دو سال از اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها گذشت. طرحی که برای پویایی اقتصاد و رونق بازار کسب و کار در سال 89 با پرداخت یارانه نقدی به بخش عمدهای از جامعه عملی گردید.
در ابتدا مبلغ 405000 ریال و بعد با اضافه کردن مبلغی به عنوان یارانه نان، کل این مبلغ به 450/000 ریال (چهل و پنج هزار تومان) رسید. البته دولت هم در آذرماه 90 و هم در آذر ماه امسال، سالروز اجرای آن را گرامی داشت و در نشستها و گردهماییهایی که احمدی نژاد و هیأت دولت در آنها شرکت کردند از این طرح به عنوان یک انقلاب و تحول عظیم یاد کردند.
هر چند که این طرح از ابتدا با مخالفتهایی روبرو گردید، اما با حمایتهایی که از دولت احمدینژاد و شخص وی در سال 1389 صورت گرفت، عملا این طرح به تصویب رسید و اجرایی شد.
براساس پرداختهایی که صورت گرفته است، دولت در آذرماه 91 اعلام کرد که به هر ایرانی (مشمول طرح) معادل 10/000/000 ریال (یک میلیون تومان) یارانه تعلق گرفته است. مبلغی که آن را هر شهروندی باید با مدیریت و دقت در مقابل پیامدهای ناشی از تورم و گرانی هزینه میکرد. متأسفانه براساس پیش بینیها و علیرغم پشتیبانی و حمایت دولت از اجرای این طرح، در عمل این طرح بر زندگی بسیاری از خانوارها تأثیر سوء گذاشت و طی این دو سال، شاهد افزایش سرسام آور قیمتها و گرانی و تورم افسار گسیخته و اوضاع نابسامان اقتصادی در کشور بودهایم.
البته همان طوری که بارها اشاره گردیده است، این طرح انقلابی بود در زندگی بخشی از جامعه که بر موج گرانی سوار بودند و از این بازار پر از تلاطم، کمال سودجویی را بردهاند و هنوز امید دارند که با اجرایی شدن فاز دوم طرح (با اعلام دولت) به ثروتهای کلان و سودهای سرشار دست یابند.
وقتی صحبت از پرداخت یک میلیون تومان به هر شهروندی میشود، شاید این مبلغ به نظر برای عدهای از شهروندان، چشمگیر آید. اما اگر آن را با مبالغی که در اثر افزایش نرخ تورم و گرانی از دست دادهاند مقایسه کنیم به راحتی متوجه ضرر و زیانهایی میشویم که تقریبا بسیاری از مردم و خانوارها کردهاند.
اگر این مبلغ (یک میلیون تومان) را انفرادی و یا جمعی با افزایش نرخ کالا و خدمات مقایسه کنید، باز نتیجه یکسان خواهد بود. برای مثال اگر این یک میلیون تومان را فردی طی دو سال گذشته دریافت کرده است با میزان افزایش بهای لوازم خانگی مقایسه کنید میبینید هر آنچه را که فردی در سال 89 میخواسته است برای رفاه و رفع نیازهای زندگی تهیه کند، به طور متوسط صرف نظر از اقلام دیگر در سال 91 بیش از این مبلغ افزایش داشته است.
یا اگر این مبلغ را یک خانواده 4 نفری در اختیار داشته است که در مجموع مبلغی معادل 4 میلیون تومان (40/000/000ریال) شده است را جهت خرید ارزانترین خودروی کشور که همان پراید باشد مصرف کند، نسبت به زمان مشابه سال اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها، این مبلغ کمتر از افزایش قیمت این خودرو بوده است.
