وقتي مشكلي پيش مي ايد همه توجهات به سوي مسئولين معطوف مي شود و انتظارات از هم دردها يا همان درد آشناها بيشتر است اما وقتي كاري صورت نمي گيرد تا زه عده اي بخود مي ايند كه حقيقت چيز ديگري است و اما از مشكل گفتيم؛ مشكل يا گرفتاري گاهي به نظر خيلي ساده و پيش پا افتاده مي آيد اما همانند قطره ي آبي كه مي تواند مورچه را با خود ببرد براي برخي اقشار جامعه مي تواند حاد و تاثيرگذار باشد. براي نمونه در ماه گذشته در پرداخت حقوق بازنشستگان (در آذرماه ) برخي نهادها تاخيري چند روزه رخ داد ؛ تاخيري كه براي عده اي بسيار آزار دهنده و نگران كننده بود .
متاسفانه تا چند سال پيش وقتي صحبت از اقشار آسيب پذير مي شد ذهن ها به سمت كساني مي رفت كه در آمدشان زير حداقل حقوق و دستمزدها بود اما با روندي كه در سال 90 و 91 ناشي از جهش هفتگي و ماهانه قيمت ها به وجود امده در حقيقت بر شمار اقشار كم در آمد و آسيب پذير افزوده شد چرا كه كارمندان و كارگران ، حقوق بگيران و مستمري بگيران كه در اوايل هر سال درآمدشان با افزايش ناچيز چند درصدي اضافه مي شود خود به خود طي چند ماه از قدرت خريد و توان مالي شان كاسته مي شود طوري كه به تدريج برخي حقوق و درآمدشان در عمل نصف و يا حتي كمتر هم مي گردد .
در اين گيرو دار توقع و انتظار قشر حقوق بگير چه شاغل و چه بازنشسته و مستمري بگير متوجه مسئولين و دست اندركاران مي شود تا بكله مشكلات و گرفتاري ها را منعكس كنند اما گاهي مي بيننند و يا مي شنوند كه عده اي نه تنها با آنان (حقوق بگيران ) همراه نيستند بلكه حقايق و مشكلات پيش روي مردم را وارونه جلوه مي دهند. براي نمونه يكي از مسوولين كه در آستانه بازنشستگي قرار داشت از اوضاع خوب معيشتي كارمندان و پرسنل و حقوق بگيران مي گفت و خلاصه چنان صحبت مي كرد كه گويي در اين كشور زندگي نمي كرد. البته وقتي در زندگي برخي از مسئولين نهادها وارگان ها نگاه اجمالي بيندازيد و خلاصه خيلي هم ريز در آمد و مزايايشان نشويد متوجه مي شويد كه برخي تا دو برابر حقوق و مزاياي مصوب عايدي و در آمد دارند ! در امد و حقوقي كه قانوني و مجاز است و خلاصه ريالي به ناحق و نامشروع نيست و مزايايي است كه بابت بندهاي مختلف از حق مسئوليت و مسئوليت داري تا هزينه ماموريت در سفر و خلاصه انواع و اقسام بندهاي مختلفند .
جالب اينكه برخي مسئولين و روساي جزء هم زندگي شان و بهتر بگويم درامدشان با كارمندان و كاركنان نهاد وارگاني از تفاوت و اختلاف فاحش برخوردار است طوري كه وقتي عده اي از حقوق و درآمد ناكافي شان گله دارند آنان (روِسا) واقعا آن درد و مشكل را حس نمي كنند. برخي هم به قول معروف اگر نخوردند نان گندم ديدن دست مردم (يعني شرايط و اوضاع نابسامان كارمندي و بازنشستگي را درك كرده اند) تا قبل از بازنشسته شدن به طرق مختلف براي خودشان چند پست و سمت دست و پا مي كنند .
