جمعه 2 آذر 1403 11/22/2024

به وب سایت رسمی روزنامه طلوع خوش آمدید

چهار شنبه 16 اسفند 1391 ، 23 : 13

کد خبر : 1801

از 0 نفر 0

بیثباتی مالی...

بیثباتی مالی...

منوچهر حبیبی/ تا امروز هفت سال و هفت و ماه و چند روز از عمر دولت­های نهم و دهم به ریاست محمود احمدی نژاد(رییس دولت) می­گذرد.

تا امروز هفت سال و هفت و ماه و چند روز از عمر دولت­های نهم و دهم به ریاست محمود احمدی نژاد(رییس دولت) می­گذرد. فرصتی طلایی که هر رییس دولت و یا نخست وزیری آرزوی آن را دارد تا هم بتواند به مردم و کشورش خدمت کند و هم لیاقت و شایستگی­اش را به دنیا و ملتش اثبات نماید. هر چند هنوز چند ماهی تا پایان کار دولت دهم و شخص احمدی نژاد باقی مانده است، اما صرف نظر از هر نوع نگاه و قضاوت به آنچه طی این  نزدیک به هشت سال که در حال سپری شده است شود، این دو دولت به نوعی وسیله­ای بودند تا احمدی­نژاد با تکیه بر صندلی مدیریت کشور با سختی­ها و مشکلات و فرصت­ها و همه آنچه در مسیر راهش بود، لحظه به لحظه توانش را نشان دهد. انتظار عمومی (مردم) این بود که روز به روز از حجم مشکلات (کمی و کاستی­ها) کاسته شود به ویژه آنکه طی این مدت درآمدهای نفتی بر توانایی­های دولت می­افزود.

پس با فراهم بودن شرابط مناسب، امیدها از رییس دولت این بود که برای برون رفت از گرفتاری­هایی که با آن روبرو بود بکوشد، اما در عمل، مشکلات هنوز خودنمایی می­کنند و عملکردها رضایت بخش نبوده است.

شاید خیلی دیر شده باشد که چرا روند کاری دولت در کل (حداقل در پایان دولت نهم) نقد و بررسی نشد، هر چند که مدتهاست طرح مسایل و مشکلات پیش روی مردم و کشور از سوی برخی از اصحاب قلم و سیاستمداران و اقتصاددانان و... با انتقادهای موردی و یا کلی در مباحث اقتصادی و پولی و رفاهی و معیشتی و فرهنگی عنوان شده است، اما هر چه گفته شد متأسفانه کمتر گشایشی در کار بود.

به هر حال رییس یک دولت حق دارد آزادانه فعالیت کند، اعضای تیمش را انتخاب کند و برای موفق شدن سیاست و تاکتیک خود را به اجرا بگذارد. البته یک اما وجود داشته و دارد و آن اینکه در مقابل نهادهای نظارتی همچون مجلس باید پاسخگو باشد، انتقادها را بشنود وبه یک یک آنها براساس منطق و با رعایت موازین قانونی (قانون اساسی) پاسخ دهد. اما در مقابل شاهد اتهام زنی به مجلس، مطبوعات و اصحاب قلم و رسانه­ها بودیم.

با این وجود اگر نگاه بی­طرفانه­ای به آنچه طی ماه­های اخیر و کلا از شروع به کار دولت دهم رخ داده است داشته باشید، به راحتی درک خواهید نمود که چرا منتقدان و مجلس هشتم و مجلس نهم بارها متهم به سیاسی کاری شدند.

اما کجای دنیا در اداره کشور، سیاست جایی ندارد؟ البته این بدان معنا نیست که هر کاری دولت کرد با آن مخالفت شود و یا هر چیزی مجلس گفت مورد بی­توجهی قرار گیرد. آنچه از سیاست و سیاسی کاری این روزها از زبان احمدی نژاد و اعضای کابینه­اش در مقابل انتقادات و ایرادات ابراز می­شود، دقیقا نوعی واکنش در مقابل خواست­ها و مطالبات مردم است. مردمی که تا زمانی که دولت­ها حرکت و مسیر خودشان را براساس پای بندی به قانون ادامه دهند، حتی از ساده­ترین حقوقشان که نقد است نیز می­گذرند.

