پیش درآمد:
در پی فراخوان و دعوتنامه رسمی از طرف دبیرخانه دومیننشست اندیشه های راهبردی در جمهوری اسلامی با محوریت موضوع عدالت، (این نشست در تاریخ سهشنبه 1390/2/27 و با هم اندیشی و تبادل نظر رهبر معظم انقلاب و دهها نفر از اندیشمندان، متفکران، استادان و محققان دانشگاهی و حوزوی برگزار و حقیر نیز شرف حضور در آن را یافتم) مبنی بر نگارش خلاصه دیدگاه ها و نقطه نظرات خود پیرامون محورهای مورد نظر نشست فوق، اینجانب با کمال افتخار و خرسندی، و بر حسب تکلیف و وظیفه دینی و علمی خود، با دقت و وسواس تمام اقدام به تهیه و تدوین دو متن سخنرانی تخصصی کرده و در موعد مقرر به دبیرخانه نشست ارسال کردم.
متن مقالهای را که پیش رو دارید، یکی از دو متن ارسالی اینجانب به دبیرخانه دومین نشست اندیشههای راهبردی در جمهوری اسلامی با محوریت موضوع عدالت میباشد، که قرار بود در قالب سخنرانی در محضر مقام معظم رهبری ارائه شود که به علت ضیق وقت و طولانی شدن پرسش و پاسخ مقالات این امر میسر نشد. با این وجود با کمال مسرت متن فوق به عنوان یکی از 36 مقاله برگزیده نشست، در مجموعه مقالات دومین نشست اندیشههای راهبردی در جمهوری اسلامی با محوریت موضوع عدالت به چاپ رسیده است. اینک فرصت را مغتنم شمرده و متن مقاله فوق را تقدیم علاقمندان می نمایم.
چکیده:
مطالعات متعدد، حکایت از وجود انواع نابرابریها در درون مناطق روستایی و نیز بین این مناطق و سایر مناطق دارد. قاعدتاً از جمله اهداف مهم مدنظر در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، کاهش این نابرابریها و تحقق بخشیدن به ایده »عدالت و پیشرفت«در کل کشور و از جمله در مناطق روستایی میباشد. بر این اساس، مقوله عدالت گستری که قاعدتاً درصدد محو و یا حداقل کاهش این نابرابریهاست، ضرورت و چند و چون و کم و کیف و نیز راه کارهای اجرایی این سیاست، به عنوان یک جریان اندیشهای هم راستا با آرمانهای دینی و نظام مقدس جمهوری اسلامی موضوعیت مییابد. در این میان یک گام اساسی، شناسایی زمینهها، موانع و محدودیتهای تحقق این آرمان درکل کشور به ویژه در مناطق روستایی میباشد که محور این مقاله را تشکیل می دهد.
واژههای کلیدی: عدالت گستری، مناطق روستایی، زمینهها، موانع و محدودیتها.
مقدمه:
این باور به وضوح به اثبات رسیده است، که توسعه بدون عدالت امکان پذیر نیست و چنین توسعهای اگرهم در کوتاه مدت حاصل شود، در درازمدت خسارتهای جبران ناپذیری را تحمیل خواهدکرد. از این رو مقوله عدالت گستری در عرصههای عملی و نظری به دغدغه عمومی بشریت امروز تبدیل شده است(1). از این رو تحقق عدالت اقتصادی –اجتماعی، هدف اساسی دولتهای اسلامی به حساب آمده و به عنوان شاخص فعالیتهای جامعه اسلامی به شمار میرود(2). شناخت نابرابریها و بی تعادلیها در چارچوب محدودههای جغرافیایی مختلف (شهرو روستا) و در نتیجه پی بردن به اختلافات و تفاوتهای موجود و سیاستگذاری در جهت رفع و کاهش نابرابریها از وظایف اساسی متولیان توسعه مناطق به شمار میآید(3). ازجمله مناطقی که همواره با بی عدالتی و نابرابریها مواجه بوده و با گذشت زمان این نابرابریها و بیعدالتیها رنگ و شکل خود را عوض نمودهاند، مناطق روستایی ایران میباشد. واقعیت این است که روستاییان از قشرهای زحمتکش جامعه بوده و با فعالیت در بخش کشاورزی، دامپروری وغیره همواره در راه استقلال ملی تلاش نمودهاند. در عین حال مطالعه سیر تاریخ و تحولات اوضاع و احوال مناطق روستایی بیانگر وجود انواع بیعدالتیها و نابرابریها مرتبط با این مناطق میباشد.
