ظرف کمتر از یکسال برای دومین بار شاهد بحران پولی ناشی از نوسانات شدید افزایش نرخ ارز در کشور بودیم. طوری که ظرف یک هفته، بیش از هزار تومان بر بهای دلار، پوند و یوروی بازار سیاه افزوده شد. بحرانی که از شمال تا جنوب، شرق تا غرب کشور را تحت تأثیر خود قرار داد و به گفته کارشناسان، 40 درصد دیگر از ارزش ریال کاسته شد.
بنابراین با در نظر گرفتن سقوط 40 درصدی ریال در زمستان گذشته، طی این دو مرحله در مجموع تا 80 درصد ارزش پول ملی در مقابل ارزهایی چون یورو، پوند، دلار و... سقوط کرده است.
یقینا چنین سقوطی به این مقدار، نه تنها امنیت و ثبات بازار را بر هم میزند، که قدرت خرید مردم را به شدت کاهش میدهد و پیامدهای اجتماعی ناگواری را به دنبال داشته و دارد و بر نگرانیهای عمومی میافزاید.
در چنین جوی که التهاب، بازار را فرا گرفته است، عدهای هم به سودجوییهای رایج دست زده و بر شدت بحران افزودهاند. اوج نگرانیهای رسیدن دلار به 36000 ریال، روز سهشنبه یازدهم مهرماه بود. همان روزی که رییس دولت اقدام به برگزاری مصاحبه با مطبوعات، رسانهها و خبرنگاران داخلی و خارجی کرد. مصاحبه و پرسش و پاسخی که همه مردم نگران چشم به آن دوخته بودند تا بشنوند و ببینند که احمدینژاد در برابر این معضل و مشکل اقتصادی، چه نظر و دیدگاهی دارد و چه ابتکار و راهکاری برای دوای این درد خانمان سوز که گریبان اقشار بزرگی از جامعه به ویژه قشر کم درآمد و حقوق بگیر را گرفته است، ارایه میدهد. یقینا یک مصاحبه شفاف و یک قاطعیت حساب شده، شاید آبی بود بر آتشی که گریبان اقتصادمان را گرفته است. اقتصادی که بیماریاش روز به روز شدیدتر و کهنهتر میشود.
بنابراین همه توجهات به ویژه مردم و منتقدان دولت به کلام احمدی نژاد معطوف شده بود. احمدی نژادی که هشتمین سال کاری خود را پشت سر میگذارد و با خوش اقبالی تمام توانسته بود با فروش نفت بالای 100دلار به درآمدهای سرشاری که بالغ بر 650 میلیارد دلار میشد دست یابد. مبلغی که هیچ یک از رییس جمهورهای قبلی، خوابش را هم نمیدیدند.
به طور متوسط سالانه 90 میلیارد دلار درآمد ناشی از فروش نفت، آن هم در زمانی که دولت نهم و دهم با مشکلات خاصی چون جنگ دست به گریبان نبود و دولتهای پیشین هم بدهکاری به بار نیاورده بودند و همه زیرساختها آماده بود، تنها احمدی نژاد با یک مدیریت حساب شده و کارآمد میتوانست بخش قابل توجهی از درآمدهای ارزی را صرف بازسازی صنایع و بخشی را پس انداز نماید.
از آنجایی که طی 3 سال گذشته، تهدیدات به تحریم، بیشتر شدت گرفته بود و عملا از آغاز سال 2012 علاوه بر بخشهای بازرگانی و نفتی و... بانک مرکزی هم شامل تحریم شده بود، بنابراین پیش بینی وقوع مشکلات اقتصادی در سال جاری و سالهای پیش رو، کار سخت و دشواری نبود. این در حالی است که تا آغاز سال جاری، بسیاری از مسئولین نقش و تأثیر تحریمها را انکار میکردند و در حالی که به نوعی به دشمنان خارجی بیاعتنایی مینمودند، از واقعیتها و مشکلات پیش رو نیز غافل شده بودند.
بنابراین آنچه طی هفته دوم مهر رخ داد، عملا بسیاری از مسئولین، بخصوص مجلسیها را بیش از پیش به مقابله با دولت کشاند و شروع به انتقادهای شدید و تند از دولت و سیاست پولی و اقتصادی و... احمدی نژاد کردند. چرا که این نوسانات اخیر، عملا اقتصاد کشور را در آستانه رکودی بیسابقه قرار داده است. به همین دلیل هم مصاحبه مطبوعاتی احمدی نژاد، اختصاص به حمله به مجلس یافت و نه تنها مجلسیها، که هر نهاد و ارگانی که از عدم کفایت دولت در مهار تورم و گرانی لب به سخن گشوده بود، از انتقادهای رییس دولت در امان نماند.
از رییس مجلس تا شهرداری تهران، نیروهای امنیتی و حتی سازمان تبلیغات، همه و همه مورد انتقاد شدید قرار گرفتند و وی از آنان به عنوان عوامل داخلی مقابله با او و دولتش یاد کرد. طوری که عملا مصاحبه احمدی نژاد، به تریبونی برای دفاع از خویش و همکارانش و حمله به نیروها و منتقدان تبدیل شد.
اما به راستی ایشان که تحریمها را مؤثر میدانست و بر آن تأکید کرد، چرا در مقابل پیامدهای آتی آن دست به مقابله نزده است؟ چرا او که عقیده دارد رانتها توانستهاند این بلا را بر سر اقتصاد ما بیاورند، پیش از بحران اخیر مورد آنها را مورد حمله قرار نداده است؟ چرا او که خود را نوکر مردم و ملت و کشور معرفی میکند پیش از اینها مشکل و بحران اقتصادی را جدی نگرفته است؟
شاید دولت به عنوان یک قوه (مجریه) مستقل باشد اما هر یک از این قوا باید در مقابل مردم و نهادهای نظارتی پاسخگو باشند. شاید نیروهای نظامی، انتظامی و... و اعضای هیأت دولت و کارکنان و آبدارچی ادارات، حقوق بگیران دولت باشند، اما همه حق دارند برای حفظ استقلال کشور و ثبات سیاسی، اقتصادی و... در راستای خدمت به مردم و فقط خدمت به مردم، منتقد و نگران باشند.
پس هر نقد منصفانه و هر سؤال و پرسشی از عملکرد دولت، چه از سوی مجلسیها و چه اصحاب قلم و مردم کوچه و بازار، نه تنها یک حق، که امری بسیار طبیعی است. لذا در مقابل آن همه صبر و تحمل و شکیبایی مردم و حمایتهای گستردهای که از سوی برخی مقامات به ویژه مجلس هشتم و نهم صورت گرفته، دولت و شخص احمدی نژاد باید پاسخگو باشد و مسئولیت همه عواقب ناگواری را که تاکنون گریبان مردم را گرفته است به عنوان رییس دولت و بخشی از نظام سیاسی برعهده گیرد.
بنابراین پاسخها و گفتههای ایشان در مصاحبهاش، قانع کننده نبود که مشکلات چهارشنبه گذشته بازار تهران نیز ثمره پاسخهای غیرعلمی و غیرتخصصی ایشان در رابطه با مشکلات پولی و اقتصادی بود و تهدید به کناره گیری، تنها برای مقابله با انتقادها، تا قبول مسئولیت بوده است.