به دنبال تحولات در کشورهای عربی، هر روز نگاه ها متوجه کشوری می گردد. در این راستا بیش از یک سال (15 ماه) از ناآرامی های سوریه می گذرد. ناآرامی هایی که هر روز منجر به مرگ عده ای از مردم می گردد.
سوریه کشوری نیست که برای مردم ایران غریبه باشد. بسیاری از ایرانیان طی سه دهه گذشته به این کشور برای سیاحت و زیارت سفر کرده اند. بنابراین بردن نام سوریه، شماری را به یاد خاطرات سفر به آن کشور می اندازد، اما هر روز که می گذرد اوضاع وخیم و وخیمتر می گردد. تا جایی که نگرانی ها، فرامنطقه ای شده است. در این گیر و دار، سوریه به لبه یک جنگ تمام عیار داخلی نزدیک و نزدیکتر می گردد. نگرانی های واقعی صرف نظر از قتل و آواره شدن صدها هزار نفر از مردم سوریه، از قدرت نمایی کشورهای مختلف در این منطقه است. امری که می تواند قصه افغانستان را در سوریه تکرار کند.
استمرار حمایت های خارجی و دخالت های منطقه ای می تواند به عاملی برای دامن زدن به برادرکشی ها تبدیل شود. بنابراین با هر نامی که به بحران و ناآرامیهای سوریه از قبیل بهار عربی، بیداری اسلامی، انقلاب، توطئه و دخالت خارجی و... نگاه شود، آنچه عملا در حال انجام شدن است، کشتار مردم در نبردهای دولتی و نیروهای مخالف با یکدیگر است.
شهرها یکی بعد از دیگری درگیر این آتش و خونریزی میگردند. تاکنون بر اساس آمارهای رسمی و غیررسمی بیش از ده هزار نفر قربانی شدهاند. بنابراین چنین روندی نباید ادامه یابد، چرا که هر روز به بغض و کینه میان اقشار مختلف مردم و دو دستگی و چند دستگیها افزوده میشود.
طی این مدت، طرحهای مختلف از سوی نهادهای مختلف منطقهای مثل اتحادیه عرب و بین المللی همچون سازمان ملل برای پایان دادن به خشونتها و درگیریها در سوریه ارایه گردیده، اما تاکنون نتیجهای به دنبال نداشتهاند.
حضور و فعالیت نیروهای حافظ صلح اتحادیه عرب که به این کشور عربی سفر کردند، مدتهاست بیاثر بوده است. بعد از آن با طرح کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل، شماری از نیروهای ناظر برای کنترل اوضاع وارد سوریه شدهاند. آنان نیز اعلام کردند که قادر به کنترل اوضاع و خاتمه بحران نیستند و طی دو ماهی که در سوریه بودند، روند ناامید کننده کشتار و درگیریها ادامه داشت و امروز این نیروها هم تماشاچی شده اند. اما کشتار و آوارگی ها همچنان ادامه دارد.
بارها بسیاری از کشورهای دوست و مقابل سوریه، صحبت از روند گفتگو و مذاکره کردهاند، اما آنچه در عمل صورت می گیرد، خشونت و قتل و کشتار مردم بیگناه و گرفتار بخش هایی از سوریه است.
سفر بیست و چهارم فروردین ماه 91 کوفی عنان به تهران نیز در راستای تأثیرگذاری و ایفای نقش کشورمان در پایان دادن به این ناآرامی و درگیری ها بود. اما تاکنون هیچ یک از این طرح ها و تلاش ها به نتیجه نرسیده است. با این وجود بسیاری از کشورهای درگیر در این برهه از زمان بر ضرورت همکاری ایران برای کمک کردن به خاتمه بحران، که همانطور که اشاره شد دیگر از هیچ کدام از تحولات سیاسی در منطقه، پیروی و الگوبرداری نمی کند، تأکید دارند.
آنچه اهمیت دارد، تلاش برای خروج مردم از این آتشی است که هر نامی که دارد، امروز خانمان سوز و ویران کننده است. بنابراین در آستانه برگزاری نشست بحران سوریه در ژنو، باید همه توجهات و اولویتها این باشد که سوریه و مردم این کشور، بیش از این به سمت جنگ داخلی سوق داده نشوند.
آنچه مسلم است روزی هر جنگی به پایان میرسد، اما پیامدهای ناشی از جنگها و دشمنی و کینه ورزیها تا ابد باقی میماند و زیانهای ناشی از جنگها، بسیار دردناک و آزار دهنده است.
کشتار روزانه مردم توسط نیروهای درگیر و ویران شدن شهرها و زیر ساختهای سوریه به تدریج و اندک اندک به قدری خواهد شد که جبران آنها به آسانی ممکن نیست.
و اما اگر در این مقطع زمانی و یا در آینده نزدیک، کشور ایران بتواند به پایان دادن به خشونت ها کمک نماید، بی شک نقش بسیار مهم و ارزشمندی را بازی کرده است.
بنابراین تحولات در راه هستند و زمانی خواهد رسید که مردم سوریه بیش از گذشته نیاز به حمایت و پشتیبانی بین المللی پیدا خواهند کرد. آنگاه است که تصمیمات انسان دوستانه مردم ایران برای پایان دادن به آلام و دردهای مردم سوریه، بیش از پیش ارزشمند و مؤثر خواهد بود.
پس تا آن زمان همه تلاش ها و حمایت ها باید صرف جلوگیری از کشتار روزانه مردم سوریه در نبردهای شبانه روزی در نقاط مختلف این کشور باشد.
نبردهایی که بی وقفه ادامه دارد و کم کم دارد از کنترل خارج میشود و حتی می تواند به خارج از مرزهای سوریه کشانده شود. آنگاه است که شمار آوارگان و تلفات از هر جنگ کلاسیک هم بیشتر خواهد شد و از سوریه، کشوری ویران شده با زخم های ناشی از برادر کشی باقی خواهد ماند.