به طور کلی نابرابریهای موجود در مناطق روستایی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: نابرابری در درون جامعه روستایی و نابراری در بین مناطق روستایی و شهرها. از جمله نابرابریهای درون جامعه میتوان به تفاوت در فرصتهای زندگی که شامل تفاوت درآمدی، تفاوت در آموزش، تفاوت در امید به زندگی و تفاوتهای جنسیتی اشاره نمود.
شاید بتوان گفت تفاوت بین شهر و روستا که غالباً ناشی از سطوح متفاوت توسعه یافتگی است، در اثر بیتوجهی به روستاها و تمرکز منابع و امکانات در شهرها ایجاد شده است. بدون شک این مسئله منجر به بروز انواع نابرابری بین مناطق شهری و روستایی شده است. بر این اساس، مقوله عدالت گستری که قاعدتاً درصدد محو و یا حداقل کاهش این نابرابریهاست، ضرورت و چند و چون و کم و کیف و نیز راه کارهای اجرایی این سیاست، به عنوان یک جریان اندیشهای هم راستا با آرمانهای دینی و نظام مقدس جمهوری اسلامی موضوعیت مییابد.
با مطالعه آراء و اندیشههای حضرت امام خمینی(ره)، به عنوان بنیان گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی در مییابیم که از منظر ایشان، مقوله عدالت گستری به عنوان یکی ار ارکان و آرمانهای نظام مطرح و همواره بر آن تأکید داشته است. بنابراین در آغاز دهه چهارم عمر پر برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی و در دههی عدالت و پیشرفت، ضرورت پرداختن به مقوله عدالت گستری، بیش از پیش بر همگان آشکار و اهمیت یافته است. لذا اینک که در اندیشه تهیه و تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت برآمده ایم، لازم است تا مقوله عدالت گستری به عنوان یکی از کلیدیترین مباحث، مورد توجه قرار گیرد. در این راستا، تحقیق حاضر که در پی تبیین اهمیتها، الزامات، زمینهها، موانع و محدودیتهای تحقق عدالت گستری در مناطق روستایی برآمده است، ضرورت و اهمیت ویژه ای پیدا میکند. در این راستا برخی سئوالات مبنایی قابل طرح میباشند که این تحقیق در پی پاسخ گویی به آنها برآمده است، برخی از این سئوالات به شرح ذیل ارائه میگردد:
1- اساساً تحقق عدالت در مناطق روستایی (عدالت گستری) مستلزم وجود چه زمینهها و شرایطی میباشد؟ به عبارت دیگرچه زمینهها و چه شرایطی تحقق عدالت در مناطق روستایی کشور را تسریع و تسهیل میبخشد؟
2- اساساً چه موانع و محدودیتهایی تحقق آرمانهای عدالت گستری در مناطق روستایی کشور را با مشکل مواجه میکند؟
اهمیت و ضرورت عدالت گستری در مناطق روستایی ایران:
عدالت نیازی انسانی و اجتماعی است که در روابط میان حکومت و مردم و رسوم و قراردادهای اجتماعی، قوانین و برنامهها و همچنین در برخورد افراد با یکدیگر تبلور مییابد. عدالت فضیلتی است که تحول جوامع بشری به آن وابسته است. بدون شک، فقدان عدالت در اجتماع، باعث پیدایش تبعیض، ستم، فساد و عدم وفاق عمومی میشود و معمولاً چنین جامعهای از فضیلت، وفاق و همبستگی فاصله میگیرد و به سوی گسست و اضمحلال پیش میرود(4). بنابراین در تمامی حکومتها به ویژه حکومتهای دینی گسترش عدالت یکی از ضروریات میباشد. بر این اساس، حکومت دینی با فراهم آوردن زمینه عدالت گستری و از بین بردن فقر و تبعیض در جامعه و با ایجاد وسعت و گشایش در معیشت، رشد و کمال انسان را در امور مادی و معنوی فراهم نماید.
