زبان فارسی به شیرینی معروف است و بخشی از این شیرینی و عسلی زبان فارسی به ضرب المثلهایی است که به مرور در این زبان جا افتاده است. یکی از این ضرب المثلها این است که آدم دانا دو بار یک اشتباه را تکرار نمیکند. یعنی ما آدمها وقتی از کاری، طرحی، فردی ضرر میکنیم و یا زیان میبینیم، دوباره به سراغ آن نمیرویم و کار، طرح و حتی فرد را کنار میگذاریم.
اما گویا در بحران اقتصادی و گرفتاری ارز که مدتهاست اوضاع بازار و زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده، قصد عبرت و پند گرفتن نداریم و همان سیاست و برنامهها را دنبال کرده و میکنیم.
طوفان مرداد و شهریور ماه ارز امسال، دقیقا تکرار قصه آذر و دی 90 بود. یعنی ظرف چند هفته به گفته صاحب نظران داخلی و در رأس آنان احمد توکلی نماینده مجلس هشتم و مجلس فعلی، ارزش پول ملی تا 45 درصد سقوط کرد و دلار تا مرز 2000 تومان رسید و خلاصه پای رییس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد و دارایی هم به میان آمد که طرح و برنامههای اضطراری داده شد و ارز مرجع به جای 1226 تومان به حدود 1500 تا 1600 تومان میرسد و خلاصه همان قصه و روایتهایی که دقیقا تابستان امسال در پی افزایش بهای دلار و سکه پیش آمد.
البته ظرف هفتهها و روزهای گذشته، افزایش دلار به مرز 2600 تومان، دیگر صبر و حوصله مجلسیها را هم سر برد تا رو به سؤال و جواب از وزیر اقتصاد و دارایی - شمس الدین حسینی - بیاورند.
و اما آنچه در مجلس با حضور حسینی رخ داد، بسیار مأیوس کننده بود، چرا که وزیر اقتصاد بار اول (هفته سوم شهریورماه) که به مجلس آمد، تنها توانست بگوید که بازار ارز به ایشان ربطی ندارد و مسئولیت عزل و نصب رییس بانک مرکزی هم با او نیست و رفت.
بار دوم (اواخر شهریورماه) که دوباره مجلسیها او را به خانه ملت دعوت کردند و به قول مطبوعاتیها، کارت زرد دوم را به او نشان دادند، کمی مسئولیت پذیرتر با مشکل روبروی شد و حرفهای محکمه پسندتری زد و قول پیگیری داد و حتی از طرحی نو سخن گفت که بتواند قیمت دلار، همان ارز کذایی را، کنترل کند که امیدی به این طرح هم نیست.
و اما رییس بانک مرکزی که ایشان مجری سیاستهای ارزی دولت هستند هم طی این مدت مدام طرح و برنامه داد و خلاصه مدام آسمان و ریسمان بافت و او هم به دنبال رفتن شمس الدین حسینی به مجلس، کمی مسئولیت پذیرتر شد.
اما کسی که باید در رابطه با این بحران پولی به داد این مردم برسد، رییس دولت است که او هم قولهایی مبنی بر کاهش و کنترل قیمت سکه داد. در این گیر و دار، روند افسار گسیخته گرانی و بالا رفتن قیمتها بر نگرانیهای مردم لحظه به لحظه میافزاید.
از آن بدتر طرحی را که آقایان به مجلس دادهاند و مجلسیها هم گویا تا حدودی از آن حمایت کردهاند این است که هر صبح بانک مرکزی نرخی اعلام کند و نهادها و سازمانهایی که به همراه بانک مرکزی دست به فروش ارز میزنند با 2 درصد کمتر آن نرخ را مبنای معاملات قرار دهند.
یعنی اگر بانک مرکزی نرخ را 2500 تومان اعلام کرد، نرخ فروش ارز به متقاضیان 2450 تومان میشود.
حالا این تفاوت اندک چه دردی از این مردم دلار زده دوا میکند، خدا میداند. البته ناگفته نماند که نرخ 1226 تومان ویژه کالاهای اولویت اول، کماکان در اختیار وارد کنندگان منصف مرغ، گوشت و دیگر اقلام حیاتی قرار میگیرد. مشکلی که این وسط وجود دارد این است که اگر ارز مرجع در اختیار وارد کنندگان بوده و هست، چرا و به چه دلیل از زمستان پارسال تاکنون بها و قیمت اقلام خوراکی و حیاتی در کنار دیگر نیازمندیهای مردم بالا رفته و میرود؟ طوری که بسیاری از اقلام از سبد کالای مردم حذف شدهاند.
و اما محمود بهمنی که طی این مدت خودش آقای خودش بوده و گویا عزل و نصب او فقط توسط رییس دولت احمدی نژاد امکان پذیر بوده و هست، تا کی میخواهد به این سیاست و روند بیثباتی بازار ادامه دهد، خدا میداند.
مجلسیها نیز گویا همه توانشان دو کارت زرد دادن به شمس الدین حسینی بود که انگار وزیر تشریفاتی (اسمی) اقتصاد و دارایی است که زحمت حساب و کتاب دلار و سایر ارزها را هم به خودش نمیدهد. حالا این وسط نقش رییس دولت به عنوان هماهنگ کننده نیروها و وزیران کابنیه و نظارت بر طرحهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و از جمله اقتصادی چیست و تا چه حد پاسخگو باید باشد؟ این سؤالی است که باید از نمایندگان مجلس پرسید.
یقینا در سطح جامعه بسیاری بر این باورند که نه برای بار دوم که برای چندمین بار، مردم و کشور دارند بابت اشتباه محاسبات و همچنین سوء استفادههایی که در این رهگذر میشود، زیان میبینند و این زیانها تنها ناشی از اعتماد و دادن فرصت به برخی مسئولین در امور مالی و پولی کشور و در رأس آنان محمود بهمنی رییس بانک مرکزی است که زندگی را بر مردم تلخ کرده است.