فكر مي كنم يكي از زيباترين شعارهايي را كه احمدي نژاد ميتوانست براي دولت هايش (دولت نهم و دهم) انتخاب كند و دقيقا انتخاب كرد و روي دولتهايش گذاشت، عدالت بود عدالت محور و عدالت مدار و خلاصه هر پسوندي به همراه كلمه زيباي عدالت را مي شد گذاشت احمدي نژاد براي ويژگي دولتش انتخاب كرد و اما از عدل و عدالت گفتن خاص احمدي نژاد نبوده و نيست اصولا مردم خواسته هايي دارند كه يكي از آنها عدالت در جامعه است دقيقا گفتن از عدالت براي مسلمانان كه از اصول اصلي و مهم اعتقادي شان است بحث و سخن ناآشنايي نيست. يقينا مسلمان و خصوصا شيعه عاشق عدالت است اما اجراي عدالت و برپا كردن آن در جامعه به سادگي كه از آن گفته ميشود نيست اجراي عدالت و با عدل و انصاف رفتار و برخورد كردن بعضا چه هزينه هايي كه ندارد. گسترش عدالت بدون بستر سازي و فراهم كردن زمينه هاي مناسب امكان پذير نيست چرا كه در هر جامعه اي كم نيستند افرادي كه بود ونبودشان و رشد و حيات و زندگي شان در گسترش و رواج بي عدالتي است. شايد مثالي ساده به روشن شدن هر چه بيشتر موضوع كمك كند هر چند گفتن از بي عدالتي خيلي آسان تر از گفتن از عدالت است وقتي از بيعدالتي مي گوييد كم نيستند مواردي كه شماري از افراد جامعه آن را تجربه كرده اند. خوب در نظر بگيريد دستگاهي مي خواهد به جذب نيرو اقدام نمايد به محض درج آگهي در نشريات تعدادي از واجدين شرايط با هزار اميد و آرزو مراجعه مي كنند آزمون كتبي برگزار مي شود سپس آن سازمان و يا دستگاه تا 2 يا 3 برابر نيروي مورد نياز اعلام قبولي مي كند بعد بايد با مصاحبه تعداد محدودي را از اين جمع بپذيرند. اين روند زماني مي تواند عادلانه و منصفانه برگزار شود كه مسئوليت انجام تمام مراحل به دست كساني صورت گيرد كه به عدالت و انصاف پاي بند باشند با هر نوع تخلف و خداي ناكرده زد و بند و آن چه به نام پارتي بازي صورت مي گيرد مقابله كنند .به قول معروف در تمام مراحل فقط خدا را در نظر بگيرند و براي رضاي خدا تلاش كنند .خوب پيدا كردن چنين افرادي امروز در سطح جامعه و ادارات مشكل نيست اما اگر كمي منصف باشيم اگر كمي عادل باشيم اگر كمي اهل منطق باشيم بايد بپذيريم كه بي عدالتي در اموري چون جذب نيرو و موارد مشابه هم كم نيست فقدان و عدم توجه به رعايت عدالت و اخلاق و عدم وجود و حضور افرادي كه عاشق عدل و عدالت و انصاف هستند در انجام امور روزمره مردم خود به خود كمك به زير پا گذاشتن حقوق مردم مي كند آن وقت است كه گفتن از عدالت در جامعه و رشد و توسعه آن با موانع متعدد روبه رو مي شود. مثلا بكارگيري افرادي كه با حلقه اتصال با رابطه و زد و بند جذب مي شوند و فاقد ضوابط و شرايط لازم هستند طوري كه خيلي راحت مي توان كانال و مسير حمايت و پشتيباني شان را شناخت و ديد جز بيانگر اينست كه ما با عدالت بيگانه شده ايم ما با انصاف فاصله گرفته ايم و قرباني بي عدالتي ما كسي نيست جز لايق ترين ، شايسته ترين و بهترين نيرويي كه بايد براي انجام امور مردم و كشور جذب شود ؟كم نيستند كساني كه طعم تلخ بي عدالتي و بيانصافي را چشيده اند آناني كه با تمام وجود آتش بي عدالتي را لمس كردهاند و وجودشان از حرارت آن سوخته و آتش گرفته است . همين افراد اولين كساني هستند كه طالب عدالتند و هم نااميد از تحقق آن در جامعه اند. اين گروه طالب و خواهان عدالت و انصاف هستند چون تنها ابزاري است كه مي تواند آن را به حق شان برساند ولي نااميد از تحقق آن مي باشند چون نااميد و دل شكسته اند .