از جمله مناطقی که همواره تشنه و خواستار عدالت بوده و در عین حال، هیچگاه توجه و رسیدگی به مسایل و مشکلات آنها در اولویت قرار نداشته، مناطق روستایی میباشد. روستاییان در طول تاریخ و به دلایل متعدد، از اقشار محروم جامعه بوده و چهره کریه فقر، محرومیت، بیعدالتی و نابرابری همواره بر چهره آنان نمایان بوده و آنها را آزرده است. معیشت غالب و اصلی بیشتر روستاییان، مبتنی بر فعالیتهای کشاورزی بوده، از این رو عدم رفع مشکلات و مسائل روستاها باعث از بین رفتن کشاورزی و در نتیجه عدم خودکفایی و معالاً وابستگی به سایر کشورها را در پی خواهد داشت.
در یک جمع بندی کلی میتوان برخی از مسائل و مشکلات روستاها و نواحی روستایی بدین شرح برشمرد: فقر در نواحی روستایی، نابرابری در درون جامعه روستایی، مهاجرتهای روستایی، تخلیه روستاها، آسیب پذیری محیطی روستاها، بیکاری و مسئله اشتغال در نواحی روستایی، محرومیت در نواحی روستایی و نابسامانی نظام استقرار در روستاها و غیره(5). بدون شک مسائل و مشکلات ذکر شده آشکارا، گویای این واقعیت است که روستاها و روستاییان، در طول تاریخ، چندان مورد توجه جدی قرار نگرفته و اجرای برنامهها و طرحهای روستایی نیز در رفع مشکلات روستاها چندان موفقیت آمیز نبوده و یا فقط به رفع برخی مشکلات آنها و آن هم در کوتاه مدت منجر شده است.
این در حالی است که رفع مشکلات روستاها نیازمند، یک دیدگاه یکپارچه و پایدار بلند مدت بوده که در آن به توانمند کردن پایدار روستاییان توجه ویژهای داشته باشد.
انتظار میرود، در دهه متصف به عدالت و پیشرفت، شاهد توجه بایسته به مسائل و مشکلات مناطق روستایی کشور باشیم. به نظر میرسد، اندیشه راهبردی تهیه و تدوین الگوی اسلامی –ایرانی پیشرفت، فرصت مناسبی را فراهم آورده است، تا با درس آموزی از تجارب گذشته، و نیز با اتکا بر آموزههای دینی، به بازشناسی مسائل و مشکلات مناطق روستایی کشور پرداخته و با اتخاذ راهکارها و نیز تدوین برنامههای اقدام بهینه و عدالت محور، در جهت پاسخ گویی به این مسائل همت گماریم.
شرایط و زمینههای تحقق عدالت گستری در مناطق روستایی ایران:
ایجاد اشتغال:
شاید بتوان گفت، تأمین شغل در جوامع فقیر، مهمترین وسیله برای توزیع عادلانه درآمد است. به نظر برخی از صاحب نظران حل مشکلات اشتغال روستایی بخش مهمی از معضل فقر روستایی را از بین میبرد. از جمله عوامل نابرابری شهری و روستایی کشور، نوع نگرش به ایجاد فرصتهای شغلی است. چنین به نظر میرسد که عدم توازن در توزیع فرصتهای شغلی بین مناطق شهری و روستایی کشور منجر به بروز انواع نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شده است (6).
طی سال های 1335 تا 1385 تعداد فرصتهای شغلی ایجاد شده در شهرها بیش از5/25 برابرمناطق روستایی بوده است. طی این مدت با اینکه بیش از 36/6 درصد به خیل بیکاران مناطق روستایی اضافه شده، ولی تنها حدود 16 درصد به تعداد فرصتهای شغلی این مناطق اضافه شده است. این نابرابری و شکاف اشتغال نه تنها در طول سال های بعد از پیروزی انقلاب (85-1365) کاهش نیافته، بلکه حتی از حدود 4 برابر سالهای قبل از انقلاب (55-1335) به 5/62 برابر در سالهای بعد از انقلاب (85-1365) افزایش داشته است. کمترین اختلاف در افزایش فرصتهای شغلی طی سالهای 55-1345 اتفاق افتاده است. در این ده سال به ازای ایجاد هر یک شغل در روستاها، حدود 3/42 شغل در شهرها ایجاد شده است. همچنین بیشترین اختلاف در افزایش فرصت های شغلی طی سال 85-1375 رخ داده که به ازای هر یک شغل در روستاها بیش از 7/23 شغل در شهرها ایجاد شده است(7). بنابراین، شواهد نشان دهنده این است، که سرمایه گذاری در زمینه ایجاد فرصت های اشتغال، در طول سالیان، بیشتر به سود شهرها و به ضرر روستاها بوده است. از آنجا که فعالیت غالب در روستاها کشاورزی می باشد، ضرورت ایجاد صنایع وابسته به آن در روستاها از جمله صنایع تبدیلی، بسته بندی، تولید کود و سموم کشاورزی و به طور کلی ایجاد یک ساخت کشاورزی –صنعتی از یک طرف و از طرف دیگر تنوع بخشیدن به اشتغال روستایی و توجه به فعالیتهای غیر کشاورزی، ایجاد تعاونیهای مصرف عمده فروشیها و خرده فروشیها در روستاهای با تعداد خانوار بالا از دیگر اقداماتی است که میتواند به توزیع اشتغال در روستاها و اجرای عدالت کمک کند.
