یکی از راهها و روشهای یادگیری، تکرار است. یعنی با گفتن و تکرار کردن واژه یا کلمه ای در ذهن میماند.
گاهی این به ذهن ماندن غیر مستقیم و حتی ناخواسته انجام میشود. مثلا همه افراد و شهروندانی که به گوش دادن اخبار عادت دارند با نامهایی آشنا میشوند که در طول مدتی بسیار در خبرها تکرار شدهاند. یکی از آن نامهایی که بسیار بر سر زبانها افتاده است نام سعید مرتضوی سرپرست صندوق تأمین اجتماعی است. البته سعید مرتضوی بسیار در بین اصحاب قلم و مطبوعات آشناست، چرا که در گذشته نه چندان دور، مسئولیت رسیدگی به تخلفات مطبوعات و نشریهها را برعهده داشت و به قاضی مرتضوی معروف بود، چرا که شغل ایشان قضاوت بوده است.
و اما از سال 88 به این طرف، سعید مرتضوی هم جابجایی در حوزه کاریاش انجام داده است و هم از سوی مجلسیها، عملکردش در حوزههای مختلف (همچون موضوع کهریزک) مورد نقد و بررسی و توجه قرار گرفته است. با این حال آنچه که طی ماههای اخیر به نوعی منجر به شهرت هرچه بیشتر مرتضوی گردید، حضور او در صندوق یا سازمان تأمین اجتماعی به سمت مدیرعامل و یا سرپرست بوده است.
البته با توجه به اتفاقات و سر و صدای انتصاب وی در تأمین اجتماعی به کار بردن یا از آن جهت صورت گرفته است که تا همین چند ماه پیش نهادی با آن همه اهمیت و عضو مثل تأمین اجتماعی به نام صندوق تأمین اجتماعی برای سالها به فعالیت و کارش ادامه داده بود و این تغییر نام تنها به نوعی برای حمایت از سعید مرتضوی و یا لجاجت با همه کسانی بود که با این انتصاب مخالف و یا نارضا بودند.
اینکه احمدی نژاد در واکنش به تقاضای مجلس بر عدم دارا بودن شرایط لازم ایشان به مدیرعاملی صندوق تأمین اجتماعی، این نهاد را به سازمان تبدیل کرد، شکی نیست. چرا که اصولا سعید مرتضوی دارای تخصص و سابقه کار در حوزه قضا و باسمتهای دادستانی داشته است و قانونا و عرفا ضوابط و شرایط حضور در صندوقی چون تأمین اجتماعی را ندارد. حال با این تغییر نام، ایشان دارای شرایط و ضوابط گردیده است.
این تنها شاید ناشی از لجاجت، تا رفاقت و حمایت از فردی در مقابل مخالفان باشد. البته آنچه بعد از این تغییر نام برای ابقای وی در سازمان تأمین اجتماعی صورت گرفت، باز مخالفت و باز روی آوردن به قانون و نهادهای قانونی همچون دیوان عدالت اداری بود.
خوب دیوان عدالت اداری همان طوری که از نامش پیداست، دارای مسئولیت نظارت و رسیدگی بر عملکرد نهادهای اداری و قضاوت در اختلافات فی مابین ادارات و نهادهایی چون مجلس (قوه مقننه) با دولت (قوه مجریه) است.
براساس شکوه و شکایت مجلس از انتصاب سعید مرتضوی به ریاست سازمان تأمین اجتماعی که این سمت نیز به جای مدیرعاملی صندوق تأمین اجتماعی صورت گرفته بود، دیوان عدالت اداری حکمی بر لغو این انتصاب به سازمان تأمین اجتماعی ابلاغ کرد که ایشان ظرف مدتی باید از سمت خویش کناره گیری کند. خوب طی این هفتهها دولت و به ویژه احمدی نژاد و معاون وی رحیمی مدام به واکنشهای مختلف دست زدند و به غیرقانونی بودن احکام دیوان عدالت اداری اشاراتی داشتند.
به هر حال از آنجایی که دیوان عدالت اداری و سخنگوی آن به دفاع از خواست مجلس و حکم صادر شده (کناره گیری مرتضوی) پافشاری کردند، این بار سمت ریاست سعید مرتضوی به سرپرستی تغییر نام داد که این اقدام، این بار با حکم انتصاب از سوی رحیمی (معاون احمدی نژاد) در راستای حمایت و پشتیبانی بیدریغ و ادامه دار دولت و شخص احمدی نژاد از دوست و یار قدیمی و رفیق شفیق (مرتضوی) صورت گرفت.
خوب چنین تغییر پست و سمت و یا ابقا و تغییر نام، باید لااقل از سوی وزیر کار، رفاه و تعاون صورت میگرفت و چون وزیر مربوطه یعنی شیخ الاسلامی، خود بابت نادیده گرفتن خواست مجلس و دیوان عدالت اداری در عزل سعید مرتضوی، در آستانه احضار به مجلس و یا استیضاح شدن قرار داشت، و حتی از سوی مجلسیها هشدار و اخطارهای لازم داده شده بود، برای مقابله با استیضاح احتمالی، اختیارات تغییر و تحولات در تأمین اجتماعی (سازمان) از وزیر کار به معاون احمدی نژاد یعنی رحیمی واگذار گردیده است که این آخرین گام (مرحله چهارم) برای حفظ سعید مرتضوی و ابقای وی در این نهاد بوده است. قضاوت درباره آنچه تاکنون بین دولت و مجلس برای انتصاب پرحاشیه سعید مرتضوی که طی ماهها و هفتههای اخیر به مهمترین موضوع و خبر تبدیل شد، برعهده مردم والبته نهادهای قانونی است .
ای کاش چنین حمایت و پشتیبانی و در اصل لجاجت را دوستان، صرف توجه به رفع مشکلات پیش روی اعضای صندوق و یا بهتر بگوییم سازمان تأمین اجتماعی میکردند. ای کاش چنین پافشاری را برای کاهش و رفع مشکلات درمانی و بهداشتی بیمه شدگان به خرج میدادند.
به هر حال در کشوری که صدها هزار فارغ التحصیل دانشگاهی در ردههای مختلف دارد و دهها هزار پرسنل زحمتکش و مردمی دارد، انتصاب و قرار دادن پرحاشیه فردی که به دلایل قانونی مناسب پست و سمتی نیست، جز لجبازی و حمایت و رفاقت، نمیتواند نام دیگری داشته باشد. آن هم در زمان و شرایطی که مسایل ومشکلات اقتصادی پیش روی مردم و کشور بیداد میکند.