براي تنوع در حال و هواي خوانندگان به موضوع بحران مالي مي پردازيم البته بايد عرض كنم كه اين مالي باآن مالي (پولي و اقتصادي) تفاوت دارد؛ اين مالي نام كشوري در آفريقاست كه در گذشته هاي نه چندان خيلي دور كشوري بسيار قدرتمند و مقتدر و داراي فرهنگ كهن بوده است اما امروز اگر بخواهيم از قدرت، استقلال و اعتبار اين ديار (مالي) بگوييم خيلي با گذشته اش فاصله دارد. شايد طي دهه هاي گذشته نام مالي بارها و بارها در خشكسالي و جنگهاي محلي و منطقه اي برده شده است ولي مالي قدرتمند ديروز به كشوري ضعيف و وابسته تبديل شده است. البته در ميان نزديك به 190 كشور عضو سازمان ملل بسياري از كشورها ادعاي استقلال دارند و خودشان را قدرت روز هم معرفي مي كنند اين كه چه تعداد از اين كشورها واقعا مستقل هستند دقيقا مشخص نيست هر چند كه تعريف استقلال هم در سنجش و ارزيابي كشورهاي مستقل بي تاثير نيست استقلال يك كشور بعدهاي مختلف را در بر مي گيرد. بعد سياسي ، نظامي ، اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و حتي علمي همه و همه در نشان دادن وابستگي و يا استقلال يك كشور سهيمند يعني كشوري كه ميخواهد مستقل باشد بايددر بعدهاي ذكر شده داراي قدرت و استقلال باشد. كشوري كه از نظر اقتصادي به قدرت هاي زورگو وابسته است نميتواند از استقلال محض بگويد. كشورهايي كه بين قدرت هاي زورگو تلاش ميكنند استقلال خود را حفظ كنند بايد برنامه هاي توسعه سياسي ، نظامي ،فرهنگي ،اجتماعي و البته اقتصادي را پشت سر بگذارند. هر چند بايد اين نكته را در نظر داشت كه روابط و داد و ستد بين كشورها اصولا به معناي وابستگي و يا وابسته شدن نيست با اين وجود برخي كشورها در داد و ستدهاي نظامي و اقتصادي به حدي به اين و آن كشور محتاجند كه اگر كمك هاي مالي و اقتصادي و مبادلات پولي و ارزي شان دچار وقفه شود با مشكلات عديده روبرو ميشوند و چه بسا ثبات و امنيت سياسي و جغرافيايي شان بر هم مي خورد. خوب كشوري مثل مالي كه داراي معادن و ثروتهاي كاني (اورانيوم) است آن چنان محتاج كشورهايي مثل فرانسه و ايتالياست كه حتي بقاي نظام سياسياش را در گرو حمايتهاي كشورهاي خارجي مي بيند البته گفتن از ميزان عدم استقلال و وابستگي كشورها هم كار سخت و دشواري است و همان طوري كه قبلا اشاره گرديد كمتر كشوري و يا نظام سياسي در ميان كشورها و نظام هاست كه به وابستگي و ... اعتراف كند حتي كشورهايي كه به نوعي از ايالت هاي آمريكا و يا استان هاي (ستان ) روسيه و ديگر اقمار فرانسه ، ايتاليا و يا حتي چنين محسوب مي شوند نيز دم از استقلال مي زنند و اما اگر بخواهيم كمي در رابطه ميان كشورهاي آفريقايي با غرب بگوييم بايد اشاره كرد كه بسياري از اين كشورها داراي زبان نسبتا مشتركي هستند و يا بهتر بگويم زبان دومشان فرانسوي است. ذكر اين نكته تا حدودي روشن مي كند كه در ميان قدرت هاي استعمارگر ديروز و تا حدودي امروز غربي يعني در ميان كشورهايي مثل انگليس ، پرتغال ،اسپانيا، ايتاليا و فرانسه كه در قرون گذشته ردپايي در قاره سياه به جا گذاشته اند نام فرانسه بيشتر نمايان و مشخص است حتي اديان وارداتي به آفريقا نيز از طريق مبلغان مذهبي و فرانسوي زبان به آفريقا و مردم آفريقا تحميل گرديده است. به هر حال هنوز كه هنوز است بسياري از كشورهاي آفريقايي نه تنها داد و ستد و خريدهاي نظامي و اقتصادي نزديكي با فرانسه دارند كه حمايت هاي پنهان و آشكار فرانسه از برخي حكومت هاي آفريقايي از عمق نفوذ و البته ذي نفع بودن فرانسه در آفريقا دلالت دارد كه نمونه بارز و آشكار آن پشتيباني و دخالت نظامي فرانسه در بحران مالي بود آن هم به دليل و با ادعاي مبارزه با تروريسم .خوب توي اين روزگاري كه هر ملتي خواست روي پاي خودش بايستد و براي رسيدن به آزادي مبارزه كند نام و لقب تروريست مي گيرد تا بهتر و راحت تر سركوب شود. پس هر كه در آفريقا و برخي نقاط دنيا به مبارزه با قدرت هاي زورگو و دولت هاي دست نشانده دست زد با اين نام و اتهام سركوب و نابود مي شود. البته به هيچ وجه قصد نداريم كه از گروه هاي تروريستي و حاميان آن ها غافل باشيم و يا جرم و گناهشان را ناديده بگيريم بلكه مي خواهيم از ترفندهايي سخن بگوييم كه برخي حاكمان زورگو و قدرتهاي تجاوزگر و اشغالگر با آن در حق مردم و ملت ها ستم روا مي دارند. باري در يك اقدام كم سابقه چند هفته قبل دولت جديد فرانسه (سوسياليست ها و ائتلافشان) به حمايت از دولت كنوني مالي وارد جنگي شد كه به جنگ ميان دولت مالي و افراط گرايان معروف و در حال جريان بود حمله هواپيماهاي جنگي فرانسه و سپس نيروهاي زميني و زرهي فرانسه پا به خاك مالي گذاشتند و وارد جنگ شدند در حالي كه در شوراي امنيت و سازمان ملل اعضاي پنج گانه شورا كه داراي حق وتو بودند و گاه بر سر حفظ منافعاشان جبهه گيري مي كنند و به ندرت بر سر موضوعي به تفاهم مي رسند اين بار و در بحران مالي صدايي از آنها (چين ، انگليس ، روسيه و آمريكا و صدالبته فرانسه كه درگير جنگ شده بود ) در نيامد گويي كه مالي استاني از فرانسه باشد و به قول برخي حكومت هاي مستبد كه هر مساله اي در داخل را به شيوه و روش خود سركوب مي كنند و هر گونه مقابله با آن را دخالت خارجي مي نامند .
در جريان بحران و جنگ مالي هم هيچ اعتراضي در كار نبود و فرانسه رفت تا از منافع خودش دفاع كند و تازه حمايت برخي كشورهاي غربي و اتحاديه آفريقا را نيز به دنبال خودش داشت اين نمونه اي از وابستگي برخي كشورها به قدرت هاي جهاني براي حفظ نظام هاي غير مردمي شان است بحران مالي به هر شكل پايان يابد مردم مالي قرباني جنگ طرفين دعوا هستند .