توان و قدرت جسمي آدم ها هميشه ثابت و پايدار نيست و با بالا رفتن سن، كم كم بدن رو به ضعف مي گذارد و آدم ها دچار بيماري هاي مختلف مي شوند. گرچه شرايط و اوضاع اقليمي و سياست هاي رفاهي دولت ها، در به تأخير انداختن دوران كهولت و پيري تأثيرگذار است، اما آنچه در نهايت رخ مي دهد، يعني دوران ناتواني، دير يا زود به سراغ آدم مي آيد .
انسان از بدو تولد بسيار ضعيف و ناتوان است و نياز شديد به مراقبت و توجه دارد، اما تفاوت دوران كودكي با دوران پيري در اين است كه در زمان كودكي، توجهات باعث افزايش قدرت و رشد بافت ها و اندام هاي بدن براي ورود به دوران نوجواني و جواني مي شود و به قول معروف هر آنچه صورت مي گيرد براي رسيدن به اوج است، اما دوران پيري عليرغم همه توجهات، روز به روز انسان رو به افول مي رود، خلاصه مسير طبيعي براي خاموش شدن طي مي شود. اما با دانستن و قبول اين واقعيت، توجه به سالمندان يك وظيفه عرفي و انساني است كه در همه اديان الهي نيز بر توجه به افراد سالمند و والدين تأكيد شده است .
والديني كه عمري را براي رفاه و آسايش اعضا و افراد خانواده با تحمل رنج و مشقت گذرانده اند، به دوراني مي رسند كه نيازمند و محتاج حمايت و توجه مي شوند. اما همه سالمندان و افراد كهنسال اين شانس و فرصت نصيبشان نمي شود كه دوران پيري را در كمال آرامش و آسايش به سر برند. گهگاه شاهد درد دل ها و گله هايي از سوي سالمندان هستيم كه انسان، نگران آينده فرزندان آدم مي شود. متأسفانه يكي از خصلت هاي بد آدمي، فراموشي است .
يعني عليرغم وقوع حوادث تلخ و ناگوار، آدم ها به مرور حتي مصيبت ها را هم فراموش مي كنند. بعضي از آن به عنوان يك حسن ياد مي كنند، برخي هم آن را يك درد تلقي مي كنند. به هر حال آنچه واقعيت دارد اين است كه انسان، بسياري از حوادث تلخ و شيرين زندگي را به مرور به دست فراموشي مي سپارد، حال چه آن خاطرات مربوط به دوران كودكي و ناز و نوازش هاي پدر و مادر و يا ماجراجويي هاي دوران جواني و نوجواني باشد. بالاخره بخشي از واقعيت هاي زندگي ما آدم ها به فراموشي سپرده مي شود .
اما ياد كردن از گذشته، خواه ناخواه و خواسته يا ناخواسته به سراغ آدم ها مي آيد، يادي كه اگر گهگاه با ديدن آلبوم و فيلم و مطالعه دفتر خاطرات به آن پرداخته شود، جلوي برخي از كارها و اعمال و رفتار ناشايست و ناصواب نسبت به پدر و مادر و اطرافيان را ميگيرد. گذشتهاي كه در نزاع و مشاجرات، برخي تلاش مي كنند كه به ياد ما بياورند تا بلكه جلوي كم لطفي و بي حرمتي ها گرفته شود و يا به حداقل رسانده شود .
شايد وقتي در كوچه و خيابان، درددل پيرمرد و يا پيرزني اين باشد كه هيچ چيز زيباتر از جواني (قدرت و اقتدار) و هيچ چيز زشت تر از پيري (ضعف و وابستگي) نيست، خود بيانگر اين واقعيت است كه كسي و يا برخي افراد جامعه، نسبت به كهنسالان و سالمندان بي توجهي مي كنند .
شايد وقتي كسي به شما بگويد آيا اين سزاوار و شايسته است كه افرادي كه نسبت سببي دارند به تر و خشك كردن پيرزن يا پيرمردي مبادرت ورزند كه خود داراي چندين فرزند دختر و پسر است، بيانگر اين حقيقت باشد كه برخي از ما نسبت به اطرافيان و خصوصا والدين خود، كم لطفي و بي توجهي مي كنيم. شايد ما فراموش كرده باشيم كه پدر و يا مادر در حق ما چه گذشت و ايثارهايي كه نكرده اند .
شايد فراموش كنيم طفلي ضعيف و ناتوان بوده ايم كه امروز جوان رشيد و رعنايي شده ايم و براي اين ابهت و اقتدار و توانمندي و قدرت، چه زحمت ها كشيده شده است. اما آنچه را نبايد فراموش كرد اين است كه اگر عمر طبيعي داشته باشيم، اگر حادثه و حوادث پيش بيني نشده اي رخ ندهد، همه ما دوران پيري و ناتواني را تجربه خواهيم كرد، دوراني كه از حركت اندام و دست و پاها تا قدرت تفكر و تعقل ما دچار ضعف و ناتواني مي شود .
