علاقه به شعر ميان فارسي زبانان از جمله مردم ايران، به قدري است كه مدام در گفته ها و نوشته ها و سخنان، بر زبان جاري مي شود. آن هم شعرهاي بسيار بامعني و زيبا از شاعران بزرگ ايران چون سعدي، حافظ، خيام، عطار و... كه با مضامين مختلف براي هميشه در اذهان مي مانند و اين يك بيت پرمعنا از مجموعه اي بسيار زيبا، خود مي تواند در وصف حال و روز امروز ورزش و جوانان باشد :
چنان قحط سالي شد اندر دمشق
كه ياران فراموش كردند عيش
اگر راستش را بخواهيد امروز مردم دوست دارند كه به جاي صحبت از هر مشكل و مسأله اي، صحبت از هر عشق و شوري، بحث از دلار ... تومان شود. بحران پولي كه همه توجهات را معطوف خودش كرده و مي كند. بنابراين گفتن و نوشتن از استيضاح وزير ورزش و جوانان در مجلس، چنان خبر فوري و فوتي نيست. اما مسأله جوانان و ورزش كشور هم از آن مواردي است كه نبايد از آن هيچ وقت غافل شد .
امور جوانان و ورزش و تربيت بدني از دغدغه هايي است كه دولت دهم راهكارش را در ايجاد وزارت ورزش و جوانان ديد و بعد از تشكيل و با كلي حواشي و خبرسازي و تأخير به دست وزير ورزش محمد عباسي سپرده شد تا هم به اوضاع و احوال جوانان توجه شود و هم ورزش كشور سر و سامان بگيرد. اما اين ابتكار و ارتقاي مقام، تنها موجب شد كه مشاور و معاون رييس جمهور در سازمان تربيت بدني و امور جوانان، به وزارت برسد و خلاصه وزارتخانه اي نو و جديد با اهداف بلند و سياست گذاري متحول شده به جنگ معضلات جوانان و مشكلات ورزش رود كه عاقبت كارش اين بود كه جوانان، تنها مشكلاتشان ازدواج كردن است و وضعيت ورزش هم به اينجا رسيد كه تيم ملي فوتبال ايران با آن همه افتخار و سابقه درخشان، از تيم ملي لبنان كه به اندازه يكي از تيم هاي ليگ دسته سه ايران (يكي از تيم هاي محلات تهران) تكنيك و تاكتيك و هوادار نداشت، شكست خفت باري بخورد. و خلاصه داد همه كساني كه خواب بودند را درآورد. اينجا بود كه معلوم شد عكس گرفتن و لباس ورزشي پوشيدن و با اهالي فوتبال خوش و بش كردن برخي از مقامات، كارساي نبوده و خلاصه ما نه تنها در داخل با ورزش و بخصوص فدراسيون هاي ورزشي كلي مشكل داريم، كه فدراسيون هاي جهاني هم مدام، برخي از رشته ها را تهديد به تعليق مي كنند .
البته يادمان باشد كه ورزش ايران فقط فوتبال نيست و يك شكست از تيمي چون لبنان، خيلي تلخ و ناگوارتر از انتصاب ناشايست و غيرتخصصي نيست .
در سال جاري، ورزشكاران ما با عشق به مردم و ميهن در عرصه هاي بين المللي همچون المپيك و پارالمپيك موجب افتخار و خوشحالي مردم شده اند. افتخاراتي را كه مردم و ورزشكاران، آنها را مديون زحمات و كار و تلاش سالهاي سال كساني هستند كه طي دولت نهم و دهم از ورزش جدا شدند و يا كنار گذاشته شده اند .
