روز تولد تنها مختص آدمها نیست. همه موجودات صاحب روز تولد و آغازین خود هستند. حتی زمین و دیگر آفریدههای الهی دارای تاریخ و روز تولدند. روزهایی که گهگاه یادی از آنها میکنیم تا شاید بر اهمیت نقششان تأکید کنیم و شاید هم به ارزیابی عملکردشان بپردازیم و ببینیم که تولد و آمدنشان چه تأثیر مثبت و یا منفی بر زندگی و روزگار داشتهاند.
و اما روز هجدهم بهمن ماه هر سال، اختصاص به سالروز تأسیس روزنامه طلوع دارد. دقیقا هجده سال از آغاز به کار این نشریه (هجده بهمن ماه 1374) میگذرد. نشریهای که در آغاز، محلی بود و اختصاص به اخبار شهرستان کازرون داشت اما با حمایت و تلاش و همکاری و یاری خوب مردم، توانست تا امروز به کار خود ادامه دهد. طوری که امروز علاوه بر آنکه هفتهای دو بار انتشار دارد، بر صفحات آن افزوده گردیده و چندین شهرستان و استان را هم تحت پوشش خبری قرار داده است.
هر چند جا دارد که نقشی بسی تأثیرگذارتر در خبررسانی کشور داشته باشد، اما تا اینجا نیز علیرغم کمبودها و کاستیها، به سهم خود تأثیرگذار بوده است.
وقتی از کمبودها گفته میشود، طی این سالها کمبود وگرانی کاغذ یکی از مواردی است که نه تنها نشریه طلوع، که همه مطبوعات و صنعت چاپ و نشر را تحت فشار قرار داده است و بالطبع نشریاتی چون طلوع، آن را بیشتر لمس میکنند.
البته مشکل و بحث تدارکات و تأمین اعتبار، تنها مانع پیش روی مطبوعات و نشریات نیستند، یکی از دغدغههای همیشگی، رسیدن به رضایتمندی عمومی است، چرا که خواسته و یا ناخواسته، مطبوعات و نشریات زیر ذره بین قرار دارند و همیشه عدهای و گروهی از نحوه اطلاع رسانی گله دارند و گاهی خیلی هم کار بالا میگیرد و به شکایت و محکمه و قضاوت کشیده میشود. گاهی گله میتواند ناشی از اشتباهات نوشتاری و چاپ باشد، مثلا در زبان و ادبیات فارسی که با گذاشتن و یا نگذاشتن یک نقطه (از قلم افتادن) کل مطلب عوض و یا بی معنی میشود و یا اینکه به حریم و حرمت افراد و یا اشخاص، ناخواسته توهین میشود و آنجایی که فرق داس و داش، بار و باز، تاب و ناب، خام و جام، نشر و بشر و... که با جابجایی چند نقطه، این قدر تغییر معنا دارد. نوشتن و چاپ کردن، کار بس سخت و دشواری است. اما ای کاش فقط اشتباهات چاپی بود که دردسر ساز میشد، گاه برخی، تحمل هیچ نوع نقد و انتقادی را ندارند و دست به دامان بند و قانون و تبصره و ماده و خلاصه هر چه دم دستشان بیاید میشوند تا به جای قبول نقد و مسئولیت و نقش خود، منتقد و نویسنده را از نوشته خود پشیمان کنند.
هرچند در عالم نویسندگی مثل همه صنوف، گهگاه شاهد بیانصافی و یا سودجویی و سوء استفادههایی هم هستیم، اما مثل قضاوت، مثل معلمی کردن، مثل طبیب بودن، نویسندگی و کار مطبوعاتی کردن، سخت و دشوار است. چرا که یک نویسنده خوب و مردمی، باید شیوه کار و نگارشش تلفیقی از قضاوت، معلمی، طبابت و... باشد.
یک مطلب وقتی منتشر میشود، چه از اندیشه و فکر نویسنده تراوش کرده باشد و یا برگرفته و تفسیر خبر باشد، در اختیار جمعی قرار میگیرد که بخش عمده و اساسی آن، متولیان عرصه فرهنگی از قبیل دانشگاهیان، اساتید و دانشجویان، فرهنگیان، معلمین، مربیان و دانش آموزان و بخشهای تحصیل کرده و... هستند. بنابراین باید به دور از اشتباهات نوشتاری و در حد انتظار و توقع به قول معروف قشر فرهیخته باشد. قشری که قضاوت اصلی را میکند. اما پیش از قضاوت عمومی، نویسنده باید خود قضاوت کند و همه میدانیم که داوری و قضاوت، کار بسیار سخت و دشواری است. چرا که هر چه قاضی عادلتر، قضاوت مشکلتر و در هر قضاوتی، اگر عادلانه ترین حکم صادر شود، طرف دیگر دعوا و یا مدعی که حکم به ضررش بوده است، ناراضی خواهد بود.