ديدن روساي ديروز و صاحب امتيازان شركت هاي خدماتي با نام هاي مختلف نيز ناشي از همين درد آشنا بودن برخي مي شود. خلاصه به راحتي مي توان ديد كه عده اي هيچ گاه بازنشسته نمي شوند در حالي كه دوستان و همكارانشان بايد بعد از سالها كار و تلاشي كه در مواقعي بسيار پركارتر و فعال تر بوده اند، عليرغم ميل باطني شان و با وجود مشكلات مالي دستشان به جايي بند نيست و خلاصه همه ي عايدي شان همين حقوق بازنشستگي و مستمري ماهانه است در زماني كه با داشتن همسر و فرزند دانش آموز و دانشجو و يا فارغ التحصيل بيكار، بدهكار اين بانك و يا آن موسسه مالي و اعتباري هستند خوب با مقايسه ي بين اين دو گروه (مستمري بگيران و بازنشستگان و حتي پرسنل در ادارات و نهادها با مسئوولين ودست اندركاران در فعاليت هاي مختلف اقتصادي ) متوجه مي شويد كه انتظار بسياري از اقشار كم در امد و آسيب پذير از برخي مسئوولين ذيربط كه كاري برايشان بكنند انتظار غير معقول و غير منطقي است . وقتي صحبت از مسئوولين درد آشناست براي جلوگيري از بي توجهي و نايده گرفتن درد و رنج بخش هايي از مردم توسط برخي از مسئولين است هر چند كه همانطوري كه ذكر شد برخي از مشكلات و گرفتاري هاي مردم آنچنان عيان و هويداست كه بسياري از مسئوولين رده هاي بالا نيز به انها اذعان كرده اند با اين وجود گفتن و بيان اين مشكلات در رسانه ها و مطبوعات مدام ادامه دارد تا بلكه به نوعي اين گرفتاريهاي كمتر و يا ثابت بماند بنابراين عليرغم آنكه انتظاري از برخي از مسئوولين نيست اما بي توجهي و بي تفاوتي نيز جايز نيست يعني بايد به اطلاع برخي از اقايان رساند كه مثلا وقتي حقوق كارمندان و يا بازنشستگان و مستمري بگيران با تاخير پرداخت شود شماري از آنها توان تحمل اين تاخير چند روزه را ندارند چرا كه مثل برخي در آمد و عايدي ديگري ندارند. سررسيد اقساط مي رسد آنهم در چه سيستم بانكي كه بابت هر روز تاخير جريمه دير كرد بايد پرداخت . حال بايد گفت : اين مبالغ اندك (مستمري و بازنشستگي ) كه براي هر يك از بازنشستگان دار و ندارشان مي شود و در كل مبالغ هنگفت و قابل توجهي مي شود وقتي سر موقع به افراد ذينفع پرداخت نمي شود بهره و سود بانكيش به جيب چه كساني مي رود ؟
اگر مشكل گردش پول داريم بايد همه از آن زيان ببينند، بايد همه تحت تاثير پيامدهاي آن قرار گيرند . مثلا بانك ها نيز نبايد بابت عدم پرداخت يا تاخير در پرداخت اقساط جريمه دير كرد بگيرند مراكز آموزشي و خدماتي و خلاصه هر نهاد وارگاني كه در زنجيره ي داد و ستد قرار دارند نيز بايد از پيامدهاي مشكلات پولي و مالي بي نصيب نماند. متاسفانه در اين راستا دولت و سازمان بازنشستگي و ... ديواري كوتاه تر از ديوار بازنشستگان نديده اند حتي اين تبعيض بين بازنشستگان نيز گذاشته مي شود .
پس به هر بهانه اي كه حقوق بخشي از بازنشستگان در ماه آذر با تاخير چند روزه پرداخت شد تكرار نشود. چرا كه تاخير دوباره آن در ماه هاي آخر سال بيش از پيش بر مستمري بگيران و بازنشستگان فشار وارد خواهد كرد . شايد عجيب و باور كردني نباشد كه بگوييم همين تاخير چند روزه نيز از توان مالي و قدرت خريد برخي از بازنشستگان كاست چرا كه از اوايل دي ماه نيز باز شاهد افزايش قيمت هاي مواد خوراكي ، شوينده وديگر اقلام مصرفي مردم و از جمله بازنشستگان و حقوق بگيران و مستمري بگيران كه داراي درامد ثابت هستند ، بوده ايم .
پس به آقايان مسئوول و رئيس ادارات توصيه مي شود كه به فكر كاركنان و پرسنل ابوابجمعي خود و بازنشستگان باشند حتي اگر آن روسا جزء اقشار گرفتار و دردمند جامعه نباشند و براي دوران طلايي بازنشستگي شان چند شغل و پست نان و آب دار دست و پا كرده باشند و از اقشار بي درد جامعه باشند .
ضمن آنكه توج دولت را به مسئوليت و وظيفه اي كه در قبال آحاد مردم دارد و در راس انها اقشار كم در آمد و آسيب پذير است يادآور مي شويم .
گفتن از مشكلات پيش روي مردم دردي را دوا نمي كند چرا كه وظايف و مسئوليت ها و حوزه كار و فعاليت مسئولين كاملا مشخص و تعريف شده است، يعني مسئولين بايد گره گشايي كنند و مشكلات را برطرف نمايند .
مردم انتظار انعكاس صدا و خواست خود را از كساني كه بايد كارگشا باشند ندارند .