كساني كه معتقد به كار بنيادي و ريشه اي بودند و تلاش و سالها تجربه و كارشان زماني گل كرد كه خودشان در حاشيه ماندند و از كساني تقدير و سپاسگزاري شد كه حتي حاضر به انجام تمرين صبحگاهي و يك پياده روي كوتاه و آرام چند كيلومتري نيستند و گهگاه به لطف برخي از دست اندركاران و برنامه سازان در تلويزيون ظاهر مي شوند و جوانان را به ورزش و نشاط ناشي از آن ترغيب مي كنند. البته صحبت كردن مسئولين ورزشي، همانند قول هاي ارزي رييس بانك مركزي كه از اين گوش شنيده مي شود و از آن گوش بيرون مي رود، هيچ دردي از جامعه جوانان و ورزش ما دوا نكرده و نمي كند. اما به راستي تا كي بايد با انتصاب افراد غيرورزشي، به جنگ اراده و عشق جوانان رفت؟ شايد بگوييد كدام افراد غيرورزشي؟
از همين فوتبال شروع كنيد. به راحتي به جايي مي رسيد كه مي بينيد. اصولا هر كسي كه از هر جا كنار گذاشته شده و خلاصه پست و مقامي كه درخور شأنش در بين اعضاي كابينه و مديران كل و... نصيبش نشده، ديواري كوتاه تر از امور جوانان و ورزش پيدا نكرده. تا دلتان بخواهد از رييس و هيأت مديره باشگاه ها گرفته تا برسد به كميته ملي المپيك را دربر مي گيرد. حالا هرچه بگوييد ورزش هم يك علم، يك تخصص و دانشگاه و تحصيلات آكادميك مي خواهد، گوشي بدهكار نيست .
اگر در فوتبال شاكي شويد، جواب اين است كه از بچه گي مسابقات فوتبال تماشا كرده ام. اگر از رشته هاي ديگر مثل دوچرخه سواري و قايقراني و پينگ پنگ و خلاصه هر رشته ورزشي را مطرح كنيد، توجيهي مي شنويد .
و اما بحث جوانان، خلاصه شده به ازدواج كردن، از ازدواج موقت، ازدواج دايم، تا كوتاهي و قصور در زاد و ولد. حالا با اين اوضاع و احوال و بيكاري و بحران اجتماعي، چطور و چگونه معضلات حل مي شوند، صحبت هايي است كه در مصاحبه هاي راديو و تلويزيوني و يا در رسانه ها، از اين مسئولين مي خوانيد و يا مي شنويد. در حالي كه مشكلات، روز به روز حادتر مي شوند .
حالا هم مجلسي ها با اكراه، راه و چاره كار را در آن ديده اند كه وزير ورزش به مجلس شرف ياب شود و به آنان توضيح دهد كه چرا مثلا به لبنان باختيم، يا چرا كميته بين المللي المپيك و فدراسيون ها، مدام تهديد مي كنند و فدراسيون هاي ورزشي ما چرا اين همه خبرساز شده اند؟
چرا برخي از ورزشكاران در برگزاري المپيك از كمبودها و كاستي ها مي گفتند و اعتراض داشتند؟
يقينا اگر آمدن عباسي به مجلس، مثل آمدن شمس الدين حسيني وزير اقتصاد باشد، اين استيضاح هم مثل آن فراخوان، نتيجه اش بحراني شدن هرچه بيشتر وضعيت جوانان و ورزش كشور است .
چرا كه با خارج شدن شمس الدين حسيني از مجلس، چنان به هم ريختگي در قيمت ارز و دلار و طلا ايجاد شد كه رفتن او هم مثل احضار محمود بهمني رييس بانك مركزي به مجلس، سودي نداشت .
حالا آيا با استيضاح و سؤال از وزير ورزش، همه مشكلات از بين مي رود يا آنكه نه، بايد ادامه جنگ و دعوا را در برخي فدراسيون ها ديد و شاهد تحقير و تنبيه ورزشكاران در باشگاه هاي ورزشي به ويژه در رشته فوتبال و... بود؟
به هر حال اين روزها كه جوانان دل و دماغي ندارند و از عشق و عاشقي خبري نيست، اميدواريم كه اين استيضاح موجب علاقه و توجه بيشتر و شور و نشاط بين اهالي ورزش و بخصوص جوانان مان گردد و نتيجه بخش باشد .