پس اگر مبلغهای دریافتی را چه با افزایش نرخ و بهای اقلام خوراکی، چه در بازار سکه و ارز و چه با افزایش بهای حاملهای انرژی و دیگر خدمات روزمره و نیازهای فردی و جمعی مقایسه کنیم، متوجه میشویم مبالغی را که پرداخت کردهایم در مواردی نه تنها بیش از این مبلغ (یک میلیون تومان برای هر فرد) که حتی گاهی به دو یا سه برابر آن نیز میرسد. که این میزان پرداختها، برای افراد مختلف جامعه کاملا متفاوت است. مثلا افرادی که دچار بیماریهای خاص هستند و یا آنکه در تلاش برای تهیه مسکن بودهاند و یا افرادی که فرزندانشان در دانشگاههای داخلی و یا غیردولتی تحصیل میکنند و یا بورسیه خارج از کشور هستند، طی این مدت متحمل چه افزایشهای تورمی ناشی از اجرای طرح هدفمند کردن یارانه شدهاند.
یقینا اقتصاد هر کشوری باید به پویایی و عدم وابستگی به قدرتهای انحصارگر برسد، اما اجرای هر طرح و برنامهای نیاز به کار و تلاش و برنامه ریزی و از همه مهمتر - همان طوری که بارها بسیاری از متخصصان و اقتصاد دانان اشاره کردهاند - نیاز به بستر سازی مناسب و فرهنگ سازی و از همه مهمتر نظارت دارد.
مطمئنا اگر روزی احمدی نژاد و تیم اقتصادیاش بخواهند از واقعیتها و مشکلات سر راه اجرایی شدن هدفمند کردن یارانهها بگویند خواهند گفت که بخشی از درآمدهای پیش بینی شده برای دولت هیچگاه به خزانه نیامد، چرا که به علت سوء مدیریت و عدم نظارت کافی به دست واسطه گران و سوداگران افتاد. کسانی که هیچگاه در خواب هم نمیدیدند که یک شبه به ثروتهای نجومی دست یابند. و این همان قسمت و به قول معروف حلقههای گمشده از زنجیری است که بابت اجرای هدفمند کردن یارانه کوتاه و کوتاهتر میشود و عرصه را بر بسیاری از خانوارها تنگتر و تنگتر میکند.
یقینا هر طرحی ممکن است با مشکلاتی در اجرا روبرو باشد، اما این طرح از ابتدا و به دلیل شتاب و عجلهای که در تهیه بندها و اصول اجرایی داشت و ابزارهای نامناسب به کار گرفته شده، متأسفانه ضررهای جبران ناپذیری به بخشهایی از جامعه وارد کرده است که پیامدهای ناگوار را نیز به دنبال داشته است. و اما طی مراسمی که به مناسبت آغاز سومین سال اجرایی شدن این طرح برگزار شد، باز مثل دفعات قبل احمدی نژاد صحبت از موفقیت آمیز بودن طرح خود کرد و مجلس و دیگر نهادها را متهم به کارشکنی در اجرای فاز دوم آن کرد و باز تأکید نمود که هر چه زودتر فاز دوم این طرح (با افزایش مبلغ واریزی برای شهروندانی که مشمول طرح میشوند) اجرا شود. هر چند که احمدی نژاد در ماههای پایانی کارش قرار دارد، اما اجرای فاز دوم حتی اگر با افزایش مبلغ یارانههای نقدی هم صورت گیرد، تنها موجب کاهش فشار کوتاه مدت یکی دو ماهه بر اقشار ضعیف و کم درآمد میشود که باید این بار سنگین را با فشار ناشی از جهش و افزایشهای بیرویه قیمتها طی ماهها و سال آینده سختتر و شدیدتر تحمل نمایند و سود و درآمد اجرای فاز دوم مثل گذشته (فاز اول) تنها به جیب کسانی میرود که در سالهای 89، 90 و 91 در بازار آشفته و پرتلاطم حاصل از اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها بیشترین منفعت را بردهاند.
یقینا برخورداری از رفاه نسبت و درآمد کافی، حق همه اقشار جامعه است، اما بی نظمی و عدم نظارت کافی باعث گردیده است که فاصلهها هر روز بیشتر و بیشتر گردد و شمار بیشتری از مردم به زیر خط فقر روند و حقوقشان پایمال شود که این روند با مهرورزی و عدالت خواهی در تضاد است.