آموزش:
بررسیهای انجام شده در نواحی روستایی، گویای این واقعیت است که سودآوری سرمایه گذاری بر روی نیروی انسانی، بیش از سرمایه گذاری بر روی نهادههای تولید و تأسیسات بوده است. در واقع هر اندازه سرمایه گذاری بر روی نیروی انسانی، برای ارتقای کیفی و مهارت و تخصص جمعیتها انجام پذیرد، موقعیت کارکردی مناسبتری را در جامعه به وجود میآورد، چه بسیار سرمایه گذاریها، که به دلیل برنامه گذاریهای نادرست انسان های غیر ماهر، نتایج مثبتی را به دنبال ندارد. بنابراین گسترش، خدمات آموزشی، در ایجاد زمینههای مناسب برای توسعه اقتصادی اجتماعی نواحی روستایی لازم است(8). در واقع برای دستیابی به جامعهای پویا و پیشرفته، فراهم کردن زمینههای مناسب و مطلوب برای مردمان آن جامعه از ابزارهای ضروری می باشد. واقعیت این است که آنچه تا به امروز در زمینه آموزش در زمینههای کشاورزی و روستایی تدوین و اجرا شده است، نتوانسته به گونهای مناسب، تحول و پیشرفت را برای جامعه روستایی و بخش کشاورزی کشور به دنبال داشته باشد(9). لذا کاربست برنامه های آموزشی مؤثر و کارآمد، به منظور توانمند سازی روستائیان، جهت بهره مندی و استفاده مطلوب از فرصتهای توسعه، در راستای عدالت گستری و پیشرفت ضرورت می یابد.
مشارکت:
مشارکت در نواحی روستایی به مفهوم ساماندهی رابطه متقابل انسان روستایی با محیط جغرافیایی یا بهره وری بهینه در سطوح مختلف تولید کشاورزی میباشد. این مهم در گذشته از طریق نظامهای همکاری گروهی در زمینههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و تولید کشاورزی انجام گرفته است . امروزه نیز برای دستیابی به یک فرآیندتوسعه درون زا، متکی به خود و پایدار روستایی، بازنگری به سازماندهی همکاری در نواحی روستایی، که ریشه در فرهنگ جغرافیایی این سرزمین دارند، اجتناب ناپذیر است. همچنین، مشارکت در مفهوم دقیق خود، به معنای توزیع مجدد قدرت اقتصادی و سیاسی به نفع تهیدستان روستایی که کنار گذاشته شده اند، می باشد(10). بنابراین هرگونه طرح و برنامهای که برای روستاها تدوین میشود باید با مشارکت مردم باشد.
منظور از مشارکت مردم روستایی در طرحها و برنامهها منحصراً مشارکت در اجرا نمیباشد، بلکه تمام مراحل آن را در بر میگیرد. بر این اساس مشارکت مورد نظر تنها به دوره طراحی برنامه مربوط نمیشود، بلکه همه مراحل مطالعات، هدف گذاری، سیاست گذاری، ارزیابی، تأمین منابع، اجرا، نظارت و ارزشیابی را در بر میگیرد . تجربه بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما نشان میدهد که برنامهریزی متمرکز، آمرانه و از بالا به پایین دستاوردهای مطلوبی نداشته است. هر چه سطوح مشارکت محدودتر باشد، امکان پذیری اجرایی و کارآمدی برنامه کاهش خواهد یافت و هزینههای اجرا و نظارت مرکزی افزایش یافته، ضریب آسیب پذیری طرحها و سیاستها بالا خواهد رفت. بدیهی است طرحها و برنامههایی که مطابق با میل و خواسته مردم نباشد و بر مردم تحمیل شود نتایج موثری نخواهد داشت. لذا انتظار میرود، در طراحی و تدوین الگوی اسلامی –ایرانی پیشرفت، این موضوع بسیار مهم مطمع نظر قرار گیرد.
