از ديرباز يكي از دغدغه هاي بشر تامين امنيت بوده و هست امنيتي كه بايد ضمن ايجاد نظم و آرامش در جامعه حقوق شهروندان را نيز حفظ كند. بدون شك افراد جامعه داراي درك و قصد ونيت يكساني نيستند، تحقير و تبعيض و تضادها هم مي تواند موجب برخورد گردد . البته شدت و ميزان كشمكش ها در جوامع مختلف كاملا متفاوت است. مثلا هواداري از تيم هاي فوتبال در دنيا همه ساله موجب بروز درگيري و حتي خشونت مي گردد .
براي نمونه سال گذشته در كشور مصر و درست در اوج تحولات سياسي كه به سرنگوني رژيم حسني مبارك انجاميد در پي برگزاري يك مسابقه در شهر پورت سعيد بين هواداران دو تيم المصري (بازنده ) و تيم الاهلي (برنده ) در خاتمه بازي درگيري به وجود آمد كه 74 تن از جمله چند پليس فقط كشته شدند و شماري مجروح و مصدوم راهي بيمارستان گرديدند! خوب بعد از يك سال چند روز قبل براي تعدادي از دستگيرشدگان در پايان دادرسي از سوي قاضي پرونده حكم اعدام صادر شد . دقيقا 21 تن از متهمان و عاملان در كشتار ورزشگاه پورت سعيد به اعدام محكوم شدند اما آن چه بعد از صدور حكم رخ داد خود به جنجال ديگري تبديل شد كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد و اما اعدام يعني جان گرفتن ، يكي از چند روش مجازات در كشورهايي است كه متهمان محكوم به اشد مجازات مي شوند. در آمريكا حكم مرگ روي صندلي الكتريكي (برق گرفتگي ) و در ايالت هايي كه مجازات مرگ اعمال _مي شود صورت مي گيرد . در برخي كشورهاي اسلامي معمولا براي خطا و خلاف هاي مختلف حكم مرگ به شكل و نوع جرم بستگي دارد . در افغانستان و از طرف نيروهاي طالبان در سال گذشته چند مورد حكم سنگ سار انجام شد در بسياري از كشورهاي جهان حكم اعدام با طناب دار صورت مي گيرد و اما در برخي كشورها به ويژه نقاطي كه درگيري هاي قومي و منطقه اي و نظامي در حال انجام است و به نوعي جنگي تمام عيار در جريان است حكم تيرباران يعني بستن دست افراد و قرار دادن آنان جلوي يك گروه تفنگ به دست (چوخه اعدام) صورت مي گيرد. بنابراين هر روز تعدادي از شهروندان در هر جامعه اي به مجازات مرگ ( اعدام - تيرباران - گردن زدن - خفگي با گاز و يا صندلي الكتريكي) محكوم مي شوند كه در دنيا موافقان و مخالفاني دارد؛ برخي اين مجازات را غير انساني مي دانند و عده اي ديگر اين نوع تنبيه و گشتن را براي عبرت ديگر شهروندان مناسب ومفيد مي دانند. به هر حال چه اين گروه هاي مخالف و مدافع دست به واكنش و حمايت بزنند و چه نزنند آن چه در حال انجام شدن است همانا اجراي حكم اعدام تقريبا در اكثر كشورهاي آفريقايي ، آسيايي و حتي بخش هايي از آمريكا ، آمريكاي لايتن ( كوبا و ونزوئلا) آمريكاي مركزي (مكزيك) وديگر نقاط دنياست . حتي گاهي فرد و يا متهمي به چندين بار اعدام هم محكوم شده است . مثلا كسي كه دست به كشتار جمعي زده است ( مرتكبين جنايت و يا حاكمان و نيروهاي تحت امر فرماندهان در نقاط جنگي و در تحولات سياسي و تغيير نظام سياسي) باز اجراي حكم اعدام همان يك بار بيش قابل اجرا نيست . همين امر هم باعث شده كه عده اي اجراي حكم مرگ را براي تنبيه و عبرت گيري كافي ومناسب نمي دانند .اما صرف نظر از اين كه چه نوع نگاه و چه حمايت و يا مقابله هايي با تنبيه كردن در شكل و ابعاد مختلف آن در دنيا صورت گيرد سوالي كه پيش روي جامعه شناسان و متخصصين است اين است كه چرا عليرغم اجراي شديدترين مجازات كه همانا مرگ است باز در گوشه و كنار جهان شاهد وقوع جرم و ناامني هستيم ؟! به ويژه در نقاطي كه حتي بيشترين مجازات اعدام و مرگ را اجرا كرده اند. به قول معروف چرا هنوز خبر مجازات فرد و يا گروهي از تيتر خبرگزاري ها قديمي نشده نوبت به خبرهاي ناگوار ديگري مي رسد ؟ دقيقا يك نمونه آن كه خيلي نگران كننده و دردناك است جنجال هاي بعد از صدور حكم اعدام در مصر ودر شهر پورت سعيد و براي عده اي جواناني بود كه سال قبل در درگيري در استاديوم و آشوب هاي بعد از آن باعث مرگ شهروندان و تماشاچيان و پليس گرديدند. دقيقا تا روز دوشنبه 9/11/91 بيش از 50 نفر از مخالفان حكم اعدام كه از نزديكان و وابستگان متهمان بودند در درگيري با نيروهاي ضد شورش و پليس كشته شدند يعني بيش از دو برابر محكومين به اعدام در كوچه و خيابان ها و شهرهاي سوئز اسكندريه پورت سعيد و اسماعيليه كشته شدند . اين جاست كه حقيقتي هويدا مي شود كه چرا عده اي از مرگ نمي هراسند يعني با وجودي كه شماري از مردم مي دانند كه مخالفت و مقابله و يا خلاف و دست زدن به جرمي حكم مرگ دارد باز خطر مي كنند. به قول معروف عبرت نمي گيرند؟ دقيقا يافتن ريشه چنين رفتاري بيش از اجراي حكم راه گشاست . برخي آن را در ناتواني دولت ها در ايجاد عدلت و بهبود شرايط اقتصادي و فضاي اجتماعي مناسب و كوتاه كردن فاصله ها مي بينند . برخي ديگر عدم حضور نيروهاي بازدارنده (پليس ) در زمان و محل وقوع جرم را عامل تكرار جرايم مي دانند . اما صرف نظر از اين كه نظرات درست و يا تا حدودي قابل قبول باشند يكي از علل دست زدن به هر جرم وخلاف و ناهنجاري اجتماعي ياسي و نااميدي افراد است كه ناشي از سرخوردگي و فشارهاي رواني است . دقيقا عين افرادي كه دست به انتحار و خودكشي مي زنند . عده اي ديگر _ مي خواهند علاوه بر آن كه خودشان نابود مي شوند شماري ديگر رانيز قرباني كنند. بنابراين هر نوع تنبيه و حكمي زماني تاثيرگذار و عبرت آميز است كه فرد و يا افراد جامعه آن را راه رهايي از مصيبت هايي كه با آن روبرو هستند استنباط و تلقي نكنند. آن كه خود را منفجر مي كند اولين كسي است كه به استقبال مرگ و انتحار مي رود حالا گفتن از مرگ و مجازات اعدام و يا هر مجازاتي كه متهم و مجرم با آغوش باز آن را مي پذيرد چه دردي را از جامعه دوا مي كند . عبرت را كساني مي گيرند كه اصولا دست به خلاف نمي زنند و قرباني شرارت ها هستند .