تا امروز هفت سال و هفت و ماه و چند روز از عمر دولتهای نهم و دهم به ریاست محمود احمدی نژاد(رییس دولت) میگذرد. فرصتی طلایی که هر رییس دولت و یا نخست وزیری آرزوی آن را دارد تا هم بتواند به مردم و کشورش خدمت کند و هم لیاقت و شایستگیاش را به دنیا و ملتش اثبات نماید. هر چند هنوز چند ماهی تا پایان کار دولت دهم و شخص احمدی نژاد باقی مانده است، اما صرف نظر از هر نوع نگاه و قضاوت به آنچه طی این نزدیک به هشت سال که در حال سپری شده است شود، این دو دولت به نوعی وسیلهای بودند تا احمدینژاد با تکیه بر صندلی مدیریت کشور با سختیها و مشکلات و فرصتها و همه آنچه در مسیر راهش بود، لحظه به لحظه توانش را نشان دهد. انتظار عمومی (مردم) این بود که روز به روز از حجم مشکلات (کمی و کاستیها) کاسته شود به ویژه آنکه طی این مدت درآمدهای نفتی بر تواناییهای دولت میافزود.
پس با فراهم بودن شرابط مناسب، امیدها از رییس دولت این بود که برای برون رفت از گرفتاریهایی که با آن روبرو بود بکوشد، اما در عمل، مشکلات هنوز خودنمایی میکنند و عملکردها رضایت بخش نبوده است.
شاید خیلی دیر شده باشد که چرا روند کاری دولت در کل (حداقل در پایان دولت نهم) نقد و بررسی نشد، هر چند که مدتهاست طرح مسایل و مشکلات پیش روی مردم و کشور از سوی برخی از اصحاب قلم و سیاستمداران و اقتصاددانان و... با انتقادهای موردی و یا کلی در مباحث اقتصادی و پولی و رفاهی و معیشتی و فرهنگی عنوان شده است، اما هر چه گفته شد متأسفانه کمتر گشایشی در کار بود.
به هر حال رییس یک دولت حق دارد آزادانه فعالیت کند، اعضای تیمش را انتخاب کند و برای موفق شدن سیاست و تاکتیک خود را به اجرا بگذارد. البته یک اما وجود داشته و دارد و آن اینکه در مقابل نهادهای نظارتی همچون مجلس باید پاسخگو باشد، انتقادها را بشنود وبه یک یک آنها براساس منطق و با رعایت موازین قانونی (قانون اساسی) پاسخ دهد. اما در مقابل شاهد اتهام زنی به مجلس، مطبوعات و اصحاب قلم و رسانهها بودیم.
با این وجود اگر نگاه بیطرفانهای به آنچه طی ماههای اخیر و کلا از شروع به کار دولت دهم رخ داده است داشته باشید، به راحتی درک خواهید نمود که چرا منتقدان و مجلس هشتم و مجلس نهم بارها متهم به سیاسی کاری شدند.
اما کجای دنیا در اداره کشور، سیاست جایی ندارد؟ البته این بدان معنا نیست که هر کاری دولت کرد با آن مخالفت شود و یا هر چیزی مجلس گفت مورد بیتوجهی قرار گیرد. آنچه از سیاست و سیاسی کاری این روزها از زبان احمدی نژاد و اعضای کابینهاش در مقابل انتقادات و ایرادات ابراز میشود، دقیقا نوعی واکنش در مقابل خواستها و مطالبات مردم است. مردمی که تا زمانی که دولتها حرکت و مسیر خودشان را براساس پای بندی به قانون ادامه دهند، حتی از سادهترین حقوقشان که نقد است نیز میگذرند.
