آنچه اغلب نخبگان و مردم در خصوص وضع موجود بر آن معتقدند اين است كه بايد تغييري ايجاد كرد . انتخابات علاوه بر اينكه شاخصي براي رضايت , طريقي به سوي رشد سياسي , مجرايي براي انتقال حق , نماد پيدايش دولت ملت , نشانهاي براي مردم سالاري و شايسته سالاري , منبعي مشروعيت بخش و سازو كاري در مقابل فرسودگي بوده , ايجاد تغيير و انتقال قدرت بصورت مسالمت آميز و مدني نيز از كاركردهاي آن مي باشد . ما در دنيايي زندگي مي كنيم كه كثرت و تزاحم خصلت ذاتي اوست و جامعه انساني نيز به دليل تنوع علايق , منافع و عقايد نيز داراي همين خصلت مي باشد .
گروه هاي همسو و همسود اجتماعي و سياسي بصورت تدريجي به خود سازمان مي دهند و مانند اهرمهايي در سياست گذاريها و اجرائيات تاثير مي گذارند . اگر رقابت ميان گروه هاي اجتماعي و سياسي را قانونمند نكنيم , به جنگ همه عليه هم دامن زده و ساختار نظام اجتماعي از هم خواهد پاشيد . انتخابات يكي از دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي و حاصل مجاهدت ها و درايت بزرگاني كه اغلب جان و مال خويش را در اين راه تقديم نمودند مي باشد . انتخابات به همه گروههاي اجتماعي و سياسي اين فرصت را مي دهد كه با اتكا به تكيه گاه اجتماعي خود نقشي در حكومت داشته و با رعايت قواعد بازي محيطي صلح آميز و بدور از خشونت براي فعاليت هاي سياسي خود بسازند . براي دست به دست شدن قدرت راه هاي بسياري را مي توان تصور نمود كه از بين همه آن ها انتخابات به عنوان روشي متمدنانه در قانون اساسي ما آمده و مردم ما در طول سي و اندي سال با استفاده از اين حق همواره حماسه آفريده اند . در كشورهايي كه انتخابات ندارند بدليل هاي ديگري مانند جنگ داخلي , كودتا, اغتشاشات سياسي و در راس آنها انقلاب باعث جابجايي قدرت مي شوند كه همه اين روشها باعث خرابي و ويراني زيادي مي شوند . به قول دوستان اهل سلامت، پيشگيري بهتر از درمان است . انتخابات بهترين داروي دردهاي سياسي است . در جامعه شناسي سياسي براي ايجاد تغيير چهار مدل ارائه شده است كه از اين قرارند :
1 -تغيير از بالا يعني اصلاحات .
2-تغيير از وسط يعني توسط جامعهِ مدني .
3 -تغيير از پايين يعني انقلاب .
4 -تغيير همه جانبه يعني تركيبي از سه مدل فوق . شكاف دولت و ملت به عنوان يك شكاف تاريخي كه ميراث دولتهاي رانتير تاريخ ماست بايد توسط جامعهِ مدني ترميم شده و بعنوان ضربه گير نظام و سرعت گير گروههاي تندرو از جامعه مدني ياري جست .به اختصار مي توان جامعه مدني را حدفاصل دولت و مردم دانست اما به دلايل مختلف در كشور ما جامعه مدني قدرتمندي كه بتواند مطالبات مردم را از مجاري و كانالهاي قانوني و به صورت مسالمت آميز به دولت منتقل كرده و مطالبات مردم و گروهها را با امكانات دولت هم نوسان كند , شكل نگرفته است . بنابراين يكي از اجزاء مدل تغيير نوع چهارم در كشور ما موضوعيت ندارد و سوال اين است كه جاي خالي اين نهادها را چگونه بايد پر كرد؟
به نظر اين حقير آقايان هاشمي رفسنجاني و سيد محمد خاتمي كه بنده به اختصار آنها را ( خاشمي ) نام نهاده ام مي توانند در غياب جامعهِ مدني نقش يك جامعه را بازي كنند . چنانچه مستحضريد در دوران پرتلاطم انقلاب و پس از شهادت دكتر بهشتي امام خميني فرمودند < بهشتي يك ملت بود > پس در مي يابيم كه خاشمي هم مي تواند يك جامعه مدني دو نفره اي باشند كه هم دغدغه ي مطالبات مردم را داشته و هم دغدغه ي اعتلاي جمهوري اسلامي ايران را دارند چنانچه از سوابق آنها پيداست همواره درصدد ترميم شكاف عظيم دولت و ملت برآمده و با ايثار و فداكاري مانع از تراكم و انباشت مطالبات گروههاي مختلف شده و هيجانات برخواسته از اين انباشتها را كنترل كرده اند و بيراهه نيست كه آنها را <جامعه مدني دو نفره> بناميم . در دولت هايي كه اين دو بزرگوار در راس آنها بوده اند شاهد بوديم كه اصلاحات اقتصادي و سياسي يعني الگوي تغيير از بالا به معناي اصلاح در دستور كار قرار داشت . چنانچه شاهد بوديم در خصوص كاناليزه كردن خواستهها و مطالبات همهِ گروهها و كنترل و هدايت آنها كه مانعي براي وقوع احتمالي مدل سوم بود چقدر تلاش و نقش آفريني كرند در نتيجه مي توان گفت كه خاشمي هم معتقد به اصلاح امور از بالا و توسط دولت بوده و خود نيز به عنوان جامعهِ مدني از وسط نقش آفريني خواهند كرد و هم براي جلوگيري از هيجانات و تبديل شدن به صداي گروهها و اقوام و احزاب نقش وكيل الرعايا را به نيكي و خوبي ايفا خواهند نمود .