پس اهل قلم باید قضاوت کند، حتی اگر قضاوت به زیان خودش باشد. نویسنده باید معلمی کند، معلمی کردن کار سخت و دشوار دیگری است، معلم باید عاشق باشد و آنچه را مناسب و مفید میداند و بر آن باور دارد را در اختیار دانش آموزان خود قرار دهد. به دانش آموزان خود بخل نورزد و خود را پله ترقی آنان سازد. در این راه، رضایت همه دانش آموزان و اجرای عدالت مابین آنان، کار بسیار ظریف و حساسی است که همگان از پس آن برنمیآیند و معلمی کردن هم بخشی از کار یک نویسنده است تا بتواند رضایت عموم (خوانندگان) را جلب کند. عاشق اطلاع رسانی باشد و خود را وقف خدمت به مردم و کشورش کند.
نویسنده باید طبابت کند، او باید مثل یک پزشک، قبل از مداوا (نوشتن مطلب)، مشکل و بیماری را تشخیص دهد، چرا که اگر یک پزشک بیماری و درد را نشناسد، هر آنچه که تجویز کند نه تنها به علاج کمک نمیکند، چه بسا ممکن است به وخامت بیماری و حتی مرگ بیانجامد. نویسنده باید دردهای جامعه و معضلات را ببیند و تشخیص دهد و برای درمان و رفع آنها بکوشد، بگوید، بنویسد و هشدارهای لازم را بدهد که این شیوه کار و این نوع برخورد، شاید به مذاق برخی خوش نیاید. البته آنچه تاکنون در مورد نقش و اهمیت و حساسیت کار یک نویسنده، مختصر و مفید بیان شد، خود تنها بخشی از کار سخت و دشوار و حساسیت انتشار یک نشریه است. نشریهای که مسئولیت اصلی و اول آن برعهده مدیرمسئول آن است و هیأت تحریریه در آن باید بسیار هوشیار، دقیق و با صبر و حوصله به دسته بندی، جمع آوری اخبار و مطالب و اطلاعات و درج آنها در صفحات مختلف نشریه بپردازد.
حال با توجه به اینکه یک نشریه باید انتظارات عموم و خواست مردم را برآورده سازد و از خط قرمزهای تعیین شده هم عبور نکند و به انتقادات و پیشنهادات مخاطبین نیز توجه کند و حتی پاسخ دهد و از طرفی نگارندهها و نویسندگان نیز دارای نظرات و دیدگاههای متنوع و مختلفی هستند و هر یک به نوعی مایلند هرآنچه در دل دارند را انعکاس دهند، میبینید که چطور سختی و دشواری کار یک نشریه هویدا میشود. به هر حال کار فرهنگی کردن یکی از کارهایی است که همیشه خستگی به تن دست اندرکاران میماند. چرا که محال است در هر شماره، گله و شکوهای نباشد. امکان ندارد مردمیترین مطلب و مقاله، موجب دلخوری و یا خدای ناکرده حساسیت فرد و یا گروهی و یا مسئولی نشود. با این وجود نشریه طلوع به لطف مردم خوبمان و با عنایت و همدلی و همراهی و همکاری عزیزانی که دلسوزان شهرستان، استان و کشورند با همه مشکلات و سنگ اندازیها، همچون گذشته به کار و فعالیت خود در راستای تعالی فرهنگی، کاهش معضلات اجتماعی و مشکلات مردم و کشور ادامه داده است.
در اینجا جا دارد از همه کسانی که طی این سالها به نوعی با قلم، قدم و درج آثار و همکاریشان در راه اعتلای فرهنگ کشورمان در این نشریه کوشا بودند، به ویژه آنانی که در قید حیات نیستند تشکر و قدردانی شود. یادشان گرامی باد. به امید بهروزی برای مردم خوبم و برای همه دست اندرکاران زحمتکش روزنامه طلوع به ویژه جناب آقای جعفری زاده و هیأت تحریریه طلوع در کازرون و شیراز.
همکار افتخاری طلوع- منوچهر حبیبی