، خود شگفتی دیگری بود که در تحولات سیاسی اخیر رخ داده است. از آنجایی که انتخابات ماه گذشته در کمال صحت و سلامت انجام شده است، راهی جز اعتراضات به حضور احمد شفیق، آخرین نخست وزیر مبارک برای مخالفان باقی نمانده است. هرچند این اعتراضات و مخالفتها خود به نوعی مقابله با دمکراسی و آزادیخواهی است، اما گروه اخوان نگران آن است که مردم که نگران اختناق و یکصدایی هستند، از آنان حمایت کافی را نکنند. به ویژه آنکه بخش اعظمی از مردم مصر در دور اول انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردهاند.
در گیر و دار انتخابات ریاست جمهوری مصر، دادگاه حسنی مبارک و چند تن از همکاران و وابستگان وی نیز رأی خود را صادر کرده است که توجهات مردم و رسانهها را به حکمهای صادر شده معطوف کرده است. به ویژه آنکه گروهی از مصریان خواهان و خواستار اعدام حسنی مبارک هستند. حکم حبس ابد برای رییس جمهوری که بیش از 85 سال سن دارد و 32 سال در این کشور به عنوان شخص اول، حکومت کرده است، تا امروز نتوانسته رضایت مخالفان و انقلابیهای مصر را جلب کند. در نتیجه بعد از اعتراض به اعلام راهیابی احمد شفیق به دور دوم انتخابات، اعتراض به رأی دادگاه مبارک نیز موج دیگری از اعتراضات را در مصر به راه انداخته است. در این رهگذر، حمایت از حسنی مبارک نیز بیشتر و سازمان یافتهتر شده است. طوری که گروهی از مردم مصر با فراخوانهای اینترنتی و اطلاع رسانیهای گسترده، اعلام موجودیت تشکیلاتی به نام ببخشید رییس جمهور را کردهاند و همانطور که از نامش پیداست، این گروه نه تنها مخالف سرنگونی مبارک است، که خواهان عذرخواهی از وی نیز گردیده است.
با توجه به اینکه از انتخابات مصر میتوان نتیجه گرفت که بخش قابل توجهی از مردم مصر خواهان استقرار و به قدرت رسیدن دوباره مسئولین گذشته هستند، از این گروه نیز حمایتهای قابل توجهی صورت گرفته است و این خود بر شگفتیهای تحولات مصر افزوده است.
سؤالی که در اینجا مطرح است این است که آیا مردم مصر نگران به قدرت رسیدن گروههای سیاسی اخوان و سلفیها هستند یا اینکه بخشی از مردم مصر به بلوغ سیاسی کامل نرسیده بودند و آیا بخشی از مردم مصر باور ندارند که حسنی مبارک، یک دیکتاتور بوده است که بیش از 32 سال با انتخاباتهای فرمایشی در حکومت مانده بوده است، یا اینکه برای او یک شخصیت کاذب ساختهاند؟ مبارک هم مثل هر مصری، یک شهروند است، شهروندی که نه قدیس و نه معصوم است. از طرفی، جرم و جنایتهای وی نیز قابل اثبات بوده است و حکم حبس ابد، خود تأییدی بر بخشی از خلافهای دوران ریاست جمهوری وی بوده است.
پس اگر مردم مصر و یا بهتر بگوییم آن دسته از مصریها، نگران استبداد اخوان و سلفیها هستند، باید اقدام به تشکیل گروههای سیاسی مردمی و آزادیخواهانهای کنند که لااقل ضمن تأیید عملکرد ضد مردمی حکومت مبارک، راه برای حفظ آزادیهای مردم مصر، هموارتر گردد.
یقینا کسی منکر این نخواهد بود که در هیچ جای دنیا، محبوبیتها مطلق نیست. همانطور که تنفر و انزجارها هم مطلق نیست.
آنچه مهم است اینکه مردم روند و راه آزادیخواهی را گم نکنند. تجربه تلخی که بارها در کشورهای جهان سوم رخ داده و آن رهایی از دیکتاتوری و افتادن در چنگال دیکتاتوری مخوفتر است.
مردم مصر میتوانند به هر کسی که دوست دارند علاقه داشته باشند و یا رأی دهند، اما نباید از دام استبداد اختناق و دیکتاتوری که میتواند از طریق گروههای سیاسی و یا نظامیان دوباره پهن شود، غافل بمانند.
بنابراین گروه ببخشید رییس جمهور میتواند میلیونها نفر طرفدار و یا حامی داشته باشد، اما محمد حسنی مبارک به تاریخ پیوست، با این وجود نخستین سؤالی که پیش روی مردم است، این است که چه کسی باید مسئولیت اختناق دوران حسنی مبارک را برعهده گیرد؟
و چه کسی مسئول کشتار قیام 18 روزه مصر بوده و باید مجازات شود؟