المپيك تابستاني 2012 لندن با درخشش ورزشكاران از سراسر دنيا به پايان رسيد . امريكا با 48 طلا، 29 نقره و 29 برنز و جمعا با 106 مدال اول و چين با 38 طلا و 27 نقره و 22 برنز و جمعا با 87 مدال دوم و انگليس كه از مزاياي ميزباني هم بهره مي برد با 29 طلا، 16 نقره و 19 برنز و جمعا با 64 مدال سوم شد .
و اما قهرمانان ما با 4 طلا و 6 نقره و 3 برنز و جمعا با 12 مدال كشور ما را در جايگاه هفدهم قرار دادند. جايگاهي كه هر چند نسبت به حضور نزديك به شصت ساله ما در المپيك ها ارتقا پيدا كرده است، اما هنوز با آنچه لياقت و شايستگي جوانان مان است فاصله بسيار داريم. قرار گرفتن كشوري مثل كره شمالي و... بالاي سر ما، خود نشان از ضعف ورزشي ما دارد كه هنوز نتوانسته است با بهره گيري از امكانات موجود به نتيجه مطلوب و آنچه كه سزاوار و شايسته مردم ايران است برسد .
يقينا اگر بخواهيم علاوه بر كسب مدال هاي رنگارنگ در عرصه هاي بين المللي جوانان مان را از آسيب هاي اجتماعي و معضلات دور كنيم، بايد بسيار بيش از اين ها كاركرد و تلاش نمود . از آغاز حضور ما در المپيك نزديك به شصت سال مي گذرد و اولين مدالي كه براي كشورمان رقم خورد يك مدال برنز بود اما از آن زمان تا المپيك 2008 تنها مدال آوري ما در رشته هاي وزنه برداري ، كشتي آزاد و فرنگي و تكواندو بود. اما امسال با درخشش حدادي در دو ميداني هم صاحب يك مدال بسيار باارزش نقره شديم و هم با كسب اين مدال مثلث مدال آوري ما به مربع تبديل شد .
يعني از سه رشته به چهاررشته مدال آور دست يافته ايم. اما ما كجا و اين همه رشته هاي متنوع در بازي هاي المپيك كجا؟ هر چند كاروان 52 نفره ما امسال مورد بي مهري در دو رشته بوكس و كشتي از سوي داوران قرار گرفت، اما عملا ما در بسياري از رشته هاي ورزشي اصولا ورزشكار و شركت كننده اي نداشتيم. به هرحال توان و استعداد ما در رشته هاي ورزشي هيچ چيز كمتر از آمريكا، چين، انگليس، روسيه، كره جنوبي، كره شمالي، استراليا، ژاپن و ... ندارد، آنچه ما نياز داريم نگاه معقول و منطقي و برنامه ريزي مناسب حرفه اي و مدون براي حضور و شركت هر چه بيشتر جوانان مان در المپيك و ديگر رقابت هاي منطقه اي آسيايي و جهاني است. هنوز ما در رشته هاي گروهي در المپيك حضور جدي و فعال نداشته ايم. واترپولو، فوتبال، بسكتبال، واليبال، هندبال و ... از جمله رشته هايي هستند كه ما مي توانيم در المپيك عرض اندام كنيم. متاسفانه در رشته دو ميداني، تيراندازي، شمشير بازي، اسب دواني، شنا و شيرجه نيز ما نتوانسته ايم آن چنان كه بايد و شايد روي جوانان مان كار و سرمايه گذاري كنيم. شكي نيست كه اگر مسئولين و فدراسيون هاي ورزشي علاوه بر توجه به ورزشكاران پسر، روي توانايي هاي بالقوه ورزشكاران دختر تمركز مي كردند و تنها دل به رقابت در برخي رشته ها خوش نمي كردند، توان و قدرت كاروان ورزشي ما در المپيك بيشتر از اين هم مي شد. ما توان آن را داريم كه حتي جزو ده كشور برتر و بهترين دنيا هم باشيم. اين تنها يك ادعا نيست اگر ما به خانه تكاني در مديريت ورزش مان بپردازيم، اگر موانع و مشكلات مالي و رفاهي دست اندركاران ورزش و به ويژه ورزشكاران را از ميان برداريم و اگر دست از برنامه ريزي هاي غلط بر مي داشتيم، براي رفع مسئوليت رقابت هاي ورزشي را برگزار نمي كرديم، توان و استعدادهاي درخشان جوانان ايران قدرت حضور فعال تر و چشم گيرتر را در رقابت هاي بين المللي دارد .
بايد غير ورزشي ها را از ورزش مان دور كنيم، بايد عرصه را براي عاشقان و پهلوانان ورزش باز كنيم. شنيدن و ديدن اين كه ما در انتخاب رئيس فدراسيون هاي ورزشي چند سالي است كه مشكل داريم، مايه دلسردي و افت در عرصه فعاليت هاي ورزشي مي گردد و در حالي كه برخي از آقايان چند هفته قبل از اعزام ورزشكاران در لندن جا خوش كرده بودند، برخي از ورزشكاران ما گله از عدم حضور مربي و يا همراه كافي داشتند. تعدادي از رشته هاي ورزشي فاقد رئيس فدراسيون بودند و يا رئيس فدراسيون را به آنها تحميل كرده بودند .
حالا اگر توانمندي هاي ورزشكاران دختر و پسر خود را باور كنيم و به آنان اعتماد داشته باشيم و اگر در راستاي تشويق و ترغيب انان بكوشيم و مديريت ناكارآمد را از ورزش مان حذف كنيم به راحتي مي توانيم در آينده حرفي براي گفتن داشته باشيم. مطمئنا با اين جمعيت جوان حتي ما براي 3 المپيك بعد هم قادر به رقابت و كسب مدال هاي رنگارنگ و جايگاه بهتر هستيم. ضمن خسته نباشيد به همگي ورزشكاران و دلسوزاني كه جايگاه المپيك مردم ايران را ارتقا بخشيدند، اميد توجه بيشتر به استعدادهاي نوجوانان و جوانان مان در رشته هاي ورزشي دختران و پسران را داريم .