حتي توان چرخش زبان در كام خود را به مرور از دست مي دهيم، آن وقت آنچه به داد ما مي رسد، فقط احساس وظيف كردن هاست، احترام گذاشتن هاست و انسان بودن هاست .
تفاوت ما با ديگر موجودات و مخلوقات در اين است كه از فكر و انديشه برخورداريم و اگر اين فكر و انديشه را درست و در راه سعادت خود و ديگر همنوعان به كار ببريم، آن وقت شاهد رفتارهاي زشت و زننده نسبت به يكديگر نيستيم. آن كسي كه گله از فرزند مي كند، آن كسي كه شكوه از همسر دارد، آن كسي كه از در و همسايه ها دلخوشي ندارد، به راستي اگر حقوقش پايمال شده باشد و اگر مورد بي مهري و بي توجهي قرار گرفته باشد، آيا جامعه و در و همسايه ها و قوم و خويشان و فرزندان را به چالش نكشيده است؟ واقعا كساني كه رابطه نسبي با سالمندان دارند، در اولويت خدمت كردن به پدر و مادر قرار ندارند؟ چطور توقع دارند كه به جاي آنان، افرادي كه رابطه سببي و... دارند و يا در همسايگي قرار دارند، جبران مافات كنند؟
شكي نيست كه همه ما نسبت به يكديگر وظيفه هايي داريم، اما انتظار و توقعات از هر يك از ما به درجه و ميزان رابطه ما با همديگر نيز بستگي دارد. توقع احترام گذاشتن از فرزند به پدر و مادر، بيشتر از نوه هاست. اما متأسفانه بايد شاهد بي توجهي و كم لطفي فرزندان و حمايت و پشتيباني كودكان و خردسالان در خانواده نسبت به سالمندان بود. هر چند همين هم جاي شكر دارد كه نوجوانان و كودكان عاشقانه نسبت به ميان سالان و كهنسالان محبت و لطف دارند. اما بيشترين نگراني از آنجا سرچشمه مي گيرد كه به مرور، جامعه رو به عادت هايي بياورد كه در آن جامعه جايگاه و منزلت والدين و بزرگسالان كم رنگ و كم رنگ تر گردد .
پس وقتي به پارك مي رويم و شاهد توجه والدين و خانواده ها به فرزندانشان هستيم، يادي از پدر و مادر خويش كنيم. وقتي داستان و قصه اي را مي خوانيم كه در آن از زحمات و تلاش پدر و يا مادري سخن به ميان مي آيد، يادي از تلاش و زحمات والدين خود كنيم. وقتي فيلم و سريالي را در كنار خانواده مان تماشا مي كنيم كه در آن بر حرمت و احترام به والدين اشاره مي گردد، به وظيفه اي كه نسبت به والدين و پدر و مادر و اطرافيان خود داريم آگاه تر گرديم تا آنچه را كه در آينده و در سرنوشت خود داريم، سزاوار و شايسته رقم بزنيم. نگذاريم اين روزها فشارهاي اقتصادي روي آداب و آيين هاي زيباي انسان دوستي ما ايرانيان تأثير سوء بگذارد .
نوع دوستي و انساني دوستي از صفات بارز ما مردم ايران بوده و هست، آنچه را كه بايد به آن افتخار كنيم از بين نبريم. در اين روزهاي سرد، با محبت دلهاي همديگر را گرم كنيم و سالمندان و پدر و مادران را در اولويت اين حركت و رفتارهاي انساني قرار دهيم .
يادمان باشد اگر پدر و مادرمان را فراموش كنيم، اصل و اصالت خود و وجود خودمان را ناديده گرفتهايم. اگر در خانواده كسي قصور مي كند، ما جبران كنيم. اگر دست و بال كسي بسته است، ما در حد توان هزينه كنيم. اگر دوران پيري و ميان سالي والديني كه چندين فرزند داشته اند به سختي و در تنهايي و فراموشي بگذرد، واي بر احوال نسلي كه يا تشكيل خانواده نمي دهد و صاحب فرزند و همسر نيست و يا خانواده بسيار كوچك و محدودي دارد. پس آنچه بايد امروز به وديعه گذاشته شود، توجه، لطف و رسيدگي به سالمندان و كهنسالان و همت و تلاش براي حفظ اين فرهنگ است .
فرهنگ غني و اصيل ايراني را به ناملايمات و نامردمي ها نفروشيم. آنچه را كه خداوند بر اجراي آن تأكيد كرده است با دل و جان انجام دهيم تا حسرت از دست دادن پدر و يا مادرمان را نخوريم و نگران فرداي خود نباشيم. شايد بتوانيم و يا مجبور به فراموشي باشيم، اما پدر و مادر از مواردي هستند كه هيچگاه نبايد به فراموشي سپرده شوند .