چون برآوردن خواست و مطالباتشان را در دست كساني مي بينند كه با انصاف بيگانه و ناآشنايند .پس وقتي دولت نهم و دهم صحبت از عدالت محوري _مي كرد وقتي اين شعار زيبا در هر سخنراني و در هر مراسمي از سوي اعضاي دولت و شخص احمدي نژاد سر داده مي شد بايد آثار و نشانه هاي آن طي اين مدت نسبتا طولاني هويدا و اشكار مي شد! متاسفانه در پايان دولت دهم و طي ماه ها و هفته هاي اخير شاهد تاييد و اذعان كردن برخي از دست اندركاران در دولت بر فشار روي مردم هستيم .دقيقا آن چه كه از آن به عنوان فشار نام برده مي شود ناشي از عدم نظارت و توجه در امور است كه موجب بي عدالتي در جامعه گرديده است. شكي نيست وقتي نظارت و كنترل در جامعه اي نامطلوب و نا مناسب باشد و در حد و اندازه هاي قابل قبول و استاندارد نباشد مثلا در بعد اقتصادي نوعي هرج و مرج شكل مي گيرد كه در اين بازار آشفته تنها كساني مي توانند دوام بياورند كه در داد و ستدها مواد ،جنس و اقلامي از كالا و يا حتي خدمات را بتوانند عرضه و يا بهتر بگوييم بتوانند با قدرت در اين بازار رقابت كنند و اين چنين نقش و حضور مردم در فعاليت هاي شغلي و كسب درآمدشان در گرو تحركات و سياست هاي عده اي سودجود و فرصت طلب قرار ميگيرد طوري كه اكثريت مردم در تامين مايحتاج و نيازهاي روزانه خود عاجز ميمانند كمبود و قحطي هاي مصنوعي به وجود مي آيد و بعضا جيره بندي و صف تشكيل مي شود آن هم چه صف هاي تحقيرآميزي! صف هايي كه تنها ناشي از سوء مديريت و بي عدالتي است ولي براي اجراي عدالت تشكيل _مي شود كه دست پخت كساني است كه با مروت بيگانه اند. مثلا چرا و چطور دولت عدالت محور اشرافي روي توزيع اقلام خوراكي و مصرفي ندارد و چرا و به چه دليل اجازه مي دهد چنين صف هاي طولاني در بحران برنج و ... تشكيل شود چرا نظارت و برنامه ريزي هاي اصولي روي تهيه و تامين نيازهاي ضروري مردم انجام نمي گيرد ؟چرا يك شبه فلان كالا ناياب مي شود در حالي كه بر اساس آمار و ارقام مسئولين به ويژه وزارت بازرگاني انبارها مملو از كالا و اقلام خوراكي است؟
دقيقا اين شيوه ي كار، هدف گرفتن همان عدالت و انصافي است كه دولت سال ها از آن مي گويد و شعار اصلي اش بوده است. به راستي چرا در حالي كه مردم كوپن هاي مرحله ي سيزدهم را در خانه دارند براي دريافت يك كيسه برنج ده كيلويي بايد صف بگيرند ؟اگر عدالت مبناي كار است بايد به تعداد همه و بر اساس شماره اي (اعلام شود ) اقدام به توزيع عادلانه گردد. همين شيوه كار است كه برخي را يك شبه سلطان فولاد و برنج و ... مي كند تا كاخشان را روي دست هاي خالي مردم بسازند. مردمي كه قرباني بي عدالتيشان مي شوند .آن وقت گفتن از عدالت و انصاف و احقاق حقوق مردم كمي با آنچه عملا رخ مي دهد غريب و بيگانه نيست !