موانع و محدودیتهای تحقق عدالت گستری در مناطق روستایی ایران:
در یک نگاه کلی انواع موانع و محدودیتهای تحقق عدالت گستری در مناطق روستایی را میتوان در ابعاد مختلف محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی طبقه بندی نمود و به آنها پرداخت. در ادامه و به فراخور حال، برخی از مهمترین مؤلفه های هریک از ابعاد فوق - در بعد اجتماعی، فقر و در بعد محیطی، پراکندگی سکونتگاه های روستایی، نابرابریهای اقتصادی - اجتماعی و موانع فرهنگی –مورد توجه قرار گرفته و به آنها میپردازیم.
فقر:
پدیده فقر، یکی از کهنترین انواع آسیبهای اجتماعی است که در نقش مانع و محدودیت زای تحقق عدالت گستری در همۀ جوامع عمل نموده است. این واقعیت که یکی از تعالیم مهم همۀ ادیان، دستگیری و حمایت از فقراست، خود دلیل محکمی بر قدمت طولانی فقر و مسئله ساز بودن آن برای نظم اجتماعی جوامع در طول تاریخ است(11). فقر یعنی خارج شدن از مدار زندگی که باعث خدشه دار شدن کرامت و تکامل انسان میشود یعنی فرد و یا افرادی در یک جامعه از حداقل رفاه برخوردار نباشند. پدیده شوم فقر که در روستاهای جهان سوم نموداری از توسعه نیافتگی است، سلامت جسمی و روحی روستاییان را تهدید میکند و موجب افزایش مرگ و میر به ویژه در نوزادان، کودکان، مادران، افت کارایی روستاییان و در نهایت تقلیل بهره وری اقتصادی کشاورزی میشود.
فقرای روستایی تقریباً 63درصد از کل فقرای جهان را شامل میشوند. این مقدار در برخی کشورها نظیر بنگلادش به 90 درصد میرسد، و در جنوب صحرای آفریقا بین 65 تا 90 درصد در نوسان است. تقریباً در همه کشورها، شرایطی که فقرای روستایی از لحاظ مصرف شخصی، دسترسی به آموزش، مراقبتهای بهداشتی، آب آشامیدنی، مسکن، حمل و نقل و ارتباطات با آن مواجه اند بسیار نامساعدتر از شرایطی است که فقرای شهری پیش رو دارند. (12).
در ایران اگرچه اقدامات مربوط به تأمین اجتماعی و حمایت از فقرا و آسیب پذیران روستایی سابقهای دست کم 40ساله دارد اما دستاوردهای برنامهها از حیث کاهش فقر و آسیب پذیری درآمدی در نقاط روستایی کشور در خور توجه نیست. ایران نیز نظیر همۀ کشورهای در حال توسعۀ جهان با مسئله اجتماعی فقر و از جمله با گسترده گی فقر در جامعه روستایی روبروست. شرایط و مقتضیات و امکانات حاکم بر روستاها و نگرش خاص از زندگی و رفاه در جوامع روستایی این مناطق را از مناطق شهری بالاخص از دیدگاه مربوط به فقر و محرومیت متفاوت میسازد (13). براساس شاخصهای فقر و نابرابری توزیع درآمد در ایران در سال 1375 (97-1996) مرکز آمار ایران، درصد جمعیت زیر خط فقر شهري 12/9، روستايي26/0 و ملي 19/9 ميباشد (پایگاه اطلاعات نشریات مرکزآمارایران). به طوری که مشاهده میشود، درصد جمعیت زیر خط فقر در جامعه روستایی ایران بیش از دو برابر جمعیت زیر خط فقر شهری میباشد و این بیانگر تفاوت بین شهر و روستا و معالاً ضرورت گسترش عدالت و برابری در روستاها میباشد. لذا توجه به این مهم در الگوی اسلامی –ایرانی پیشرفت بسیار ضروری است.