هرچند که عاقلانه بود حتی از نخستین روزها و ماه­ها، عملکردها نقد و ارزیابی می­شد تا شاید امروز کمتر با مشکل و گرفتاری­های مختلف روبرو بودیم و اگر توجهی به انتقادات در رکوردزنی­های دولت در عرصه­های مختلف اقتصادی و سیاسی و... می­شد، امروز توان و انرژی کافی برای دولت باقی می­ماند تا کاری کند. درست حرکتی که یک ورزشکار می­کند و انرژی را هدر نمی­دهد. انرژی و توانی که یک ورزشکار حرفه­ای و باتجربه برای رقابت تا پایان مسابقه باید برای خودش حفظ کند و آن را زمان بندی کند، به موقع از مهارت­های مختلف استفاده کند.

اما این کار و این تجربه مورد استفاده دولت قرار نگرفت و عملا در دولت دهم هر انتقادی با واکنش تند و بی­توجهی و گاهی هم با تهدید همراه بود. اما وقت و زمان و پول و ثروت ملی بود که رفت. دوران طلایی ناشی از عایدات نفتی دولت نهم و دهم آنچنان مورد استفاده قرار نگرفت.

به هر حال گفتن از آنچه طی این مدت نسبتا طولانی نزدیک به هشت سال گذشت، شاید در ماه­های پیش رو و در خاتمه عمر کاری احمدی نژاد، بیشتر و بیشتر شود و کتابها نوشته شوند، اما حقیقت این است که روح همکاری و همدلی، هماهنگی و وحدت، طی سال جاری و مدت باقیمانده بین دولت و مجلس، ضعیف و کم رنگ تر از همیشه بود. شاید نشانه بارز آن، نحوه فرستادن بودجه 92 به مجلس بود که تأخیر 84 روزه آن (تقریبا 3 ماهه) و شیوه ارایه آن (معاون احمدی نژاد به جای  وی) خود گویای اوج این نادیده گرفتن حقوق مردم است.

یقینا اختلاف نظر و دیدگاه­ها حتی بین اعضای یک خانواده کوچک نیز وجود دارد، اما آنجایی که پای مردم (ملت) به وسط می­آید، هیچکس حق ندارد نظر و خواست و دیدگاهش را به هر دلیل بر مردم تحمیل کند و یا به مردم و حقوقشان بی­اعتنا باشد. چرا که این عمل، خواسته و یا ناخواسته و یا خدای ناکرده به عمد و در راستای پیشبرد اغراض سیاسی صورت گیرد، نه تنها موجب تحقیر مردم می­گردد، که منافع آنان و از همه مهم­تر مصالح و منافع ملی و کشور را به خطر می­اندازد.

بنابراین وقتی دولت طی 3 سال پی در پی، تقدیم لایحه بودجه به مجلس جهت بررسی را، هر سال دیرتر از سال قبل می­فرستد، هم موجب بی­اعتنایی به مجلس می­شود مجلسی که باید قبول کرد به هر شکل و به هر طریق نمایندگانش همچون خود رییس دولت با روند انتخاباتی معمول کشور برگزیده شده­اند، پس نادیده گرفتن آنان به نوعی نادیده گرفتن مردم است و دیگر آنکه با این تأخیر، عملا شانس و فرصت بررسی و بازبینی بودجه کاهش می­یابد و نتیجه این امر همچون بودجه­های بی­ثبات مالی 90 و 91 موجب بحران پولی و ارزی و بی­عدالتی در جامعه می­گردد. نرفتن رییس دولت به مجلس و ارایه لایحه توسط معاون وی نیز خود نشان از نادیده گرفتن مهمترین مشکل پیش روی مردم، یعنی اقتصاد و رفاه آنان دارد.

یقینا طی این مدت، احمدی نژاد باید آموخته باشد که موفقیت هر دولتی در گرو برنامه­های پولی و مالی و رفاه عمومی است و در این راستا زمان تحقیق و تجربه کردن مدتها گذشته است. اما هنوز که هنوز است دولت روند اجرایی را در حالت آزمون و خطا پشت سر می­گذارد تا شاید روزی و وقتی دیگر و یا حتی با شخصی دیگر، آموخته­هایش را به کار بندد. هر چند که هیچگاه نباید از 2 نکته مهم که همانا احترام گذاشتن به مردم و حرکت در راستای حفظ منافع ملی است، غفلت می­کرد.

 

 


ارسال دیدگاه Post comments


آخرین عناوین « اندیشه »

صفحه اینستاگرام روزنامه طلوع کانال واتس اپ روزنامه طلوع

پربازدیدترین ها