هرچند که عاقلانه بود حتی از نخستین روزها و ماهها، عملکردها نقد و ارزیابی میشد تا شاید امروز کمتر با مشکل و گرفتاریهای مختلف روبرو بودیم و اگر توجهی به انتقادات در رکوردزنیهای دولت در عرصههای مختلف اقتصادی و سیاسی و... میشد، امروز توان و انرژی کافی برای دولت باقی میماند تا کاری کند. درست حرکتی که یک ورزشکار میکند و انرژی را هدر نمیدهد. انرژی و توانی که یک ورزشکار حرفهای و باتجربه برای رقابت تا پایان مسابقه باید برای خودش حفظ کند و آن را زمان بندی کند، به موقع از مهارتهای مختلف استفاده کند.
اما این کار و این تجربه مورد استفاده دولت قرار نگرفت و عملا در دولت دهم هر انتقادی با واکنش تند و بیتوجهی و گاهی هم با تهدید همراه بود. اما وقت و زمان و پول و ثروت ملی بود که رفت. دوران طلایی ناشی از عایدات نفتی دولت نهم و دهم آنچنان مورد استفاده قرار نگرفت.
به هر حال گفتن از آنچه طی این مدت نسبتا طولانی نزدیک به هشت سال گذشت، شاید در ماههای پیش رو و در خاتمه عمر کاری احمدی نژاد، بیشتر و بیشتر شود و کتابها نوشته شوند، اما حقیقت این است که روح همکاری و همدلی، هماهنگی و وحدت، طی سال جاری و مدت باقیمانده بین دولت و مجلس، ضعیف و کم رنگ تر از همیشه بود. شاید نشانه بارز آن، نحوه فرستادن بودجه 92 به مجلس بود که تأخیر 84 روزه آن (تقریبا 3 ماهه) و شیوه ارایه آن (معاون احمدی نژاد به جای وی) خود گویای اوج این نادیده گرفتن حقوق مردم است.
یقینا اختلاف نظر و دیدگاهها حتی بین اعضای یک خانواده کوچک نیز وجود دارد، اما آنجایی که پای مردم (ملت) به وسط میآید، هیچکس حق ندارد نظر و خواست و دیدگاهش را به هر دلیل بر مردم تحمیل کند و یا به مردم و حقوقشان بیاعتنا باشد. چرا که این عمل، خواسته و یا ناخواسته و یا خدای ناکرده به عمد و در راستای پیشبرد اغراض سیاسی صورت گیرد، نه تنها موجب تحقیر مردم میگردد، که منافع آنان و از همه مهمتر مصالح و منافع ملی و کشور را به خطر میاندازد.
بنابراین وقتی دولت طی 3 سال پی در پی، تقدیم لایحه بودجه به مجلس جهت بررسی را، هر سال دیرتر از سال قبل میفرستد، هم موجب بیاعتنایی به مجلس میشود مجلسی که باید قبول کرد به هر شکل و به هر طریق نمایندگانش همچون خود رییس دولت با روند انتخاباتی معمول کشور برگزیده شدهاند، پس نادیده گرفتن آنان به نوعی نادیده گرفتن مردم است و دیگر آنکه با این تأخیر، عملا شانس و فرصت بررسی و بازبینی بودجه کاهش مییابد و نتیجه این امر همچون بودجههای بیثبات مالی 90 و 91 موجب بحران پولی و ارزی و بیعدالتی در جامعه میگردد. نرفتن رییس دولت به مجلس و ارایه لایحه توسط معاون وی نیز خود نشان از نادیده گرفتن مهمترین مشکل پیش روی مردم، یعنی اقتصاد و رفاه آنان دارد.
یقینا طی این مدت، احمدی نژاد باید آموخته باشد که موفقیت هر دولتی در گرو برنامههای پولی و مالی و رفاه عمومی است و در این راستا زمان تحقیق و تجربه کردن مدتها گذشته است. اما هنوز که هنوز است دولت روند اجرایی را در حالت آزمون و خطا پشت سر میگذارد تا شاید روزی و وقتی دیگر و یا حتی با شخصی دیگر، آموختههایش را به کار بندد. هر چند که هیچگاه نباید از 2 نکته مهم که همانا احترام گذاشتن به مردم و حرکت در راستای حفظ منافع ملی است، غفلت میکرد.