در صورت عدم حضور خاشمي هستند كساني كه مي خواهند با روشهاي پوپوليستي و توده اي همهِ اقشار مردم را بسان دانه هاي بهم چسبيده شن و توده وار وارد ميدان كرده و با استفاده از امكانات بيت المال و تحت عناوين مختلف با دادن امتيازات اندك به جاي حقوق معوقه در پي مشاركت تجهيزي و يا تبعي مردم هستند . در جامعه شناسي سياسي مشاركت تجهيزي , تبعي و يا ده كوره اي را كاريكاتور مشاركت دانسته و هرگز براي خلق و آفرينش حماسه سياسي آن را كافي و لازم نمي دانند .
بلكه در گرو مشاركت فعال كه نتيجه خودباوري سياسي و دگرباوري سياسي است مي توان حماسهِ سياسي آفريد . و اين مهم اتفاق نمي افتد مگر با حضور همهِ سلايق و علائق گروهها و اجتماعات . اگر بخواهيم مانند عرصه هاي نظامي عموما و حماسهِ آزادسازي خرمشهر خصوصا در عرصهِ سياسي هم مانند گذشته حماسه بيافرينيم بايد توجه داشته باشيم كه بدون نقش آفريني خاشمي و خيل طرفداران آنها كه همگي از طرفداران حفظ و تقويت جمهوري اسلامي ايران هستند كاري بسيار سخت در پيش رو داريم . حدود يك سال پيش بنده در يكي از روزنامه هاي وزين محلي فارس به نام طلوع مقاله اي نوشته و در خصوص سه رئيس جمهور اخير و نمرهِ امتحاني آنها چنين نوشتم : يك مردود - يك مشروط - يك مطلوب . در نظام جمهوري اسلامي ايران مردود بايد ردي خود را پذيرفته و بداند كه ديگر نظام تك ماده اي هم نميتواند مشكل گشا باشد و هيچ برادر بزرگتري نمي تواند به جاي برادر كوچكتر وارد جلسهِ امتحان گردد . مشروط نيز به شرط بالا بردن ميزان معدل خود مي تواند ميزان واحدهاي بيشتري اخذ نمايد .
هيچ فرقي هم نمي كند كه استاد نمره نداده باشد , شب امتحان برق رفته باشد و با برادر ناتني هر هفته اي يك مشكل برايش ايجاد كرده باشد . و اما مطلوب كه مورد مورد طلب اكثريت جامعه مي باشد بايد خود را عرضه كرده و براي تغيير اوضاع عمومي جامعه و اعتلاي كشور مظلوم و انقلاب شكوهمند اسلامي ايران از همه هستي و آبروي خود مايه گذاشته و براي ترم جديد طراحي نو در اندازد . تاييدات فوق بدين معنا نيست كه هاشمي خالي از اشكال و عاري از اشتباه بوده اند بلكه به نوبهِ خود در نقد آنها و عملكرد گذشته و حال آنها به جد خواهيم كوشيد . در پايان از دوستاني كه برخلاف بنده انديشيده و نقدي بر اين مقاله وارد دانسته اند مستدعي است نقادي را پيشه كرده و در جهت ارشاد و عاقبت به خير كردن ما بكوشند و بجاي شكستن قلم و قلب ما , با قلم توانا و قلب رئوف خويش ما را شرمندهِ فرهنگ و ادب خود سازند .