واحد اندازه گيري و شمارش اجسام و انسان و ... معمولا عبارتند از براي انسان تن ،شتر نفر ، نفت بشكه ، زمين قواره، خودرو دستگاه و غيره. اما گاه قيمت و بهاي كالا و برخي اقلام هاي مورد نياز به حدي مي رسد كه انسان مجبور به رو آوردن به واحدهاي نامربوط و غير معقول مي گردد .مثلا قيمت خودرو به اندازه اي افزايش يافته طوري كه آدم مات و مبهوت _ مي شود تا بگويد پرايد ارزانترين خودروي موجود در بازار كيلويي چند است ؟
حالا اگر كمي اين موضوع را باز كنيم و كمي به گذشته نه چندان دور برگرديم تا حدودي حساب دست برخي ها مي آيد كه چرا مي گوييم پرايد كيلويي چند ؟ دقيقا سال 1361 ( سه دهه پيش ) پر فروش ترين خودروي كشور سواري پيكان بود و تنها خودروي خارجي (فرانسوي ) كه در كشور مونتاژ و ساخته مي شد سواري رنو 5 بود. قيمت شركتي و _كارخانه اي آن 82 هزار تومان بود (زماني كه دلار تازه داشت افزايش مي يافت) و وزن آن خودرو تقريبا 700 كيلوگرم بود يعني هر كيلوي اين خودرو معادل 117 تومان مي شد. تعجب نكنيد اين 117 تومان از جنس همان توماني است كه امروز با آن يك قرص نان لواش به بهاي 150 تومان خريداري مي شود. البته به مرور و طي آمدن و رفتن دولت ها و برنامه هاي اقتصادي آنها ارزش پول ملي آن قدر كاهش يافته است كه امروز اگر عده اي از شهروندان بخواهند براي خودروهاي خود كه دو دهه پيش به طور متوسط زير 000/200 تومان خريداري شده قطعه و لوازم يدكي بخرند مثلا بهاي يك عدد باتري سواري پيكان و يا رنو وغيره بيش از بهاي كل خودروي خريداري شده در سال توليد و ساخت آن خودروهاست. مساله اي كه همگان از آن اطلاع دارند و جاي بحث ندارد اينست كه ارزش پول ملي ما كاهش داشته است اما طي دولت هاي (نهم و دهم ) و به خصوص طي يكسال گذشته و ماه هاي اخير با شدت بيشتري كاهش داشته است طوري كه احمد توكلي نماينده مجلس در صحن علني مجلس (هفته گذشته ) اعلام كرد كه از آذرماه 90 تا پايان مهر ماه 91 كه تقريبا يازده ماه مي شود ارزش پول ما 113 درصد كاهش داشته است يعني براي مثال ارزش يك اسكناس 1000 ريالي تا 450 ريال افت كرده است. خوب امري كه همه مردم به طور مستمر و روزانه شاهد آن بوده اند و آن را با تمام وجود لمس و حس مي كنند. اما اين تنها دليل افزايش نامعقول قيمت خودرو نبوده است. شركت هاي خودرو سازي رو به كاهش توليد و كسب همان در آمد هم آورده اند. مثلا در نظر بگيريد يك شركت خودرو سازي (مونتاژ) سالانه ده ميليون دلار ارز خريداري و يا دريافت مي كردكه اگر بهاي ارز مورد نيازش را به نرخ 1224 تومان مي خريده و امروز يا بهتر بگوييم از نيمه دوم سال دو لت اين ارز را حذف كرده و خودرو رادر اولويت هاي آخر قرار داده است طوري كه خودرو سازان ارز 2500 توماني در بورس معاملات ارز را خريداري و مصرف مي كنند شركت هاي خودرو سازي رو به سياست ثابت ماندن هزينه ريالي خود به ارزش سال قبل كرده اند و راهكار هم با تقريبا 2 برابر شدن نرخ ارز مورد نيازشان در گرو كاهش توليد تا نصف توليد سال قبل و در نتيجه كاهش خريد ارز تا نصف مقدار سال قبل (مثلا 5 ميليون دلار ) كرده است تا خودشان ضرر نكنند اما بايد بهاي خودروهاي توليدي را نيز افزايش دهند؛ اينجا بود كه بورس بازي و دلال بازي و واسطه گري (بازار سياه خودرو ) به فرصتي براي بالا رفتن قيمت خودرو از طرف شركت هاي خودرو سازي تبديل گرديد . طوري كه در آمد حاصل از فروش خودروهاي توليدي كه افزايش هايي بين 40 تا 80 درصد داشته اند كنار كاهش ساعات كار و هزينههاي توليدي و حتي اخراج نيروي كار (كارگران و كاركنان كارخانجات ) به عاملي براي سودهي و سرپا ماندن و ادامه كار برخي خودروسازان مبدل گرديده است . امري كه در مورد قطعه سازان نيز صدق مي كند و اينجاست كه سوالي كه پيش مي آيد اين است كه براي مثال براي ساخت يك دستگاه خودرو پرايد كه از چدن و پلاستيك و مس و لاستيك و شيشه و ... ساخته شده است چقدر هزينه خريد قطعات و دستمزد ساخت آنها مي شود كه حتي با در نظر گرفتن ارزش افزوده هم مواد و قطعات مصرفي يك چندم بهاي يك كيلو پرايد و يا هر خودروي ساخت ايران است. در اين ميان مبالغي كه در دل اين قيمت گذاري ها موجب افزايش بهاي خودروهاي داخلي گرديده كنار ديگر اجحافاتي كه در خريد خودرو به مصرف كننده مي شود چرا مشهود نيست ؟چرا مردم بايد اولين زيان ديدگان سياست هاي پولي دولت باشند؟
اين حق مردم و يا حق هر خانواده اي نيست كه توان خريد يك دستگاه خودروي استاندارد مطمئن و در شان خود را داشته باشند؟واقعا در اين احجاف و ظلمي كه بر مردم به ويژه مصرف كنندگان مي شود چه دستهايي در كار است كه دسترنج مردم را براي مثال با فروش (امروز) پرايد 000/500/13 توماني ( به وزن 900 كيلوگرم ) كيلويي 15000 تومان اين چنين مي بلعند .