وقتی به آب (مایعات) ضربهای زده میشود و یا از ارتفاعی به پایین پرتاب میشود و یا به نقطه جوش میرسد، درون قطرات آن هوا قرار میگیرد و شکل کروی ریز و درشتی تشکیل میشود که به آن حباب میگویند. حبابهای شفاف و زیبایی که در اثر اختلاف فشار و... زود میترکند و دوباره حبابهای ریز و درشت تشکیل میشود.
گاهی حباب سازی به وسیلهای برای بازی کردن و سرگرم شدن تبدیل میشود. دیدن کودکان و نوجوانانی که با آب و صابون مایعی درست میکنند و با وارد کردن هوا در آن، حبابهای کوچک و بزرگی درست میکنند که در فضا معلق میشوند و زیر تابش نور خورشید میدرخشند و گهگاه هم با صدایی میترکند حباب سازی است. و البته هستند هنرمندانی که خیلی حرفهای عمل میکنند و با حباب سازی امرار معاش میکنند. درون حباب، دودهای رنگی وارد میکنند، با حباب، بازیهای عجیب و غریب انجام میدهند. گاهی چند حباب را درون یک حباب میکنند، حتی میتوانند وارد حبابهایی به بزرگی قد و قامت یک فرد شوند و در آن حرکات مختلف انجام دهند و بدون آنکه بترکد، از آن خارج شوند و بسیاری از این جور کارهای سرگرم کننده.
با این وجود، همه حبابها میترکند، چرا که ظریف و نازک هستند، توان تحمل اختلاف فشار بین هوای درون خود و بیرون را ندارند.
و اما طی چند روز گذشته که دوباره اوضاع طلا و سکه و دلار به هم خورد و موج دیگری وارد دریای پول و اعتبار اقتصاد گردید، قیمتها بالا رفت و قصه زمستان 90 ، در تابستان 91 بار دیگر تکرار شد و سر و صدای بسیاری از دست اندرکاران اقتصاد بالا رفت.
در این میان، محمود بهمنی رییس بانک مرکزی و مدیر پول کشور در واکنش به موج دیگری از گرانیهای جدید، از آن به عنوان حباب یاد کرد و اشاره داشت که این بالا رفتن نرخ ارز و طلا، موقت است و حبابی بیش نیست و نگفت که این حباب، چگونه درست میشود.
البته این حباب هم مثل حباب اقتصادی سال گذشته قیمتهای سکه و ارز را تا حدودی که وسیله سودجویی و کار و کاسبی را برای حباب سازان گردد، بالا میبرد و کمی میترکد و حباب دیگری از آن به جا میماند.
البته اگر حرفهای بهمنی درست باشد و این به هم ریختن بازار ارز و طلا ناشی از حباب باشد، باید دین این حباب چه طور و به چه دلیل ساخته میشود و چرا قابل کنترل نیست که هرگاه عدهای لازم دیدند آن را میسازند و در این رهگذر، این مردم هستند که از ساختن این حباب زیان میبینند.
بدون شک آنچه در زمستان (بهمن ماه) گذشته رخ داد و افزایش نرخ دلار (ارز بین المللی) را مبنای کم بها کردن پول ملی (ریال) قرار داد، نیز یک حباب بود که ترکیبی از تورم و گرانی بود و این بار این حباب، ترکیبی از تحریم و تورم و گرانی و سوء استفادههایی است که در این بازار آشفته وجود دارد.
یقینا بسیاری از مردم ایران، شاید حتی رنگ دلار را ندیده باشند، اما به خوبی از تغییر قیمت و بهای آن باخبرند. مردم ما، شهری و روستایی، کاسب و کارمند، خوب میدانند که دلار در تجارت و معاملات داخلی و بین المللی چه تأثیراتی بر زندگی روزمره و داد و ستدها دارد. خوب میدانند که اجناس وارداتی باید گران شود و با گران شدن اجناس خارجی به تبعیت از آن، اجناس داخلی و وطنی هم گران میشود. آن گاه است که بسیاری از مردم، توان و قدرت خریدشان باز هم کاهش مییابد و کاهش قدرت خرید اقشار مختلف جامعه، رکودی را در بازار ایجاد میکند که چرخ اقتصاد را میلنگاند.
اینجاست که سود جویان که نبض این تکانها را در اختیار دارند، به بهره برداری و ماهی گرفتن از این آب گل آلود پرحباب میپردازند.
بنابراین آنچه محمود بهمنی میگوید، فقط برای توجیه اوضاع بد سیستم بانکی و پولی است، صحبت از راهکار و علاج این درد و معضل نیست. در زمستان گذشته که قیمت دلار تا مرز 2000 تومان هم افزایش یافت و تحت تأثیر آن سکه و طلا نیز گران شد، دوستان و دولتمردان دولت دهم، صحبت از مهار این گرانی کردند و نرخ دوگانهای برای ارز تعیین کردند و به جان صرافیها افتادند که مبادا کسی از این مقررات و راهکار و نرخهای ممیزی و تعیین شده تخلف کند، اما این درد و مشکل (حباب) و این بازی با اقتصاد (حباب سازی) ادامه یافت تا دوباره درست روز تحریم بانک مرکزی، قیمت ارزهای موجود بین المللی از دلار و یورو و پوند تا یوان چین، بالا رفت و فوری سکه و طلا هم گران شد تا به گفتههای محمود بهمنی، حباب پدیدار شود.
اما این حبابها عجب ضخامتی دارند که با سیاستهای پولی دولت دهم و وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکزی نمیترکند.
آنچه در این راستا رخ میدهد، ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر و ضعیفتر شدن قشر کم درآمد و رو به گسترش جامعه است.