نگاه به تحولات در كشورها، امري بسيار عادي و طبيعي است چرا كه بخشي از تحولات در درون كشورها مي تواند عواقب و پيامدهاي منطقه اي و حتي بين المللي داشته باشد . يكي از تحولات كه مدام توجهات را به خود جلب مي كند برگزاري انتخابات است . براي نمونه وقتي در كشوري مثل روسيه انتخابات رياست جمهوري برگزار مي گردد تاثيرات برون مرزي اش كم از پيامدهاي درون مرزي اش نيست . براي همين هم روند برگزاري انتخابات در اين كشور علاوه بر آنكه مورد توجه و زير ذره بين رقب سنتي اش آمريكا است كه كشورهايي مثل چين و حتي كره شمالي نيز به دقت آن را زير نظر دارند و اما روسيه كشوري كه طي يك صد سال گذشته با فراز و نشيب هاي سياسي روبرو بوده است هنوز نتوانسته آن چنان كه شايسته و سزاوار مردم اش است به ثبات سياسي دست يابد .
همگان به ياد دارند بيش از هشتاد سال پيش چهره و ساختار سياسي و جغرافيايي اين كشور به كشوري بس بزرگتر و تحت عنوان اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي تغيير يافت و به كشوري با قابليت هاي گسترده و وسيع نظامي و تا حدودي اقتصادي تبديل شد و به همسايه اي بس قدرت مند تر از گذشته در شمال ايران مبدل گشت و نماد حكومت هاي كمونيستي و سوسياليستي گرديد و به رقيب اول آمريكا تبديل شد در تحولات سياسي اروپا و آمريكاي لاتين و حتي خاورميانه تأثيرگذار بود و در جنگ جهاني اول و دوم سرنوشت ساز بود اما از آنجايي كه با تضادهاي دروني در داخل و در بين جمهوري هاي خود چه در عرصه سياسي و اقتصادي و چه در عرصه اجتماعي و فرهنگي روبرو بود به تدريج و به مرور ميزان اختلافات و شكاف ها در بين جامعه اتحاد جماهير شوروي سابق بالا گرفت طوري كه از دوران اوج خود فاصله گرفت . عدم موفقيت در پياده كردن نظام سوسياليستي باعث گرديد كه مشكلات مالي اين كشور به شدت افزايش يابد و نهايتا در دوران گورباچف به ناگاه فروپاشي اتحاد جماهير شوروي رخ داد . البته نه انقلابي بود و نه مقاومتي صورت گرفت فقط اتحاد شكل گرفته با اقمار روسيه ي قبل از تشكيل شوروي سابق به نوعي شكسته شد و نزديك به 15 كشور جديد از روسيه جدا شدند .
بنابراين روسيه قرون گذشته دوباره در عرصه بين المللي شكل گرفت و اين بار با مجموعه اي از كشورهايي كه تعدادي از آنها را از ايران جدا كرده بود و بخشي هم در آسياي ميانه دهه ها با آنها پيوند و روابط نزديك داشت تشكيل كشورهاي مشترك المنافع را داد. هر چند تعدادي از كشورهاي تازه استقلال يافته به كلي از روسيه جديد فاصله گرفتند و به كشورهاي غربي نزديك تر شدند .
به هر حال تحولات دو دهه اخير در روسيه كنوني بسيار شتابزده و پر تنش بود تا اين كه نوبت به حزب حاكم پوتين رسيد حزبي كه دوباره تلاش دارد تا روسيه را به دوران اتحاد جماهير شوروي برگرداند و به آن قدرت و اقتدار دست يابد . چنين باورهايي نمي توانست با روند فضاي باز بعد از گورباچف ادامه يابد لذا بسته شدن فضاي سياسي نخستين پيامدهاي حزب حاكم بود. حزبي كه با قاعده بازي مردم سالاري بيگانه است . روند برگزاري انتخابات رياست جمهوري 4 دوره گذشته بخوبي گواه اين واقعيت است كه روسيه در دست گروهي خاص (حزب حاكم) افتاده حزبي كه به هيچ وجه قصد باز شدن فضاي سياسي در جامعه كنوني روسيه را ندارد به همين دليل هم بعد از آن كه دو دوره ي ولاديمير پوتين رياست جمهور روسيه به پايان رسيد، با پايان يافتن آن دوران، نخست وزير دور دوم پوتين، (مدوددف) تنها كانديداي مطرح در انتخابات دوره سوم حزب حاكم شد. بعد هم با همه ي ترفند هايي كه برخي دولت هاي برگزار كننده انتخابات از آن سود مي برند به مقام رياست جمهوري رسيد و طبق توافق، پوتين نه تنها به خانه نرفت كه به ظاهر نخست وزير رييس جمهور مدوددف گرديد .
طي دوران رياست جمهوري مدودوف سوال پيش روي بسياري از مردم در داخل روسيه و در عرصه بين المللي اين بود كه واقعا كي رييس جمهور است؛ مدودوف و يا پوتين؟ پاسخ به اين سوال زماني مشخص و قطعي گرديد كه در انتخابات سال گذشته مدودوف از كانديداتوري براي بار دوم رياست جمهوري سرباز زد تا راه براي حضور مجدد پوتين فراهم شود از آن زمان مردم روسيه متوجه شدند كه چه كلاه گشادي بر سرشان گذاشته شده و مقابله ها با سياست هاي دولت و به ويژه شخص پوتين شدت گرفت اما حاكمين كرملين كار خودشان را كردند و دوباره با بهره گرفتن از توان دولتي و آنچه لازم بود انجام شود پوتين به رياست جمهوري رسيد و در يك سياه بازي سياسي دوباره مدوددف به نخست وزيري انتخاب شد. همين امر هم باعث شد كه مخالفت ها و اعتراضات در روسيه بيشتر و بيشتر شود و البته با حمايت ارتش و نيروهاي سركوب گر تلاش ميشود مخالفان به حاشيه رانده شوند. هر چند گهگاه و در هر فرصتي مخالفان سياست هاي انحصارطلبانه پوتين و هم حزبي هايش به خيابان مي ريزند و نارضايتي هاي خود را اعلام مي دارند اما همچنان اين روند بستن فضاي سياسي در روسيه ادامه دارد . روز 17 ارديبهشت مصادف است با يكمين سال برگزاري مراسم تحليف پوتين كه با سركوب بي رحمانه و دستگيري و بازداشت و زنداني شدن و تبعيد مخالفان وي همراه بود. يقينا اين روند دير يا زود روسيه را با بحران مشروعيت و تحولات پيش بيني نشده سياسي روبرو خواهد كرد چرا كه مردم دوست ندارند كه به بازي گرفته شوند .