پراکندگی سکونتگاههای روستایی:
مسئله تعداد زیاد، کوچک بودن و پراکندگی روستاها و آبادیهای کشور از جمله مسائلی است که همواره به عنوان مانعی برای توسعه نواحی روستایی کشور قلمداد شده و همیشه ذهن برنامه ریزان و مسئولان کشور را به خود جلب کرده است. این ذهنیت بیشتر به دلیل مشکل بودن و از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نبودن خدمات رسانی به این قبیل به روستاها به وجود آمده است(14). به طور کلی امکان خدمات رسانی به روستاهای پراکنده با مشکلات فراوانی روبرو میباشد که برای خدمات رسانی به این روستاها باید با ایجاد روشهای مختلف از جمله تجمیع روستاها، فراهم کردن خدمات در روستاهای مرکزی که بیشتر روستاهای پراکنده به آن دسترسی دارند و... اقداماتی در جهت دسترسی و برقراری عدالت در این روستاها انجام داد. ادراک صحیح این موضوع از جمله کلیدیترین موضوعات در جهت عدالت گستری در مناطق روستایی میباشد. لذا توجه به این مهم در الگوی اسلامی –ایرانی پیشرفت بسیار ضروری است.
نابرابری های اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی:
از جمله موانع دیگر عدالت گستری در روستاها، نابرابری در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میباشد. در یک قضاوت کلی میتوان گفت، که وجود نابرابری و عدم توازن بین مناطق شهری و روستایی تا اندازه زیادی نتیجه اجرای سیاستهای ناهمگون، برنامه ریزیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در بیش از پنجاه سال گذشته است. این عدم تعادل در بررسی شاخصهای توسعهای مناطق شهری و روستایی کشور مشهود میباشد. با اینکه کاهش فقر و محرومیت از اهداف سالهای بعد از انقلاب قلمداد گردیده و گامهای مناسبی نیز در تأمین امکانات مختلف زندگی نظیر آب آشامیدنی، راه، برق، مدرسه، تلفن وغیره در جامعۀ روستایی برداشته شده اما هنوز فاصله امکانات روستایی با امکانات شهری بسیار است(15).
نبود درآمد و اشتغال و افزایش جمعیت روستایی در سالهای اخیر باعث مهاجرت روستاییان به شهرها شده است. زمانی که جمعیت روستاها افزایش مییابد و محیط روستا جوابگوی آنها نیست با ورود به شهرها بر مشکلات شهرها نیز افزوده میشود که نمود آن را در افزایش ترافیک، افزایش میزان اجاره بهای منازل مسکونی و مغازه ها و افزایش قیمت زمین و مسکن در شهرها و تخلیه روستاها، از بین رفتن کشاورزی، خالی شدن روستاها از نیروی جوان، از بین رفتن سنتهای اصیل و مصرفی شدن جامعه و وابستگی کشور به محصولات استراتژیک میتوان دید. ایجاد تأسیسات و تجهیزات گوناگون در شهرها و مراجعات مکرر روستاییان برای بهره مندی آنها باعث افزوده شدن بر جاذبه شهرها و همچنین نبود این امکانات در روستاها بر دافعه روستاها افزوده است. وجود بانکها و موسسات مالی، مراکز بهداشتی درمانی از جمله بیمارستانها، پزشکان متخصص، مراکز آموزشی از جمله دانشگاهها و موسسات آزاد آموزشی در زمینههای مختلف، تسهیلات حمل و نقل از جمله ترمینالها و آژانسهای مسافربری همگی بر وجود نابرابریها و توزیع ناعادلانه آنها در مراکز شهری و وابسته بودن روستاییان به شهرها جهت استفاده از آنها حکایت دارد. از جمله مهمترین انواع نابرابریهای بین مناطق شهری و روستایی نابرابری درآمد میباشد.
جمع بندی و نتیجه گیری
زمینهها و شرایط عدالت گستری و همچنین موانع و محدودیتهای عدالت گستری در برگیرنده موضوعات گسترده و مختلفی میباشد که در این مطالعه گزینههایی از این موضوعات مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه در برگیرنده نتایجی است که میتواند در زمینه برنامه ریزی روستایی و توسعه روستایی و تلاش بیشتر جهت برخورداری روستاییان از امکانات برابر نسبت به شهرنشینان و عدالت گستری بیشتر مورد توجه قرار گیرد. برخی از مهمترین این نتایج در ادامه و به صورت فهرست وار بیان می شود:
1- از جمله عوامل نابرابری شهری و روستایی کشور نوع نگرش به ایجاد فرصت های شغلی است مطالعات و شواهد نشان دهنده این است ایجاد اشتغال شهری در سنوات گذشته چندین برابر اشتغال روستایی بوده است که پیامدهای منفی را در بر داشته داشته است که این پیامدها لزوم توجه به اشتغال روستایی را ضروری میسازد.
2- در نواحی روستایی، سودآوری سرمایه گذاری بر روی نیروی انسانی، بیش از سرمایه گذاری بر روی نهادههای تولید و تأسیسات بوده است.
3- مشارکت گسترده روستاییان و ایجاد همکاری بیشتر بین روستاییان و دولت امکان هدف گذاری واقعی برنامهها، متناسب با منابع موجود و خواستهای عمومی را فراهم میکند.
4- درصد جمعیت زیر خط فقر در جامعه روستایی ایران بیش از دو برابر جمعیت زیر خط فقر شهری میباشد و این بیانگر تفاوت بین شهر و روستا و ضرورت گسترش عدالت در روستاها میباشد.
5- پراکندگی روستاها و توزیع نابرابر جمعیتی آنها یکی از موانع محیطی خدمات رسانی به روستاها محسوب میشود.
6- نابرابری و عدم توازن بین مناطق شهری و روستایی نتیجه اجرای سیاستهای ناهمگون برنامه ریزی کشور در بیش از پنجاه سال گذشته است. این عدم تعادل در بررسی شاخصهای توسعهای مناطق شهری و روستایی کشور مشهود میباشد.
فهرست منابع:
1- حسینی ، س، ر، 1387، معیارهای عدالت اقتصادی از منظر اسلام (بررسی انتقادی نظریه شهید صدر) فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی،سال هشتم، ش 32، ص 7و6.
2 - عسگری، م، م، میسمی، ح،1388، تحلیل نقش مؤلفههای توسعه انسانی در بهبود وضعیت فقر و توزیع درآمد از دیدگاه اسلامی(مطالعه موردی: کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی) دو فصلنامه علمی-پژوهشی جستارهای اقتصادی، س6، ش12، ص92.
3- یا سوری، م،1388، بررسی وضعیت نابرابری منطقهای در استان خراسان رضوی، مجله جغرافیا و توسعه ناحیهای، ش دوازدهم، ص201.
4- توکلی ، م، رکن الدین افتخاری، ع،1388، مقدمهای بر اصول فرا تئوریک عدالت گستری در اندیشه امام خمینی (ره) ، تهران، انتشارات درخت بلورین، چاپ اول، ص 14و12.
5 - رضوانی، م.ر.1383. مقدمهای بر برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران، چاپ اول، تهران: نشرقومس، صفحات133 و 24-2.
6- مرسلی، ا،1385، بررسی نابرابری اشتغال شهری –روستایی استان آذربایجان غربی در فاصله سال های 75-1345، فصلنامه روستا و توسعه9(2):77-103.
7- پناهی، ر، مرسلی، ا،1385، بررسی نابرابری اشتغال شهری –روستایی کشور طی سال های 85-1335 ، اقتصاد کشاورزی و توسعه، سال چهاردهم، شماره 56، ص 143.
8- مطیعی لنگرودی، ح،1382، برنامه ریزی روستایی با تأکید بر ایران، انتشارات جهاد دانشگاهی، مشهد، ص 117.
9- قنبری، ی، و برقی، ح،1388،بررسی عوامل موثر بر افزایش بهره وری آموزش های روستایی،راهبرد یاس،شماره 18، ص153.
10- مطیعی لنگرودی، ح،1382، برنامه ریزی روستایی باتأکیدبرایران،انتشارات جهاد دانشگاهی، مشهد، ص82.
11- زاهدی مازندرانی،م،ج،1384، فقر روستایی، روند و اندازه گیری آن در ایران(تبیین روش ها و نقد رویکرد ها)، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال چهارم، ش17، ص 290.
12- شریف زاده، ا و همکاران،1382،کاهش فقر و امرار معاش پایدار فقرای روستایی: چالش ها و مفاهیم، فصلنامه روستا و توسعه، ش 24، ص78.
13- صامتی، م، کرمی، ع،1383، بررسی تأثیر هزینه های دولت در بخش کشاورزی بر کاهش فقر روستایی در کشور، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 67،صفحات 234-213.
14- رضوانی، م.ر.1383. مقدمهای بر برنامهریزی توسعه روستایی در ایران، چاپ اول، تهران: نشر قومس، ص179.
15- مرسلی، ا،1385، بررسی نابرابری اشتغال شهری –روستایی استان آذربایجان غربی در فاصله سال های 75-1345، فصلنامه روستا و توسعه9(2)ص78.